قصه های عامیانه یا فولکلوریک در عصر صفوی و تاثیر آن در هویت ملی، موضوع کتابی است با عنوان” هویت ملی در قصه های عامه دوره صفوی”، اثر و گردآوری ” دکتر محمد حنیف”.
نقش قصه های شفاهی و مکتوب بازمانده از یکی از مهم ترین عصر های حکومتی پس از اسلام در ایران و به عبارتی طولانی ترین و تاثیر گذارترین دوره در تثبیت هویتِ تا به امروزی ما ایرانیان، اگر چه بارها مورد توجه قرار گرفته اما از این منظر که ادبیات شفاهی و مکتوب پدید آمده این عصر با نمونه هایش در یک کتاب پژوهشی – که به چه میزان در هویت ملی ما فارغ از چگونگی نگاه به قصه ها تأثیر داشته- به خودی خود از جهت تاریخی اثری است مهم و در جای خود ارزشمند. خاصه که چنین موضوعی برای ” نخستین بار است که گسترهء ادبیات عامه عصر صفوی و تاثیر آن در چشم انداز ملی مورد دقت و پژوهش قرار می گیرد. از این رو، پدیدآورنده کتاب “هویت ملی در قصه های عامه دورهء صفوی” هدف اصلی خود را “یافتن وجوه مختلف هویت ملی ایرانیان در قصه های عامه دورهء صفوی”(۱) می داند. بنابراین،، شیوه تحلیلی کتاب بر پایه شناخت همین “وجوه” و ضرورت گردآوری قصه ها، نیازمند رویکردی در بازنمایی درونمایه و سمت و سوی محتوایی و پیام قصه هاست و نه به کارگیری”رابطه مبتنی بر حضور” (۲ ) یا شناخت عناصر سازنده یک اثر مبتنی بر آرایش و ساختمان آن. و یا به مثال هم چون ولادیمیر پراپ و یا لویی اشترواس در طبقه بندی ساختاری و یا “روایت شناسی” قصه های فولکلوریک و اسطوره ها. از این جهت مبانی نظری به کار آمده در این پژوهش، در تعریف “هویت، ملیت و ادبیات عامه”، مبتنی بر فهم و باور ملی شکل یافته و عملی شده است.
اما ادبیات عامه (و در این جا قصه های عامیانه) چه نوع قصه هایی هستند و چه ویژگی هایی از جنبه محتوایی، ادبی و تکنیکی در آن ها برجسته و قابل تمایز با نوع ادبیات رسمی است؟ از این گذشته، چرا زمانه صفویه از جهت اشاعه افسانه ها در سرنوشت ملی ما تاثیرگذار است؟
قصه های عامیانه شفاهی یا مکتوب، افزون بر”سرگرم کنندگی، دارای نتیجه اخلاقی، پایان بندی مثبت و شاد به تناسب پیروزی قهرمانی که دارای کمالات انسانی و قدرت فردی برجسته است بر ضد قهرمان و نیز دارای آدم های خوب و بد مطلق” (۳) هستند.
جدا از این ویژگی ها که به یقین شاخصه های دیگری را نیز می توان بدان افزود، داستان های عامیانه هم چنین فاقد روابط استدلالی یا پیرنگ قدرتمند هستند. چه از جنبه زمانبندی رخدادها و حوادث، و چه در عرصه علیت روابط از چفت و بند محکمی برخوردار نیستند. اما در اهمیت عمده ادبیات فلکلور می توان به “سانسور” گریزی آن هم دقت داشت. سانسور بی گمان فهمی متأخر از ممنوعیت های برساخته قدرت است، چه در قلمرو سیاست و چه در محدوده اخلاق و مناسبات اجتماعی. ممنوعیت ها همیشه وجود داشته است و ادبیات عامه، بخصوص ادبیات شفاهی از این که نام خالقی بر آن نبوده، همواره توانسته است در نقد تابوها و کنار زدن پرده ها با دست بازتری عمل کند. از این نظر، ادبیات داستانی عامه، چه قصه های فولکلوریک شفاهی و چه مکتوب در ادوار مختلف تاریخ اجتماعی ایران، که گاه عبید زاکانی در قرن هشتم در آثار طنز خود از آن بهره برده و چه در تاریخ نویسی اواخر صفوی که “محمد هاشم آصف” خود در زمان پادشاهی کریم خان زند تا حکومت فحتعلی شاه زیسته و از زمانه شاه سلطان در بیان ممنوعیت های عموما جنسی و گاه اجتماعی و دینی در “رستم التواریخ” نوشته؛ کم از ادبیات عامیانه درس نگرفته است. از این نگاه، بررسی ادبیات عامه که از بیان ممنوعیت ها در عرصه های اجتماعی سخن گفته اند جایش در حوزه پژوهش ادبیات عامه ایران خالی است.
اما چرا عصر صفوی خاستگاه مهم و بزرگ قصه های عامیانه خود انگیخته و یا سفارشی (با مرکزیت کاریزماتیک شاه عباس در الگوی پهلوانی، مهربانی و استبداد) دانسته می شود و از آن زمانه چرا به عنوان دوره ای که قصه گویی و قصه سازی در آن از اهمیت زیادی برخوردار بوده، یاد می شود؟ و ازهمین جهت، چرا بعدها از آن عصر هم چون صاحب جایگاهی در ایجاد هویت ملی در آن دوره تاریخی و هم با تعریف امروزی (در کتاب حاضر ، مراد از ملت و ملی معنایی است که صاحب نظران پس از مشروطه از آن در نظر داشته اند. محمد حنیف، صفحه ۱۹) سخن به میان می آید؟
نویسنده کتاب در این باره به یک نکته متمایز و قابل تفکیک با سایر ادوار اشاره دارد. او در مقدمه کوتاه کتابش به پیدایی و گسترش قهوه خانه ها که در زندگی ایرانیان عصر صفوی هم چون یک پایگاه اجتماعی توده ای در رشد و بالندگی و فراگیری اجتماعی قصه های عامیانه و عامه نقش داشته اند، دقت دارد و می نویسد:” روحانیان شیعه که در این دوره قدرتی همسنگ قدرت شاهان صفوی و گاه فراتر از آن داشتند، نگذاشتند که قصه های مذهبی را قصه گویان کم سواد نقل کنند؛ لذا قصه گویان سنتی و قومی و قهوه خانه ای به نقل قصه های تاریخی و اجتماعی روی آوردند. از سوی دیگر فرهنگ دینی ملی ایرانیان، در این دوره بیش از همیشه تقویت شد و به عنوان عاملی برای تهییج مردم در مقابله با عثمانی ها و ازبک ها به کار رفت. مجموع این اوضاع به شکوفایی قصه گویی، اعم از سفارشی و عامیانه، در این عصر منجر شد.”
هر چند با استدلال کتاب هویت ملی در قصه های عامه صفوی در این دوره با رشد چشمگیر ادبیات عامه در تعدد قصص عامیانه روبرو ایم، اما با نگاهی متفاوت می توان گفت سرشت افسانه ها و اسطوره های ایرانی نیز در آن زمان به شدت آسیب دیده است. نفوذ ملایان شیعه در دستگاه پادشاهی صفوی و اراده آن ها در ایجاد سمت و سوی فرهنگی و دینی جامعه، به وِیژه در تقابل با عثمانیان سنی، بخش قابل توجهی از قصه ها و افسانه های کهن ایرانی را به رنگ مذهب و برتری شیعه علیه سنیان درآورد، و یا به تحکم و ممنوعیت، آن ها را به باد فراموشی سپرد. چنان که در صفحاتی دیگر نویسنده کتاب که بدان اشاره می کند:” سیاست های حکومت دینی صفویه سبب شد که خلق حماسه های ملی، به شدت ضعیف شود. در مقابل، نوع تازه ای از قصه، یعنی قصه هایی با تمایلات و تعصبات دینی(تولایی و تبرایی) در سنت قصه پردازی ایران ظهور کرد.”
کتاب هویت ملی در قصه های دورهء صفوی بر پایه سه پاره و فصل کلی شکل گرفته، در بخش اول تحت عنوان “هویت، قصه عامه و داستان سرایی دورهء صفوی” به سراغ تعریف تئوریک موضوعاتی هم چون ملت، فرهنگ، هویت، هویت قومی و هویت اجتماعی، هویت ملی و ۱۲ موضوع دیگر رفته و در ۴۳ صفحه در توضیح این موارد بر می آید.
به مثال، به باور این کتاب “مولفه های هویت ملی عبارت است از: نیاسرزمین مشترک، زبان مشترک، دین مشترک، نظام سیاسی مشترک، آداب و رسوم مشترک.” و در تعریف ” فرهنگ و ادبیات عامه” معتقد است : ” مراد فرهنگ عامه یا فلکلور، مجموعه ای از میراث های معنوی هر قوم است که گستره ای از دانش عامیانه در باره نجوم، پزشکی، پیشگویی، هوا شناسی، جادو، افسانه ها ، مثل ها، چیستان ها، باورها و آیین مردم را در بر می گیرد.” و موضوعاتی همچون “رقص، نقاشی، شعر، داستان سرایی، موسیقی، نمایش، پرده خوانی، نقالی، معرکه گیری و متل ها و مثل ها… در ردیف هنر عامه قرار می گیرند.”
در فصل دوم،”هویت ملی دورهء صفوی در قصه های شفاهی” نویسنده با تفکیک هشت موضوع، ابتدا با تعریف قدرت و اقتدار از نگاه جامعه شناس مشهور آلمانی ماکس وبر به موضوع “شاه عباس؛ نماد اقتدار صفویان در قصه های عامه”، می پردازد و بنا با تعریف او، چگونگی تبعیت زیردستان از حاکمان، تفاوت قدرت و اقتدار را مشخص می کند و بر پایه نظریه وبر بر تقسیم اقتدار یا سلطه عقلایی، سنتی و کاریزماتیک، حکومت شاه عباس را واجد چنان ویژگی ای می داند. و معتقد است “در گنجینه اسناد ملی که غنی ترین گنجینه اسناد قصه های شفاهی است بیش ترین قصه درباره شاه عباس، با ۱۵۰ قصه ثبت شده است ، و او تنها پادشاهی است که تقریبا در تمامی قصه ها از او به نیکی یاد می شود.”
در فصل دو کتاب موضوعاتی هم چون تبار مشترک، حدود جغرافیایی سرزمین ایران، زبان مشترک، گذشته تاریخی مشترک، نظام سیاسی مد نظر ایرانیان، مذهب مشترک ایرانیان و آداب و رسوم و علایق مشترک؛ مورد بررسی و دقت قرار می گیرد.
در فصل سوم، “هویت ملی و قصه های مکتوب دورء صفوی” در ۵۸ صفحه، به همراه نمونه قصه های مکتوب دورهء صفوی با برشمردن نمونه های قرن دهم، یازده و دوازدهم مورد ارزیابی مضمونی قرار می گیرند و در “مولفه های هویت ملی در پنج قصه مکتوب دورء صفوی” نگاهی می اندازد به قصه های مکتوب و مشهور اسکندر نامه، هزار و یک روز، شاهزاده شیرویه، حسین کرد شبستری و فلکنازنامه.
محمد حنیف، پژوهنده هویت ملی در قصه های عامه عصر صفوی درباره ویژگی های آن قصه ها با قصه ها و ادبیات عامه پیشین – احتمالا ادبیات عامیانه دوره کهن – این دوره را در چهار بخش متمایز از هم می داند و در بخش اول به نکته ای دقت می کند که می شود از آن به “سفارشی” بودن قصه های مکتوب از سوی قدرت سیاسی و مذهبی کشور تردید داشت. می نویسد: “کم توجهی به حماسه های ملی، داستان های قهرمانی ملی، با توجه به روح زمانه، با بی مهری مواجه می شود. در مقابل، اغلب این قصه ها ویژگی خاصی پیدا می کند که پیش از آن ، کمتر بدان پرداخته می شد: توجه قهرمان ها به گسترش اسلام یا شیعه کردن غیر مسلمانان. جالب این که در قصه های شفاهی، درگیری های مذهبی به چشم نمی خورد.” در عین حال، نویسنده کتاب با استناد به نوشته ای از “رضا شعبانی” درباره “صفویان و هویت ایرانی” در صفحه ۱۶۲ کتاب، نقل می کند: “صفویان تعریف تازه ای از هویت ایرانی ارائه دادند؛ تعریفی که بر مبنای حقیقتی قرار گرفت که از معنویت دینی بر می خاست و نیازی به ریشه های قومی و نژادی خاصی نداشت. این همان امری است که به گمان ما، در همه تاریخ ایران در ادوار پیش و پس از اسلام، صادق بوده است …”
جدا از سه بخش پیشین، بخش ضمائم که نمونه قصه های شفاهی عصر صفوی را بین صفحات 167 تا ۳۱۵ در خود جا داده، از صفحات خواندنی و لذت بخش کتاب برای دوستداران قصه های فولکلور است. موضوع ۵۷ قصه ی چاپ شده در بخش ضمائم کتاب عموما معطوف به شخصیت و کاریزمای حکومتگری شاه عباس است و در قصه های مکتوب اما بیش تر ستایش شکوه دوران شاه عباس را می توان در سیما و رفتار قهرمانان و پهلوانان دید که غالبا ماموریت مذهبی شیعه سازی را هم دنبال می کنند.
در مورد قصه های شفاهی که عموما از آرشیو صدا و سیما، بجا مانده از برنامه رادیویی فرهنگ فولکلور زنده یاد انجوی شیرازی در پیش از انقلاب اسلامی اخذ شده اند، و عمر بازگویی تعدادی آن ها ممکن است از نیم قرن گذشته باشد، با این وجود جای پرسش دارد که این قصه ها چقدر به لحاظ اصالت قابل اعتماد هستند و چقدر قدمت و نگهداری سالم قصه ها قابل تایید است؟ پرسشی است که تقریبا پاسخ بدان ناممکن است. با این همه، راه جمع آوری قصه های عامه همان راهی است که استاد انجوی و همیارانش در گرد آوری آن کوشیدند. چرا که هر میزان غفلت در ضبط و حفظ قصه های عامه و اصولا ادبیات فولکلور، غفلتی است در نوع خود مهلک!
* نام کتاب: هویت ملی در قصه های عامه دورء صفوی
نویسنده: دکتر محمد حنیف
ناشر: انتشارات عصر داستان، تهران چاپ اول ۱۳۹۳
تعداد صفحات: ۳۲۴
۱- دکتر محمد حنیف، هویت ملی درقصه های عامه دوره صفوی. ص ۱۲. انتشارات عصر داستان. چاپ اول ۱۳۹۳
۲- تزوتان تودوروف، بوطیقای ساختارگرا، مترجم محمد نبوی
۳- منیره احمد سلطانی، نگاهی به سیر قصه های عامیانه در دوره صفویه، با محوریت رموز حمزه. P.D.F