اصغر آقا بیا بهار آمد

تحت حفظ دو پاسدار آمد

آمد از راه ماه فروردین

از همانجا روانه شد به اوین

عطر گل در کمیته شد محکوم

منتقل شد به جای نامعلوم

موقع بازجویی از بلبل

شد سئوال از روابطش با گل

قاضی دادگاه اسلامی

تبر و داس را شده حامی

گفت ما می زنیم از ریشه

گل فکر و گیاه اندیشه

کرده تمدید حاکم موذی

حکم حبس نسیم نوروزی

با صبا گفت قاضی عوضی

که به یاران به عاشقان نوزی

گفت بر ما بوز نسیم صبا

خفه مان کرد باد زیر عبا

گفت فصل بهار مغضوب است

دهه ی فجر خار و خس خوب است

گفت خصم شکوفه باید بود

دوستدار علوفه باید بود

گفت ما قاضیان شرع نبی

سال را پیش می رویم عقبی

گفت ما سال نو نمی خواهیم

پیشرفت از جلو نمی خواهیم

گفت هرساله ما دعا کردیم

که دوباره به غار برگردیم

اصغر آقا بیا بهار آمد

دشمنش از زمان غار آمد

اصغر آقا بیا بهاران شد

دشت و صحرا شکوفه باران شد

دف بزن نی بزن برقص و بخوان

از کمر میوه های قر بتکان

تا بهاران خجسته تر باشد

کام جانت پر از شکر باشد

ای بهار ای شکوه فروردین

وه چه خوب آمدی چه خوش گلدین