جناب نوبخت که به تازگی و با قدرت گرفتن دولت روحانی بختش حسابی باز شده، نه گذاشته و نه برداشته و اعلام کرده که درآمد مملکت به یک سوم کاهش پیدا کرده است. کسی نیست بگوید مرد حسابی در مملکتی که اطلاع رسانی قطره چکانی است و حتی خبر زاد و ولد لاشخورها طی چندین ماه به اطلاع عموم می رسد، چون احتمال دارد دشمن سوء استفاده کند و قضیه امنیتی بشود، آنوقت خبر به این مهمی با صدای بلند جار زدن خدا وکیلی خلاف عقل نیست؟

 

آخر خبرهای دشمن شاد کن یقینا باعث سکته بسیاری از مسئولان در رده های مختلف سنی خواهد شد. بیچاره ها همه امیدشان به همین شندرغاز درآمد نفت است و منتظرند کی نوبت شان شود تا بتوانند دو سه هزار میلیاردی اختلاس بکنند و بروند پیش عزیزانشان در کانادا و آمریکا. برای مردم که فرقی نمی کند. بگو نفت شده بشکه سیصد دلار، خواهند گفت ما را سننه. بگو شده نفت ۵۰ دلار، خواهند گفت بیچاره فلسطینی ها.

اما مسئولی که با یک دنیا امید و تملق های بیحد و حساب، یا به قول جاهل ها با لابی گری های زیرکانه، دستش بجایی بند شده، روی هر سنت درآمد نفت حساب می کند چون مطمئن است در نظام مقدس جمهوری اسلامی، آسیاب به نوبت است و اختلاس دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. امروز نوبتش نشد، یکسال دیگر. نشد دو سال دیگر پنج سال دیگر، بالاخره مملکت صاحب دارد و اینطوری نیست که مسئولی که خالصانه و مخلصانه به نظام خدمت کرده سرش بی کلاه بماند. طرف پروتئین با حیوانی اعلا زده توی رگ و نشسته پای تلویزیون و مشغول خلال دندان است، ناگهان نوبخت جفت پا می زند توی قلبش و اعلام می کند که امسال درآمد بی درآمد. نکن برادر، مسئولان مثل مردم پوست کلفت نیستند، قلبشان ضعیف است و طاقت شنیدن خبرهای ناگوار ندارند و ممکن است در عنفوان جوانی یعنی در هفتاد سالگی سکته بکنند و خونشان بیفتد گردنت!

***

چرا رهبری در امور ایالت خودمختار خراسان دخالت نمی کند؟

سلاطین عاقل و قدرقدرت ما آنقدر عقل و درایت داشتند که مملکت را رهن بدهند و با سودش حال کنند و خودشان را توی دردسر نیندازند. وجب الدوله سر کیسه شل می کرد، می گفتند بیا مالبورو را تو وارد کن خیرش را ببینی. غارت الممالک بیشتر می سلفید، مُهر می کوبیدند پشت کلام الله مجید (منتش را سر ایزد منان می گذاشتند) و کشتی های شکر و چند فقره اسکله غیر مجاز تقدیمش می کردند. چون خدا را خوش نمی آمد توی سرما و گرما و نیش پشه تلق تلق راه بیفتند تا آن سرِ ممالک محروسه ای که اسمش محروسه بود اما به اندازه یک باغ انار، با یک پرچین ناقابل هم حراست نمی شد، ببینند چه خبر است.

اهل محل هم می گفتند از این انتخاب تا انتخابات بعدی فرج است. خیلی هم که به تریچ قبای قاطبه اهالی برمی خورد، ربابی و دبه شرابی و دو تا دلبر نیکو سرشت می زدند زیر بغل و می رفتند لب آبی و در دستگاه شور و شوشتری شورش می کردند. کله ها هم که گرم می شد ظالمان را حواله می دادند به امام غریب و همراه با آفت دم می گرفتند:

 

دم گاراژ بودم یارم سوار شد

دل مسافرا بر من کباب شد…

مقام شامخ ولایت هم که پرنده نشسته روی سرش و یکشبه از گدایی به سلطانی رسیده، مغز خر نخورده راه بیفتد برود هزاران کیلومتر دورتر از “دارالخلاف” و برای تامین امنیت سه پاهی و دوپاهی سر مرز میرجاوه مین بکارد. ولایت زرخیز خراسان را رهن کامل می دهد به علم الهدی و می گوید سالی اینقدر تلکه بده شرق مملکت کلا مال تو. و کاری ندارد که علم الهدی فتوا می دهد خانم ها کوه نروند، چون ممکن است کوه تحریک بشود و موش بزاید. علم الهدی هم صبح به صبح هم می رود سر قبر غریب الغربا و  و با خنده می گوید رعیت ما را به تیغ حضرتعالی حواله می دهد، ما شما را تیغ می زنیم. غریب الغربا هم که نمی داند با این همه پول مفت چکار بکند می گوید همش مال خودت چون می داند تا دانشمندانی که از مرده مراد می خواهند در جهان هستند، بازارش حالا حالا ها کساد نخواهد شد.

***

سخنان حکیمانه جناب محمد خاتمی

رئیس جمهور سابق، حضرت اجل اشرف جناب محمد خانمی دامت اصلاحاته، پس از اقامت چند ساله در مریخ و هنگام نزول اجلال به مملکت امام زمان فرمودند: مسایل باید حل شود، نوسانات ارزی و عرضی باید کنترل شود.

خبرنگاران و ارباب جراید که از دیدن مسافر مریخی به وجد آمده بودند، پرسیدند دیگه چی؟

نامبرده با لبخند قشنگی که رهاورد همنشینی با مریخی هاست، فرمودند: رسیدگی جدی به معیشت مردم.

گفتند اخوی بپا نگیرنت، چون این سخنان مصداق بارز تشویش افکار کسانی است که سالها رئیس جمهور و یا در رأس الباقی قوا بوده اند. مرد حسابی مگر نظامی که صبح تا شب دغدغه اش معیشت مردم است، تا پیش از تشریف فرمایی حضرتعالی در مورد معیشت مردم شوخی می کرده که از حالا باید جدی باشد!

رئیس دوستاقخانه مبارکه که می داند نباید موجبات دلخوری توریست مریخی را فراهم بیاورند، سریعا قضیه را درز گرفته و خطاب به ارباب عمائم گفته: البته منظور ایشان این بود که یه خورده انقلابی تر به فکر معیشت مردم باشیم.

خبرنگار شیرپاک خورده ای هم  پرسیده: جناب آیا بنا ندارید در انتخابات آینده کاندیدای ریاست جمهوری بشوید؟

مسافر مریخی پاسخ داده: نخیر، ولی در حضور شما برای گفتن “تکرار می کنم” اعلام آمادگی می نمایم چون در انتخاباد آینده، مصباح یزیدی و رئیسی با هم رقابت خواهند کرد و ما مصلحین چاره ای جز حمایت از رئیسی نداریم.