نامه خوانندگان
ر. آرزو
در شهروند شماره ۱۳۰۵، مقاله ای به عنوان “ترس جمهوری اسلامی از علوم انسانی” به قلم استاد گرامم آقای زرهی خواندم که داغ سی ساله ی مرا تازه کرد.
قبل از اینکه ترک وطن کنم در وزارت نیرو مشغول به کار بودم و با اینکه کارم زیاد و طاقت فرسا بود ولی باز هم به نحوی در انجمن های خانه و مدرسه شرکت می کردم و ناظر تغییر و تحولات بودم. اصولا ملایان از همان روزهای اول انقلاب اولین فکر و ذکرشان ساختن پشتوانه برای دوام بیشتر بود و به خوبی می دانستند که حریف جوانان تحصیلکرده فعلی در دانشگاه ها نخواهند شد و از طرف دیگر کودکان دبستانی امروز هم اگر وارد دانشگاه شوند کار بدتر خواهد شد، دست پیش گرفتند که پس نیفتند. از نمازگزاری اجباری کودکان خردسال شروع کردند، حتی با حذف دروسی چند به ساعات فقه و علوم دینی افزودند و مدیران به اصطلاح خودشان اسلامی برای مدارس تعیین کردند. من شاهد بودم که هیچ اولیایی به علت نمرات بد کودکان در ریاضیات یا علوم دیگر به مدارس خوانده نمی شد ولی اگر کودکی نماز نمی خواند والدینش تحت فشار و بازجویی قرار می گرفتند. به هر حال حسابشان درست بود، اگر از هر صد کودک پنجاه نفرشان هم طوری بار بیاید که خودشان می خواهند برای پشتوانه ی دهه های بعد کفایت می کند، البته با این کار با یک تیر دو نشان زدند، همین کودکان که اکنون به جوانان به اصطلاح متدین تبدیل شده اند هم پشتیبان آنها هستند و هم کار جاسوسان جمهوری اسلامی را در دانشگاه ها انجام می دهند و برایشان هم مهم نیست که چه علمی می آموزند زیرا می دانند با ریش و یقه ی تا گلو بسته به کلاس بالاتر ارتقاء خواهند یافت.
در نوشته ی پیشین خود که در شماره ۱۳۰۵ شهروند چاپ شد نوشتم که ملایان کاخ خود را بر ستون کوردلان و مردمانی که هنوز دنیا برایشان بر سر شاخ گاو می چرخد بنا نهاده اند که خود متوجه آن هستند با علم و پیشرفت امروزی و رسانه های مختلف نگه داشتن این مردم در همان سطح غیرممکن است و نمی شود نسل جوان امروزی را به عقب برگرداند، لذا کار خود را از کودکان و با شستشوی مغزی آنها شروع کردند که اکنون شاهد هستیم پشتوانه ی تحصیلکرده ای برای خود ساخته که بجز علوم دینی با اینکه دکترا و مدارک دیگر دارد هیچ علم دیگری برایش مهم نیست و با یدک کشیدن اسم دانشجو ستون تحصیلکرده ای شده اند برای کاخ ملایان و ادامه ی ظلم و ستم.
فعلا ما نظاره گریم تا ببینیم چه وقت خداوند می خواهد عمامه دارانش را تنبیه کند، ملایانی که تمام بستگانشان در کاخ های چند میلیونی آمریکا و کانادا و سایر نقاط جهان زندگی می کنند که هر آجرش حکایت از آه طفل یتیمی است که نان خشکش را با آب دیده اش تر می کند.