موسیقی زبان مشترک انسانهاست. ازجوامع کهن انسانی تا عصر پسامدرنیته، اقلیم، تاریخ، فرهنگ، تجربه زیستی و… موجب گونه گونی زبان و موسیقی اقوام و ملل شده است. داد و ستد و روابط ساکنان سرزمینها، همکنشی، پیوند ارگانیک و انتقال زبان و موسیقی اقوام گرداگرد زمین را در پی داشته و امروزه رسانه، بویژه ابزار جابجایی و معامله ی برساخته های دست، ذهن و زبان بشر را تسریع کرده است، و هیچ مرز و دیواری نمی تواند این فرایند تعاملی را متوقف کند.
در زمان استیلای حزب کمونیست بر سرزمین پهناور اتحاد جماهیر شوروی، موسیقی غربی، به عنوان ابزار تهاجم فرهنگی امپریالیسم بین الملل نکوهش شده و خرید و فروش، حمل، نگهداری و استفاده از صفحات موسیقی امریکا و غرب اروپا، تحمل مجازاتهای سنگین و غیرقابل باوری به دنبال داشت.
یکی از مقامات وزارت خارجه روسیه که در سالهای شکوفایی”بیتلز” نوجوانی پرشور و انرژی بود، یاد می کند که با اختراع ابزار ساده و ابتدایی، شیارهای صفحه گرامافون این ستارگان موسیقی روز را بر سطح انعطاف پذیر عکس رادیولوژی منتقل کرده و با لوله کردن صفحات تکثیر شده دور آرنج، و پنهان کردن آن زیر آستین پالتو، موسیقی مورد علاقه خود را بین گروه همسالان توزیع می کردند. ارتباط فرهنگی اگر چه با کیفیت پایین، به صورت زیرزمینی ادامه داشت و دیوار آهنین استالینی نتوانست مانع از این داد و ستدِ ناگزیر باشد.
موسیقی راک، آلترناتیو راک، شاخه های چندگانه و چندلایه ی سبک پیچیده و دشوار “متال” و…جملگی بازخورد و موضع گیری انسان هوشمند در برابر وضعیتی است که ماشین و مناسبات اجتماعی لیبرالیسمِ خوش نقش و نگار ساخته و علیرغم تظاهرتعهد به حقوق طبیعی انسان و اومانیسم، روح انسان را دربند می کشد تا استیلای حداکثری و انحصار خود را بر منابع و فرصتها حفظ کرده و توسعه دهد. جوامع پیرامونی اگر چه لزوما تجربه زیستی و تاریخیِ غربِ اهلی نما! را نداشته اند لکن در حوزه مادی تمدن، از نتیجه ی این میراث مشترک بهره مند شده و بویژه سبک زندگی در جوامعِ صاحب منابع و نسبتا ثروتمند به شیوه زندگی آمریکایی شبیه شده است. برخورداری از فناوری اطلاعات و کار با ابزار پیچیده هوشمند، تمایل به داشتن کالاهای مصرفی مارک دار، ایجاد بازار فیک، و…موجب ایجاد هم حسی و وضعیت اینهمانی بین ملت ها شده است. با وصف این حد از همکنشی و تاثیر متقابل، رویکرد نسل های نو به زبان (به معنای عام) و هنرِ مدرن و پست مدرن غربی امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. چندان که در حوزه دانش و شاخه های متنوع علوم و دیگر دستاوردهای تجربی این گرته برداری و دادوستد بدیهی و پذیرفته شده است.
نظام های سیاسی و اجتماعی ایدئولوژیک که به رستگاری و احساس خوشبختی شهروندان خود تعهد و اصرار دارند، غالبا با دخالت در همه امور حتی شخصی و درونی افراد سعی در کنترل آنها و اطمینان از عدم خروج از ریل های گذاشته شده دارند و هم از این روست که با تدوین نظام رسمی ارزش و اخلاق، به مثابه “محدوده ی مجاز” نقش بازدارنده و مانعیت خود را اعمال و حوزه نفوذ خود را در تن و روانِ شهروندان حفظ می کنند. راک اندرول پریسلی، پاپ راکِ بیتلز و آلترناتیو راکِ دورز ، موسیقی پروگرسیو و معناگرای پینک فلوید و….هر یک مولود شرایط زیستی اجتماعی زمان خود بوده اند، اما بسیاری از انگاره ها (پارادایم)، ایده های برآوردن نیازها، سلسله استعاره های زبانی و مفهومی و.. نزد انسان در ساحت زمین، مشترک است.
عشق به عنوان والاترین حالت روحی انسان، احساس امنیت یا ناامنی، شادی یا اندوه، نفرت و دلزدگی، اشتیاق و امید و.. حالات نفسانی است که از “نی تیو”های حاشیه شمالگان تا مناطق حاره ای و اقیانوسیه.. برای آدمیزاد ایجاد شده و غالبا واکنش ها و آثار مشابهی برجای می نهد که حسب مورد، به اقتضای اقلیم وتاریخ و … در بروندادِ فرهنگی و برساخته های انسان جلوه گر می شود. اصرار مدیران فرهنگ و هنر در کنترل فرایند هایی که در ضمیر آگاه و ناآگاه هنرمند شکل می گیرد، بی شک محکوم به شکست است و راه به فرجامی نمی برد.
گروه پرآوازه “تندر” با سرپرستی “اردوان انزابی پور” از نخستین های سبک راک ایرانی با وُکال غالبا انگلیسی است که در دو دهه فعالیت خود توانسته است پرَنسیب و دلمشغولی های حرفه ای اعضای خود را حفظ کرده و ارتباط موثر و ارزنده با جامعه مخاطبان جوان خود داشته باشد. اقبال خوبِ اجرای های درخشان اخیر گروه “تندر” در تالار ایوان شمس تهران و انعکاس آن در رسانه (غالبا غیر رسمی) نشان از ظرفیت ها و انباشت های حسی در نسل جوان دارد. موسیقی راک ایرانی برغم محدودیت ها و کم محلی ها و دور داشتِ عمدی از منابع و فرصتها راه خود را در دل جوانان این سرزمین گشوده است و هرآن کس که در صدد کشیدن دیوار و حفر خندق برای ممانعت از جریانِ سیال هنر و بویژه موسیقی است، خشت بر دریا می چیند و گره به باد می زند.
شاید سرشت تاریخ در این سرزمین، تکرار باشد، تکرار.
جوونای قلعه پیر..
جوونای قلعه راز..