در نشست صد و سی و چهار کانون کتاب تورنتو، مهرانگیز کار دو کتاب جدید خود را معرفی کرد.

مهرانگیز کار، وکیل، نویسنده و کوشاگر حقوق بشر و حقوق زنان است. او در سال ۱۳۲۳ در اهواز به دنیا آمده و دانش‌آموخته دوره کارشناسی رشته حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران است.

پس از بازگشت از کنفرانس «ایران بعد از انتخابات» در فروردین سال ۱۳۷۹ که توسط بنیاد هانریش بل در برلین برگزار شده بود (مشهور به کنفرانس برلین) مورد بازجویی قرار گرفت و دستگیر شد. او به مدت دو ماه در زندان اوین زندانی بود و پس از آن آزاد شد.

 

 

پس از آن در یک محاکمه ی غیرمنصفانه  به چهارسال حبس محکوم شد، اما خانم کار موفق شد به خارج از کشور بیاید. در همین زمان فشارها بر همسرش، سیامک پورزند، روزنامه نگار افزایش یافت و او مجبور به اعتراف تلویزیونی علیه خود شد، چندین سال زندان و ممنوع الخروجی و حصر خانگی را تجربه کرد و در نهایت در اردیبهشت ۱۳۹۰ در سن ۸۰ سالگی، با پرت کردن خود از طبقه ششم ساختمان مسکونی اش به زندگی اش خاتمه داد.

مهرانگیز کار از سال ۱۳۸۱ با دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های معتبر جهان از جمله دانشگاه هاروارد و کلمبیا در آمریکا و مؤسسه تدا در ژاپن در زمینه حقوق بشر همکاری کرده‌ است.

تازه ترین کتاب های او “خانه نرگس” و “چگونه باحجاب شدیم” در این جلسه ی کانون کتاب معرفی شدند.

دیگر کتاب های او عبارتند از: یخ، مهتاب، کافه، آمریکا، نشر طرح، ۲۰۱۷/ شورش: روایتی زنانه از انقلاب ایران، سوئد: نشر باران، ۲۰۰۶/ گردنبند مقدس، سوئد: نشر باران، ۲۰۰۲/ مشارکت سیاسی زنان ایران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۹/ موانع حقوقی توسعه سیاسی در ایران، تهران، نشر قطره، ۱۳۷۹/ خشونت علیه زنان در ایران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۸۰/ ساختار حقوقی نظام خانواده در ایران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۸/ رفع تبعیض از زنان: مطالعه تطبیقی کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض آمیزعلیه زنان با قوانین داخلی ایران، تهران: نشر قطره، ۱۳۷۹ (ویرایش دوم)/ حقوق سیاسی زنان در ایران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۸/ بچه‌های اعتیاد، تهران: انتشارات روشنگران، چاپ دوم: ۱۳۷۵/ زنان در بازار کار ایران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۳/ پژوهشی در هویت تاریخی زنان ایران، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۱. تألیف مشترک با شهلا لاهیجی/ فرشته عدالت و پاره‌های دوزخ، تهران: انتشارات روشنگران، ۱۳۷۰.

دو فرزند مهرانگیز کار و سیامک پورزند آزاده (ساکن آمریکا) و لیلی (ساکن کانادا) هستند.

 

سعید حریری از مدیران کانون کتاب تورنتو

خانم کار دلیل نوشتن کتاب “چگونه باحجاب شدیم” را آگاه کردن نسل جوان خواند و گفت، بسیاری ممکن است فکر کنند که امروز آقای خمینی فرمان حجاب داد و فردا زنان حجاب را پذیرفتند. او گفت، با توجه به دور بودن از ایران، با منابع محدودی که در اختیار داشتم نوشتن این کتاب را شروع کردم.

خانم کار گفت، به محض اینکه آقای خمینی توصیه به حجاب کرد، زنان به نحوی عکس العمل نشان دادند و اولین اعتراض مدنی گسترده بود که جمهوری اسلامی با آن مواجه شد.

سخنران به محرومیت زنان از قضاوت در بعد از انقلاب پرداخت و به ویژگی های یک محاکمه منصفانه اشاره کرد و تصریح کرد که خودش در یک محاکمه غیرمنصفانه، بدون دسترسی به وکیل انتخابی، به چهار سال حبس محکوم شده است.

او در ادامه ی دوباره به حجاب پرداخت و گفت، می خواستم جوان ها بدانند که مادران و مادربزرگانشان چقدر مقاومت کردند، تا بلکه این حجاب در ایران تثبیت نشود. یکی از کسانی که سعی کرد به شدت حجاب اجباری را جا بیندازد، صادق قطب زاده بود.

خانم کار گفت که اعتراضات زنان به حجاب تنها مختص به تهران نبوده و در سراسر کشور این اعتراضات ادامه داشت و حتی دخترانی کشته شدند. پرستاران از جمله صنفی بودند که خیلی از کار اخراج شدند. کلی زن وکیل دادگستری داشتیم که برای اینکه حجاب سر نکنند رفتند و خانه نشین شدند یا از کشور خارج شدند. فقط ما دو سه وکیل زن بودیم که حجاب سر کردیم و وارد قوه قضاییه شدیم و هر کدام برای خود دلیلی داشت، یکی مثل من که نمی خواستم کشور را ترک کنم و می خواستم بمانم و هر طور شده راه باز کنم به قوه قضاییه  و به مطبوعات. برای ما دو سه زن، راه پیدا کردن به قوه قضاییه بسیار سخت بود. قاضی اصلا به ما نگاه نمی کرد و می خواست ما را تحقیر کند. خیلی وقتها مورد توهین قرار می گرفتیم و از دادگاه بیرونمان می کردند، اما این سد در طول زمان شکسته شد. و آنها که به ایران رفت و آمد دارند می دانند که چقدر ما الان زنان وکیل و حقوقدان با اعتماد به نفس و مسلط و شیک داریم که در حال کار هستند و اصلا قابل مقایسه با آن دهه ی اول انقلاب که ما کار می کردیم، نیست.

 

اعتراض و مبارزه با حجاب سه سال به طول انجامید تا اینکه بالاخره سازمان امور اداری و استخدامی کشور بخشنامه ای را به تمام ادارات دولتی صادر کرد و طرح حجاب مورد نظرشان را در آن با تصویر نشان داده بود. اگر آن حجاب را با حجاب فعلی زنان در ایران مقایسه کنید، متوجه می شوید که زنان ایران در این زمینه پیروز شده اند.

خانم کار افزود، این کتاب نتیجه ی نگاه من است به اینکه چقدر دستورالعمل صادر شده و اگر زمانی به اسناد داخلی آنان دست پیدا کنیم (که حتما چنین خواهد شد) یقیناً چندین کتاب هزاران صفحه ای از دستورها و مکاتبات در این خصوص منتشر خواهد شد.

سخنران همچنین اشاره کرد که امر مبارزه با حجاب اجباری را تنها زنان مشهور به پیش نبردند، و افزود: من قاطعانه و با یقین کامل و به عنوان یک شاهد عینی می گویم که زنان معمولی ایرانی، زنانی که نام و نشانی ندارند و اسمشان جایی ثبت نشده، آنان بودند که سینه به سینه ی گشت ها می دادند و چقدر راحت با قاضی حرف می زدند. این زنان خیلی نقش ایفا کردند.

خانم کار اشاره کرد که زنان هنرمند بازیگر، کارگردان، خواننده و نوازنده علیرغم تمام سختی ها همچنان در صحنه باقی ماندند و مبارزه ی مدنی را پیش بردند، اما زمانی که یک زن نوازنده را حتی با داشتن مجوز ارشاد از روی صحنه پایین می آورند، نمی بینیم که مردان نوازنده هم از صحنه بیایند پایین. حتی تماشاگران به جای عصبانی شدن، خندیده اند، در حالی که مبارزه مدنی موقعی تاثیرگذاره که بتواند افراد جامعه را از هرگونه تفکری برانگیزد به اقدام و عمل.

خانم کار به کتاب دیگرش (یخ، مهتاب، کافه) اشاره کرد و گفت، من بعد از اینکه فهمیدم که همسرم به واسطه فشار و شکنجه اعترافاتی علیه من کرده و من امکان برگشت ندارم، دچار بیقراری شدم و شروع کردم این بیقراری ها را نوشتن. خیال نداشتم که منتشر کنم ولی خانم ماندانا زندیان، یک نفر از نسل جوان به کمک من آمد و مصرانه کاغذپاره های من را جمع کرد و من را مجبور کرد اینها را ادیت کنم و کمک کرد و الان هم دارد کمک می کند و من مدیون یکی از نسل های جوان ایرانی هستم و توانستم یادداشت هایم را جمع آوری کنم و حقیقتا اگر نسل های جوان به نسل های ما که رو به افول هستیم کمک نکنند، این نسل ها ممکن است نتوانند تجربیاتشان را به نسل های جوان منتقل کنند. ما نیاز داریم، ما تسلط به زبان نداریم، ما تسلط به اینترنت نداریم، و خیلی چیزهای دیگر.

 

خانم کار در مورد کتاب”خانه نرگس” هم توضیح داد و گفت، این بخشی از تجربه های اول انقلاب من است. این خانه ی دوستی ست که درِ این خانه باز بود بر روی هر نوع تفکری. چهل سال پیش ما در خانه ی نرگس خانم داشتیم یک زندگی مدنی را تجربه می کردیم، قبل از اینکه بفهمیم مبارزه ی مدنی یعنی چی و یا جامعه مدنی یعنی چی. من فکر می کنم این زندگی خیلی به من کمک کرده، چون در این خانه مجاهد می آمد، توده ای می آمد، کمونیست مستقل می آمد، حزب اللهی می آمد، و همه ی آنهایی که در خطر قرار می گرفتند و احیانا می خواستند از کشور خارج شوند، این خانم نت ورک داشت که ما اصلا آن زمان نمی دانستیم شبکه سازی یعنی چی. این زن بالفطره به صورت غریزی آدمی بود که نت ورک داشت، یعنی از هر نوع اندیشه ای دوستی داشت. ما ارزش چنین کاراکتری را نمی دانستیم. من مشتری یک خط در میان این خانه بودم و موضوع هم خودم نبودم بلکه همسرم بود. من فقط کار معمولی می کردم، ولی خانواده ی شوهر من یک خانواده ی نظامی بودند که با رضاخان قبل از اینکه رضاشاه بشه، به صحنه ی سیاسی کشور آمده بودند و اینها این را می دانستند و شوهر من هدف مناسبی بود برایشان و مرتب عکسش را چاپ می کردند و می گفتند این می خواهد کودتا کند و ما مجبور می شدیم پنهان بشیم. من بعضی از مشاهدات خودم را از همزیستی مسالمت آمیز افکار مختلف و متنوع در این کتاب نقل کرده ام و با این حسرت همواره که اگر ما در کشورمان چه در زمان شاه و چه بعد احزاب مستقل سیاسی داشتیم، اساسا این اتفاقاتی که باهاش برخورد کردیم روی نمی داد و ما زندگی مان به خانه های تیمی و گروه های مسلح ختم نمی شد.

من در این کتاب کوشش کردم بگم همه آدم هایی که خیال می کنند با هم دشمن هستند از نظر سیاسی و عقیده ای، اگر اینها واقعا در یک فضای امنی قرار بگیرند می توانند با هم حرف بزنند. در این کتاب من گفته ام برای اینکه ما بتوانیم شب های بسیار سخت و ترسناکمان را به صبح برسانیم، قرار گذاشتیم هر کس از این پناهنده ها به این خانه، قصه ی روزگار خودش را از بچگی بگه. اینکه چطور شده ضد شاه شده، چطور شده توده ای شده، چطور علاقمند شده به علی شریعتی و اینها برای من جالب بود و فکر کردم شاید برای نسل های جوان هم جالب باشه و بدانند که ایران بلافاصله بعد از انقلاب تبدیل به قبرستان نشد، بلکه جنبش ها از سطح خیابان و جامعه منتقل شد به خانه ها، و در خانه ها نه تنها عرق دست ساز می خوردند و موسیقی گوش می کردند و فیلم می دیدند و می رقصیدند، بلکه سیاست ورزی هم می کردند و خودشان را زنده نگه می داشتند.

 بخش بعدی جلسه به پرسش و پاسخ اختصاص داشت.

این جلسه جمعه پنجم اکتبر ۲۰۱۸ در یکی از اتاق های شهرداری نورت یورک برگزار شد و با استقبال زیادی روبرو شد.

فایل صوتی این نشست را دراینجا  بشنوید.