Like Someone in Love

نویسنده و کارگردان: عباس کیارستمی

تدوین: بهمن کیارستمی

فیلمبردار: کاتسومی یانا گی جی ما

بازیگران: رین تاکاناشی، تاداشی اوکونو، رایو کازه

محصول: ژاپن ۲۰۱۲

 

خلاصه داستان:

اکیکو دختر جوانیست که برای تامین هزینه تحصیل کالج  خود به عنوان تن فروش تلفنی نیز در یک بار در توکیو مشغول به کار است. شبی، هیروشی، مرد میانسالی که رابط او با مشتریها ست از اکیکو می خواهد تا به  منزل پیرمرد متشخصی به نام تاکاشی  برود. دختر جوان که با پیام  تلفنی غیر منتظره مادر بزرگش روبرو شده قصد دارد تا به ایستگاه راه آهن رفته و او را به منزل ببرد، اما با اصرار رابط خود مجبور می شود مادر بزرگ را به حال خود گذاشته و با یک تاکسی به منزل پیرمرد برود اما به محض ورود از فرط خستگی به خواب می رود. روز بعد پیرمرد او را با اتومبیل خود به کالج می رساند تا به موقع در جلسه امتحانش حاضر شود و همانجا منتظر می شود تا او برگردد و این در حالیست که نوریاکی، نامزد عصبی و شکاک اکیکو در محوطه ورودی کالج در انتظار اوست…

نمایی از فیلم

بازگشت به کلوزآپ

تازه ترین اثر کارگردان برجسته و جهانی سینمای ایران عباس کیارستمی  با ترجمه “مثل کسی که عاشق شده” یک محصول ژاپنی از کارگردانی  ایرانی است.  داستانی درباره جایگزینی هویت اصلی و ساختگی در یک شرایط ناخواسته. این موضوع قبلا هم در آثار قبلی کیارستمی مثل کلوزآپ (۱۹۹۰) و کپی برابر اصل (۲۰۱۰) دیده شده است. گاهی پیش می آید که شما را با فرد دیگری اشتباه می گیرند و شما برای چند دقیقه هم که شده در یک موقعیت ناخواسته در قالب یک شخصیت و هویت جدید می روید. در فیلم جدید کیارستمی این بار تاکاشی که یک نویسنده و استاد بازنشسته جامعه شناسی است  در این موقعیت قرار می گیرد. وقتی پیرمرد، اکیکو دختر جوان و زیبای تلفنی که فقط یک شب در اتاق او خوابیده و حتی او را لمس نکرده را به محل کالجش می رساند، شاهد درگیری لفظی اکیکو و نامزدش نوریاکی می شود و پسر جوان که تصور می کند پیرمرد، پدر بزرگ اکیکو است به او نزدیک می شود و از این لحظه به بعد پیرمرد در قالب این هویت جعلی می رود. سکانس ها با برداشت طولانی که از مشخصه های سینمای کیارستمی است در این فیلم با حال و هوای فرهنگ ژاپنی و به تصویر کشیدن آدم های مبادی آداب و خشونت مردسالارانه بسیار یادآور سینمای فیلمساز نامدار ژاپن “یاساجیرو ازو”ست. کیارستمی اینبار نیز همچون فیلم های زندگی دیگر هیچ، طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد، ده و کپی برابر اصل از جاده و اتومبیل و گفتگوهای طولانی داخل ماشین به عنوان نمادهایی از دلمشغولی های همیشگی اش در سینما استفاده کرده است. اگرچه استاد کهنه کار سینما به عنوان یک سینماگر مولف دارای امضا در آثارش می باشد و از مشخصه هایی چون داستان یک خطی با ساختار غیر روایی همراه با موقعیت های معمولی و پیش پا افتاده در بیشتر فیلم هایش استفاده کرده، اما هنوز هم با سینمای دهه هشتاد و فیلم های به یاد ماندنی اش چون خانه دوست کجاست، زیر درختان زیتون و باد ما را خواهد برد فاصله زیادی دارد و اگر چه سعی کرده با دو فیلم اخیرش (کپی برابر اصل، همچون کسی که عاشق شده)  که خارج از موطنش ساخته از لحاظ ساختاری به سینمای قصه پرداز کهنش چون مجموعه فیلم های ساخته شده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و اولین  فیلم بلندش گزارش در قبل از انقلاب  بازگردد، اما در این بازگشت موفق نبوده و دو فیلم نامبرده در رده آثار متوسط او قرار می گیرند. این بازگشت از لحاظ مضمونی و محتوایی (جابجایی هویت) نیز هنوز با اثر درخشانش کلوز آپ یا نمای نزدیک فاصله زیادی دارد.

نمایی از فیلم همچون کسی که عاشق شده

از ویژگی های فیلم “مثل کسی که عاشق شده” میتوان به سکانس افتتاحیه فیلم در یک بار شبانه پرجمعیت در توکیو اشاره کرد که برای چند دقیقه صدای مکالمه دختری به گوش می رسد که در تصویر غایب است و آرام آرام به عنوان شخصیت اصلی داستان معرفی می شود که این سکانس طولانی با فیلمبرداری  مسلط کاتسومی یاتاگی جیما و استفاده از انعکاس تصاویر در امتداد شیشه های تاریک و آینه ها در جابه جای فیلم پلان های در خور توجه ای را از لحاظ فیلمبرداری خلق کرده است.  سکانس پایانی فیلم نیز همچون طعم گیلاس غافلگیر کننده است. علاقه عباس کیارستمی به شعر و فلسفه به همراه تجربیاتش در نزدیک به پنج دهه فیلمسازی از او کارگردانی ادراکی آفریده که خواسته و نخواسته در هر اثرش چه خوب و چه بد  از لحاظ ساختار و زیبایی شناسی بیننده را با یک فیلم شاعرانه و پرسشی فلسفی روبرو خواهدکرد.

جا دارد در اینجا با اشاره به سکانس ورود اکیکو به خانه پیرمردی که بیشتر از اینکه به فکر فروکش کردن شهوت باشد در جستجوی دختریست که هم صحبت تنهایی اش باشد به  ترجمه ساده ترانه ای بپردازم که از اتاق پیرمرد به گوش میرسد. ترانه “مثل کسی که عاشق شده” از الا فیتز جرالد که سروده جیمی ون هوزن و موسیقی جانی بورک است.  البته این یک ترجمه معمولی است و احتمالا ترجمه حرفه ای تری  از آن را نیز می توانید جستجو کنید.

مدتی است که به ستاره ها خیره می شوم

و به نوای گیتار گوش می کنم.. مثل کسی که عاشق شده

گاهی از اعمالم بهت زده می شوم

و بیشتر هنگامی که تو در اطرافم هستی

مدتیست وقتی قدم میزنم، انگار که بال دارم

و دل به دریا میزنم، مثل کسی که عاشق شده…

هروقت به تو خیره می شوم، شبیه دستکشی وارفته می شوم

و حس می کنم مانند کسی هستم که عاشق شده…

* عارف محمدی فارغ التحصیل ادبیات فارسی و سینما از ایران و مددکاری اجتماعی از کالج جورج براون در کانادا است . به عنوان منقد فیلم با رسانه های ایرانی چون شهروند و رادیو زمانه همکاری داشته و بیش از ده سال است که برنامه تلویزیونی فیلم و سینما را تهیه و اجرا می کند. مستندسازی از دیگر فعالیت های او در زمینه سینماست.

Arefcinema@yahoo.com

www.newwaveartistic.com