همان طور که در شماره پیش اعلام کردیم آقای کیقباد اسماعیل پور، فعال اجتماعی – سیاسی ساکن ونکوور، موفق به دریافت مدال خدمات شایسته کانادا (نشان لیاقت) شده است. اسماعیل پور موسس کانون همکاری های اجتماعی ایرانیان  (Civic Association of Iranian Canadians) مترجم کتاب حقوق شهروندی (Citizenship Handbook) ، نماینده شهروندان در کمیته ایمنی ترافیک شهر برنابی، و مشاور فنی سازمان پزشکان بدون مرز (Doctors Without Borders, MSF) است و ماموریت هایی را با این سازمان در کشورهای برمه، گینه جدید پاپوآ، اردن، پاکستان، اوگاندا، سوازیلند و زیمبابوه داشته است. ایشان در سال ۲۰۱۲ نیز برنده مدال یادبود شصتمین سالگرد ملکه الیزابت دوم شده بودند.

فرماندار کل کانادا عالیجناب جولیا پایت- کیقباد اسماعیلیور

ایشان با انتشار مقالاتی در پیوند با کوشش های جامعه ایرانیان کانادا و نیز معرفی اعلامیه جهانی حقوق بشر و منشور آزادی های کانادا، معرفی جهره های موفق ایرانی- کانادایی برای جوامع ایرانی – کانادایی چهره ای شناخته شده است.

شما را به خواندن  این گفت و گو با ایشان دعوت می کنیم:

آقای اسماعیل پور دریافت این نشان را تبریک می گوییم و از این که دعوت ما را برای گفتگو پذیرفتید تشکر می کنیم. لطفا بگویید کی به کانادا آمدید، و از تجربیات خودتان برای ادغام شدن در جامعه میزبان (کانادا) بگویید.

من یک شهروند  ایرانی – کانادائی هستم که در سال ۲۰۰۲ به همراه خانواده ام به کانادا آمدم. از روزی که به این کشور پا گذاشتم، اینجا را خانه خود دانستم و زندگی و فعالیت هایم را شروع  کردم. ببینید، برای زندگی در کشوری جدید با زبان متفاوت، فرهنگ متفاوت، مردمانی متفاوت و فضایی آزاد بالطبع شما نیاز به زمان دارید، و این دوره زمانی هم به هر حال برای همه زندگی سختی خواهد بود،  من هم مثل  خیلی از شماها  شروع کردم، از حل مسائل اولیه زندگی تا تحصیل دوباره در دانشگاه، تا یافتن کار.  این زمان  اسکان اولیه برای مهاجران  -بدلیل توانائی های متفاوت، ایده آل ها و برنامه ریزی متفاوت – متفاوت خواهد بود. ولی حتی آنطور که “امید کردستانی”، معاون گوگل می گوید، شاید برای موفقیت بیشتر، لازم است تا یک مهاجر همیشه خود را در حال اسکان اولیه ببیند.  این می تواند باعث پویایی و تلاش  و موفقیت بیشتر او در زندگی اش شود.

پیشنهاد خاصی  برای مهاجران تازه وارد به کانادا دارید؟

به نظر من، شرط اساسی موفقیت مهاجران، برنامه ریزی، ارتفای سطح تحصیلات یا تجربیات، آشنائی با فرهنگ و تاریخ این کشور،  و دوستی با انسان های موفق است. برای مهاجران ایرانی، با  توجه به این که هیچ سازمان یا مرکزِ ارائه اطلاعاتی خاص برای مهاجران نداریم، بهترین راه موفقیت،  شناختن جامعه، ارزش های آن و جذب در جامعه ی اصلی است.

شما فعالیتهای اجتماعی خود را از کی در این جامعه شروع کردید؟

شاید باورتان نشود، ولی از همان هفته اول. یادم می آید،  تظاهرات گسترده ای در شهر ونکوور علیه جنگ آمریکا در عراق برگزار می شد. من نیز از آنجا که مخالف حمله  نظامی یک کشور( آمریکا) به کشور دیگر بودم، در تظاهرات شرکت کردم و از آنجا که معمولا همیشه دوربین عکاسی ام با من است، در این تظاهرات شرکت کردم و عکس هایی با سوژه “نقش کودکان در تظاهرات اجتماعی- سیاسی” گرفتم. این عکس ها مورد توجه گروه خبرنگاران و عکاسان بین المللی آزاد  قرار گرفت و از من خواستند که در یک جلسه این عکس ها را به  نمایش عمومی بگذارم، این نمایش مورد توجه  قرار گرفت و در واقع این اولین فعالیت اجتماعی من در جامعه کانادا بود. 

مدالی که  اخیرا موفق به دریافت آن شده اید از بالاترین مدال های افتخار در کاناداست، لطفا راجع به این مدال و دلایل انتخاب تان بگویید؟

من مفتخرم این فرصت برای من در این کشور فراهم شده تا بتوانم  فعالیت هایی در جامعه داشته باشم و همگام با دیگر شهروندان کانادا برای بهتر شدن زندگی همگان فعالیت کنم. همچنین خوشحال ام که این فرصت این را پیدا کردم تا بتوانم بخشی از کوشش های خودم را به اطلاع هموطنانم  برسانم، تا انها دریابند که در این جامعه چقدر امکان کار و فعالیت وجود دارد.

در مورد فعالیت های مربوط به این نشان،  آنطور که در کتابی که از طرف دفتر فرماندار کل منتشرشده، آمده است:

“کیقباد اسماعیل پور (M.S.M)، موسس کانون شهروندی کانادایی های ایرانی تبار (Civic Association of Iranian Canadians) است. کانون غیرانتفاعی، غیر حزبی که مسائل اجتماعی سیاسی کانادا را در جامعه ایرانیان کانادا مورد توجه قرار می دهد. کانون این کار را از طریق برگزاری سمینارها، جلسات آگاهی رسانی،  جلسات بحث و مناظره کاندیداها در تمام سطوح انتخابات کشوری انجام می دهد و از طریق آن زمینه مشارکت اجتماعی  و پیوستن افراد جامعه خود به جامعه ی بستر، در کانادا،  را تسهیل کرده است”.

در واقع، این مدال برای به رسمیت شناختن فعالیت نو آورانه – در مورد آموزش شهروندان و مهاجران در بخش مسائل سیاسی و حقوق شهروندی  ای ست که برای اولین بار توسط یک انجمن غیردولتی  ایرانی در جهت انطباق مهاجران با جامعه جدیدشان در کانادا انجام شده است.

 ما در سال ۲۰۱۰ فعالیت های کانون همکاری های اجتماعی ایرانیان (Civic Association of Iranian Canadians) را به همراه جمعی از دوستان خود آغاز کردیم. ثبت رسمی این انجمن پس از یک سال کار تیمی ارزشمند در مورد لزوم تأسیس یک انجمن غیردولتی، غیرحزبی، و سیاسی برای فعالیت در زمینه  حقوق شهروندان ایرانی کانادایی و آموزش مسائل اجتماعی سیاسی در جامعه کانادا شروع شد.

این انجمن فعالیت های خود را از سال ۲۰۱۰، از طریق برگزاری جلسات “همه کاندیدا” در شهرهای ونکوور بزرگ (وست ونکوور، نورت ونکوور، ونکوور، برنابی و تری سیتی)، در انتخابات فدرال، استانی و شهرداری ها با تشویق هموطنان به شرکت در جلسات و رای دادن در پای صندوق ها شروع کرد. بعدا با  تشویق هموطنان به آشنایی با برنامه احزاب و پلاتفرم آنها و شرکت در احزاب کانادایی ادامه داد. همچنین از شهرداران پاره ای از شهرها و اعضای شورای شهر-  برای تشریح وظائف و فعالیت های شهرداری ها –  دعوت نمود. کارهای بسیار دیگری در زمینه اگاهی رسانی مسائل اجتماعی سیاسی به جامعه ایرانی انجام شد؛ از جمله: برگزاری سمینار آشنایی با قانون اساسی کانادا و منشور آزادی های فردی برای دانشجویان اس اف یو، برگزاری سمینار برنامه های پذیرش مهاجر از میان دانشجویان بین المللی در دانشگاه  یو بی سی، و برگزاری جلساتی – در زمان هایی که مسئله سیاسی اجتماعی خاصی در جامعه مطرح بود-  مثل مالیات جدید ( هارمونیزد تاکس) یا رفراندم نوع رای دهی ( اکثریت آرا یا رای دهی نسبی).

 به عنوان مثال، کانون در سال اخیر در مورد رفراندم، سه مقاله در روزنامه های ایرانی منتشر نموده و دو کارگاه ه آموزشی نیز در شهرهای برنابی و تری سیتی برگزار کرده است. از فعالیت های دیگر ما، مصاحبه های تلویزیونی در زمان انتخابات و ارائه تحلیل ها بعد از انتخابات می باشد.

 همچنین، از آنجایی که یکی از اهداف اولیه کانون، حمایت از منافع ایرانیان کانادایی بوده است، در موارد لازم، فعالیت های مناسب را داشته است، از جمله:  زمانی که تحریم های بانکی در مورد افرادی اعمال شد که هیچ ارتباط بانکی با حکومت ایران نداشتند، ولی حسابهای آنها در کانادا بسته شده بود. ما با مذاکره و نامه نگاری با وزارتخانه های ذیربط و بانک های کانادا توانستیم موافقت انها را برای بازبینی نام کسانی که بر اساس دلایل واضح، نباید حساب شان بسته می شد، به دست آوریم.

در زمانی که در یو بی سی، حادثه حمله ای به دانشجویی اتفاق افتاد و روزنامه ها نوشتند که ” بنابر اطلاع پلیس حمله توسط دانشجویی انجام شده که ” ظاهر ایرانی” داشته است، در این مورد با درخواست از پلیس خواستیم تا این اطلاعیه اصلاح شود. با یک کار فشرده و چند بار مذاکره، پلیس موافقت نمود تا اطلاعیه مشترکی  به همراه  کانون همکاری های اجتماعی ایرانیان داشته باشد و در آن ذکر شود که در آینده اطلاعیه ها با حساسیت و دقت بیشتری تهیه و انتشار یابد. نکته جالب این که پس از این حرکت،  توانستیم با همکاری پلیس  چند برنامه آشنایی جامعه ایرانی با پلیس کانادا در نورت ونکوور برگزار نماییم و پلیس و مردم به ارائه نقطه نظرات متقابل خود بپردازند.  

در آخرین مورد ویدیوی بود که دولت فدرال به مناسبت روز کانادا ۲۰۱۸ تهیه کرده  و در آن با زبان های موجود در جامعه کانادا روز کانادا تبریک گفته شده بود، ولی از زبان فارسی خبری نبود. در این مورد نیز با دولت مکاتبه شد و پاسخ آن نامه ای بود که نماینده مجلس فدرال از ناحیه وست ونکوور (سرکار خانم پام گلد اسمیت) به کانون همکاری ها ارسال داشتند و اعلام نمودند که در آینده  حتما مشارکت جامعه ایرانی به اطلاع همگان خواهد رسید ، و در این گونه ویدئوهای چند زبانه، از زبان فارسی به عنوان زبان مادری جامعه بزرگی از مهاجرینی که  در این کشو زندگی می کنند، استفاده خواهد شد.

این فقط نمونه ای از فعالیت های کانون بوده  که می تواند توسط سازمانهای فعال اجتماعی سیاسی ایرانی (مستقل) که  برای منافع جامعه کانادایی های ایرانی تبار فعالیت دارند، انجام شود.

اگر قرار باشد فعالیتهای کانون را ارزشیابی کنید و به آنها نمره دهید، کدام یک برای شما در اولویت قرار می گیرند؟

به نظر من ارزشمند ترین آنها عبارتند از: آموزش جامعه ایرانی برای مشارکت در جامعه بستر، دفاع از حقوق جامعه ایرانی در کانادا، مناظره های “همه کاندیداها” در انتخابات، سمینار آموزشی منشور آزادی های کانادا و کار اخیر ترجمه کتاب “حقوق شهروندی” و کارگاه های آموزشی آن در شهرهای ونکوور بزرگ بوده است.

آیا سازمان های دیگری  نیز با شما همکاری داشته اند؟

در مورد سازمانهای ایرانی، همانطور که می دانید اکثر سازمانهای ایرانی، آیین نامه هاشان، برای فعالیت های فرهنگی است و برخی از آنها هم  موفق شده اند و کارهای خوب فرهنگی ای  ارائه داده اند  که ما  به آنها تبریک می گوییم. ولی از آنجا که مرامنامه اکثر این سازمان ها، و ساختار سازمان شان، فعالیت های اجتماعی سیاسی نبوده، لذا در این زمینه نیاز به تغییر اساسنامه و جذب نیروهای واجد شرایط برای کار در این زمینه دارند.

در مورد ما، ما همیشه از همکاری با سازمان های ایرانی و غیر ایرانی استقبال کرده ایم. از همان سالهای اول فعالیت با انجمن های کانادایی، چینی و دیگر اقلیت ها در شهرهای برنابی و ونکوور و تری سیتی همکاری داشته ایم.

در مورد سازمان های ایرانی، نکته دیگر، این است که این سازمان ها اکثرا از کار سیاسی (سیاست در کانادا) پرهیز می کردند. تا اینکه این اواخر،  با اینکه در کانادا زندگی می کردند، ولی در فضای سیاسی ایران تنفس می کردند. این سیاست توسط هر سازمان غیردولتی پیش گرفته شود دیر یا زود شکست خواهد خورد و نه تنها کمکی به حفظ منافع جامعه ایرانیان کانادا نخواهد کرد، بلکه به هویت شناخته شده جامعه ایرانیان نیز آسیب می زند. شما نمونه هایی از این حرکت ها  را  در تورنتو شاهد بوده اید و نتایج ان را نیز دیده  اید، خوشبختانه جامعه ایرانیان تورنتو با هشیاری خود این نوع عملکرد ها را رد کرده است و خواهان سازمان ها و سیاست هایی است که بتواند منافع این جامعه  را “در کانادا و برای زندگی در کانادا” پیگیری نماید.

ببینید، مهم  نیست که فعالیت های این سازمان ها،  در جهت مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی و یا به نفع آن باشد،  مهم درک این نکته است که یک سازمان غیر حزبی در کانادا- که  پایگاه آن کامیونیتی خاصی (مثلا کامیونیتی ایرانی) است –  نباید و نمی تواند نقش یک حزب سیاسی و یا لابی یک حکومت (در خارج از کانادا) را بازی کند.

فرض کنید در کانادا، همه سازمان هایی که توسط اقلیت های قومی و ملی – از بیش از ۱۵۰ کشور جهان که در اینجا ساکن هستند – تشکیل شده اند ، بخواهند به جای نگاه به کانادا، به بیرون از کانادا توجه داشته باشند، در این صورت، چیزی از کانادا باقی نمی ماند.

در بحث امروز ما، در مورد سازمان های ایرانی که در زمینه های تخصصی حرفه های مختلف کار می کنند – و مایه مباهات جامعه ایرانیان هستند – بحثی نداریم و برای همه آنها آرزوی موفقیت داریم.

به هر حال،  نهایتا ، رشد سیاسی یک جامعه نیاز به مشارکت و تمرین دموکراسی دارد، سازمانهای ایرانی نیز باید به آموزش در این زمینه روی آورند.  این موضوع، کاملا با عملکردهای ذکر شده در بالا متفاوت است. کانون همکاری های اجتماعی ایرانیان آماده است تا در صورتی که هموطنان یا سازمانهایی بخواهند در این مسیر قدم بردارند، تجربیات و منابع تهیه شده  خود را در اختیار آنها قرار دهد.

آقای اسماعیل پور در طول سالیانِ زندگی، چه چیزی عامل موفقیت شما بوده است؟

فعالیت های بسیاری، ولی در واقع شاید مهمترین عاملی که به من کمک کرد که بتوانم به پیش بروم این بوده که هیچ سدی را مانع فعالیت های خود نبینم. یادم هست ، زنده یاد امیر انتظام، در بالای صفحه وب لاگ خود نوشته بود، “برای یک ملت هیچ بن بستی وجود ندارد، یا راهی خواهیم داشت، یا راهی خواهیم ساخت”. این الگو می تواند راهنمای افراد  آن ملت نیز قرار بگیرد.

شما به کشورهای زیادی مسافرت کرده اید، جالب ترین آنها کدام بوده اند؟

دیدن کشورها و مردم دنیا از علاقمندی های من بوده و هست.  بخشی از این مسافرت ها کاری (۱۵ کشور)،  و بخش دیگر شخصی بوده است. من آشنا شدن با جوامع انسانی را دوست داشته ام.  دیدن  تفاوت های فرهنگی، انسانی، و اجتماعی در جوامع مختلف را. به بیش از ۶۵ کشور مسافرت کرده ام.  یک سال بیش از ۱۸۷.۰۰۰ کیلومتر، معادل چهار برابر محیط کرده زمین پرواز داشتم.  از کامبوج و ویتنام گرفته تا اوگاندا، مراکش، سوازیلند، برمه، کوبا، استونی، لیتونی، تا اندونزی و مالزی، اسپانیا و پرتغال و پاکستان و مراکش و کشورهای دیگر، همه جا دیده ام که ملل دنیا  خواسته های مشابهی دارند، و مهمترین آن ها، آزادی و دموکراسی است. با این دو عنصر، امنیت، رفاه، رشد و توسعه می تواند به وجود آید.

 از جالب ترین، یا شاید گاهی تأسف بارترین،  نکاتی که در این کشورها دیدم، شاید نارضایتی مردم آفریقای جنوبی – بعد از ماندلا بخاطر فساد مالی برخی رهبران انقلاب در کمتر از ۲۰ سال از انقلاب ، دیدن زندانیان سیاسی در زیمبابوه – در زندان های ماکزیموم سکیورتی در هراره  به عنوان دیوانه،  برابری عمومی مردم ویتنام برای داشتن رفاه و امتیازات افسانه ای برای افراد وابسته به حزب کمونیست، بودن خیابانی به نام لنین در ماپوتوی موزامبیک، دادگاههای بین المللی محاکمه سران خمر های سرخ در کامبوج پس از سی سال و پروسه تسکین یک ملت زجر کشیده، رفتار حکومت پادشاهی سوازیلند که تظاهر کنندگان مخالف خود را پس از دستگیری با سوار کردن به ماشین در فاصله ۳۰ کیلومتری بیرون شهر پیاده می کند تا آنها  مجبور شوند خود با هزینه خود به شهر برگردند! ترس و دلهره مردم کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق، استونی، لیتونی از احتمال اشغال دوباره توسط  روسیه، پارک های حیوانات وحشی در کشورهای جنوب افریقا، ممنوع بودن استفاده از کیسه پلاستیکی در کیگالی ( پایتخت روآندا) که قرار است سوئیس افریقا شود، ناامنی حداکثر در قلب مرکز شهر(طلا)، ژوهانسبورگ، حبس شدن ۱۴ روزه در محل کار در مرکز شهر کویته به دلیل عدم وجود امنیت برای بازدید از یک بیمارستان،  نبودن هیچگونه راه ارتباطی زمینی بین استان های کشور گینه نو پاپوا، ساختن یک شهر جدا در قلب کشور برمه که تمامی ادارات دولتی و وزارتخانه ها و مسئولان دولتی عالی رتبه با خانواده هایشان در آن زندگی می کنند و شهروندان عادی نمی توانند به آن شهر مسافرت کنند و صدها نمونه دیگر. دیدن این تنوع انسانی در کنار زیبایی های طبیعی فوق العاده است.

در حال حاضر با کدام سازمان ها کار می کنید؟

من با دکترهای بدون مرز(Médecins Sans Frontières)، تحصیلات بدون مرز(Education Without Borders) ، بنیاد جیمز در آفریقا Uganda James Foundation))،  انجمن چند فرهنگی بریتیش کلمبیا (B.C. Cultural Diversity Association)، و از سازمان های ایرانی، مسئول کانون همکاری های اجتماعی(Civic IC )  هستم و با  انجمن تری سیتی(TCICS)  (به عنوان مشاور)، کانون فرهنگیان بی سی (عضو موسس) (Farhangian Educator Association)، انجمن مهندسین ایرانی (عضو سابق هیات مدیره) (Iranian Engineers of BC Association)  کار می کنم و اخیرا نیز با کمک همسرم  انجمن متخصصان بهداشت و درمان ایرانی بریتیش کلمبیا(Iranian- Canadian Healthcare Professional Association) را تأسیس کردیم که در مراحل شکل گیری خود می باشد و برای کمک به  پزشکان، دندانپزشکان، پرستاران، داروسازان، روانشناسان، علوم پایه و تکنولوژیست های تحصیل کرده خارج از کانادا- فعالیت می کند، تا آنها بتوانند در کانادا وارد حرفه خود شوند.

 انگیزه شما از این مشارکت گسترده درجامعه کانادا چه بوده است؟

هدف من این بوده و هست که  وقتی از یک ایرانی در این کشور می پرسند که از کدام کشور به کانادا آمده ای، بتواند با افتخار بگوید من ایرانی ام و از ایران آمده ام. دوست دارم همیشه به ایرانی بودنم در بطن این جامعه افتخار کنم. من اعتقاد دارم، باید در این کشور به شکلی رفتار کنیم که صرف نظر از هر چه در کشور زادگاهمان گذشته و می گذرد، بتوانیم به وجود جامعه ایرانی در این کشور دموکراتیک افتخار کنیم.  و برای این کار لازم است تا با این کشور و ارزش هایش آشنا شویم. به دستاوردهایی که مهاجران قبلی داشته اند تا این کشور درست شود، احترام بگذاریم و در این مسیر قدم برداریم.

جامعه مهاجران چینی حدود ۱۶۰ سال قبل، حوالی ۱۸۶۰،  پا به کانادا گذاشتند، جامعه مهاجران هندی بیش از ۱۲۰ سال پیش، حوالی ۱۹۰۰،  به این کشور قدم گذاشتند، جامعه اسماعیلیه بعد از سال ۱۹۷۵ وارد این کشور شدند، ولی تجربیات فوق العاده ای به لحاظ انطباق با کشور مهاجر پذیر دارند، ما باید سعی کنیم از تجربیات این اقوام و ملل برای پیشبرد جامعه خود در بستر جامعه اصلی و ساختن کانادا بهره ببریم. 

کانادا کشوری است دموکراتیک و خوشنام در بین کشورهای جهان، این خوشنامی از کجا آمده است، طراحان این کشور چطور به این مقام نایل آمده اند؟

کانادا محصول طراحی پیشگامان این کشور بوده است، آنها که توافقنامه کنفدراسیون  1867 را امضا کرده اند، آنها که قانون اساسی سال ۱۹۸۲ را اصلاح کردند و  منشور حقوق و آزادیهای کانادا را – که خود بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر است – به عنوان بخش اول قانون اساسی کانادا قرار دادند. منشور حقوق و آزادی های کانادا، مهمترین دستاوردی است که حقوق کانادایی ها را به رسمیت می شناسد. کانادا با این مدل های دموکراتیک به عنوان یک جامعه پیشرو بین المللی شناخته شده است. به همین دلیل ما وظیفه داریم در این دموکراسی و ساختن مستمر مشارکت داشته باشیم.

در صحبتی که با خانم ژولی پایت، فرماندار کل کانادا  داشتم،  گفتم: “روزی که من از ایران به کانادا مهاجرت کردم، فکر نمی کردم، روزی در این مکان از من استقبال شود. ایشان گفتند “می دانی چرا چنین چیزی ممکن شده؟ چون اینجا کانادا است”.  

و درست است اینجا کاناداست، کانادایی که سر ویلفرد لوریه هفتمین نخست وزیر کانادا درباره آن می گوید:

“در اینجا بسیاری از کسانی هستند که می خواهند نگرش استعماری اروپاییان در کانادا حفظ گردد، ولی ما تلاش کردیم تا کانادا را برای همه بسازیم، سر لوریر می گوید: “برای اینجا ( کانادا) “من می خواهم سنگ مرمر، سنگ مرمر باقی بماند؛ گرانیت گرانیت باقی بماند، بلوط بلوط باقی بماند، و از این اجزا، من می خواهم یک ملت بزرگ را در بین ملت های جهان بسازم.” این همان هدفی است که همه ما به خاطر آن با هم کار می کنیم، همه ما. این کشور ماست. به آن افتخار کنید و به پیشرفت آن کمک کنید. سرویلفرد لوریه، ۷ امین، نخست وزیر کانادا-۱۱ جولای ۱۸۹۶ ۶ اکتبر ۱۹۱۱″

به نظر شما مشکل امروزه جامعه ایرانیان چیست؟ و راه حل مشکلات چگونه است؟

وقتی به تاریخ کشورمان بر می گردیم و می بینیم که ما کشوری چند فرهنگی، چند مذهبی، چند قومیتی بوده ایم،  به آن افتخارمی کنیم. به اعلامیه حقوق بشر کوروش کبیر افتخار می کنیم، ولی از اینکه این حقوق را به مردم خود اعطا کنیم، ابا داریم. امروزه، درقرن بیست و یکم،  نمی توانیم در کنار هم بایستیم و نظریات همدیگر را تحمل کنیم.  بخشی از جامعه مهاجر ما، حتی  در کشوری دموکراتیک مثل کانادا نمی توانند عقاید و باورها و مذاهب متفاوت ایرانیان را تحمل کنند. به نظر من باید دوباره به اصول و ارزشهای خود بر گردیم.

یادم می آید، مدت ها قبل، در جلسه ای  به وزیر مهاجرت وقت کانادا، آقای جیسون کنی، یادآور شدم که کشور زادگاه ما ایرانیان، از قرن ها پیش، کشوری چند فرهنگی، چند مذهبی و چند قومیتی بوده است، ایشان هم متعجب و هم خوشحال شدند.  پس اگر این چینین بوده، ما باید دوباره به ارزشهای واقعی تاریخی خود بازگردیم،  و از ارزشهای دموکراتیک در این کشور نیز بهره گیریم.

چه تجربیاتی از جامعه کانادا هست که می تواند برای ایران ما مورد استفاده قرار گیرد؟

تجربیات بسیاری از نحوه اداره جامعه، تا دموکراسی، احترام به حقوق انسانی، حفظ محیط زیست، احترام به مذاهب (در چهارچوب سکولاریسم)،  احترام به زبان اقلیت های قومی، تا موضوعاتی مانند فدرالیسم (در چهارچوب ایرانی متحد و یکپارچه)، توزیع قدرت در چهارچوب دولت های (فدرال ، استانی و شهرداری ها)، توزیع واقعی قدرت به متخصصان در قالب نهاد های غیر دولتی (کانون وکلا، انجمن پزشکان، انجمن مهندسان، انجمن روزنامه نگاران و غیره)، گنجاندن اعلامیه جهانی حقوق بشر به عنوان پایه حقوق اساسی شهروندان در قانون اساسی،  و بسیاری مفاهیم دیگر، اینها تنها بخشی از تجربیاتی است که می توان از جامعه کانادا برای مردم ایران به ارمغان آورد.

در ایران ِ گذشته، مهمترین عامل همبستگی مردم ایران، ایرانی بودن و توجه داشتن به همدیگر بوده است، اینک در آن جامعه  مردم  توجهی به حقوق همدیگر و سرنوشت هموطنان خود ندارند، در یک کلام  نشانی از همبستگی ملی نمی بینیم، این از مواردی است که باید بازسازی گردد، مردم ایران باید جامعه ای بسازند که همه به آن افتخار کنیم.

 گاهی دوستانی از ایران می پرسند که اگر بخواهید فقط یک تفاوت کانادا با ایران  را بگوئید آن تفاوت در چیست؟  من  بودجه های دولت های استانی کانادا برای آموزش و پرورش و بهداشت و درمان را مثال می زنم. می گویم، بر اساس آمار و ارقام،  در کانادا بیش از ۵۰%  بودجه هر استان در دو یا سه  وزارتخانه های آموزش و پرورش (و آموزش عالی) و بهداشت و درمان مصرف می شود و کمتر از %۵۰ دیگرِ آن در بیش از ۲۰ و چند وزارتخانه دیگر، و این یعنی، سلامتی انسان ها و ساخته شدن فرزندان این کشور در صدر برنامه  همه دولت های کانادا قرار دارد، این نیز از درسهای بزرگی است که می توان از کانادا برای جامعه ایران داشته باشیم.

از مهاجرت ایرانیان به کانادا گفتید، به نظر شما خواسته ها و انتظارات ایرانیان در همه شهرهای کانادا یکسان است؟ به طور مثال اکثر آنها در انتخابات از یک حزب  پشتیبانی می کنند؟

اگر به مهاجرت ایرانیان به کانادا بپردازیم، موج های مهاجرت آنان در طول این ۴۰ ساله متفاوت بوده ، موج اول مهاجرتشان به بعد از سال ۱۹۷۹ بر می گردد. امواج بعدی به سالهای ۲۰۰۹  و دوره کنونی بر می گردد. در هر کدام از این دوره ها، ایرانی هایی با خواسته ها و خواستگاههای متفاوتی به کانادا مهاجرت کرده اند. و این دقیقا نکته ای ست که باید سازمان های فعال ایرانی در نظر داشته باشند. جامعه ایرانیان، جامعه ای متنوع با دیدگاه های سیاسی و اجتماعی متنوع است، لذا بطور طبیعی هیچ سازمانی نمی تواند در برگیرنده همه این خواسته ها باشد، لذا سازمانهایی که  احتمالا، خود را متولی جامعه ایرانیان کانادا معرفی می کردند، باید بدانند که در یک جامعه دموکراتیک، خواسته های شهروندان متفاوت است. در این جامعه، شهروندان ما نیاز ندارند که علیه کسی  متحد شوند، آنها نیاز ندارند که سازمانی متولی آنها باشد. شهروندان ما نیاز دارند، تا با هم همکاری داشته باشند، به  عقاید و باورهای یکدیگر، احترام بگذارند و با هم،  مشارکت در یک جامعه آزاد را  تجربه کنند، ما نیاز داریم در “کانادا” زندگی کنیم.

به عنوان حسن ختام، اگر رویکردمان بر پایه این شعر زیبای سعدی عزیز باشد “تو کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی/ چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار، ما ایرانیان این سوی آب ها که در سواحل امن نشسته ایم و در پناه امنیت برای آسایش و رفاه زندگی مان می کوشیم، در قبال آن نیمه ی دیگرمان در ایران که نه تنها از آسایش و رفاه و امنیت بهره ای ندارند، که روز به روز در گرداب مسائل و مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی- زیست محیطی و… که نظام حاکم بر ایران بر آنها تحمیل کرده، دست و پا می زنند، می توانیم فقط نظاره گر صرف باشیم و بگوییم به ما مربوط نیست؟ 

به نظر نقش ایرانیان مدافع دموکراسی و آزادی در قبال هموطنانشان در ایران چیست؟

 در یک کلام، ما زادبوم مان ایران است و ایران خواهد بود، همه ایرانیانی که سرتاسر دنیا زندگی می کنند، ایران را دوست دارند و نسبت به آن احساس مسئولیت می کنند و از پای نخواهند نشست.

ولی بگذارید واقع بین باشیم، ما چقدر می توانیم از جایی که زندگی می کنیم، در تحولات ایران نقش داشته باشیم ؟ بزرگترین نقشی که می توانیم داشته باشیم، ایجاد یک پل دوستی بین ایرانیان داخل و خارج کشور است تا بتوانیم مدل های زندگی در کشورهای آزاد را به مردمان معرفی کنیم. بتوانیم الگوی ” شهروندِ جهانِ متمدن”  امروزی را به جوانان میهن مان معرفی کنیم، معیارهای تمدن بشری مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر، مبانی اداره دولت ها توسط دولت های پاسخگو،  تعامل شهروند مسئول با دولت دموکراتیک، و راه های زندگی مسالمت آمیز در دنیای کنونی را به مردمان معرفی کنیم.

ملتی که  ” هویت ایرانی ( تعبیردکتر جهانبگلو)”، را بیابد و این مفاهیم را بشناسد، اجازه نمی دهد دیکتاتورها سرنوشت اش را رقم بزنند. “راهی خواهد یافت، یا راهی خواهد ساخت”.   

در پایان یک بار دیگر این موفقیت را به شما و جامعه ایرانیان کانادا تبریک می گوییم و امیدواریم که در آینده شاهد موفقیت های بیشتر شما باشیم.