۱۳۵۳، شهر ری، تهران
بکتاش آبتین شاعر، فیلمساز و کارگردان معاصر متولد ۱۳۵۳ در شهر ری است. تاکنون کتابهایی با عناوین “و پای من که قلم شد نوشت برگردیم”، “مژهها، چشمهایم را بخیه کردهاند”، “شناسنامهی خلوت”، “پُتک”، “در میمون خودم پدربزرگم” از وی منتشر شده است.
همچنین در سال ۱۳۹۱ مجموعه شعر “پتک”، کتاب برگزیدهی هفتمین دورهی جایزه کتاب شعر خبرنگاران شد.
بکتاش آبتین به عنوان مستندساز نیز فیلمی دربارهی علیشاه مولوی به نامِ “کاملا خصوصی برای آگاهی عموم” را در کنار فیلم و مستندهای دیگر از جمله “۱۳ اکتبر ۱۹۳۷” دربارهی لوریس چکناوریان و… در کارنامهی کارگردانی خود دارد.
او در شهریور ۱۳۹۳ به عنوان یکی از اعضای هیات دبیران کانون نویسندگان و در ۱۳۹۶ بهعنوان یکی از بازرسان کانون نویسندگان ایران انتخاب شد. او در دورههایی منشی و عضو هیات دبیران و بازرس کانون بوده است. مجله ادبی زاویه
“کلاغ روشن”
از مجموعه شعر شناسنامهی خلوت
سوزن آفتاب
بر چشم ورم کردهی خروس
کلاغی روشن
کوچهی تاریک را
بیدار میکند!
●●●
“مرمت انسان”
جهنم است بی تو زندگی
ای شعر! رویای مرمت انسان
تو را مینویسم و
در آستین تمام دنیا
دنبال دستی میگردم
که گلوله را
به پرچمی سفید تبدیل کند
شعبدهای چنین را دوست دارم
●●●
“پیچیدهگی”
پیچیده است مرز
پیچیده است جغرافیا
جهانِ سومِ مظلوم، فقیر، خشن
پیچیده است خودکشی دستهجمعی نهنگها در ساحل
ساده است اما
پاسپورتهای خفه شدهی مهاجر در قایقها
جهانِ سومِ قربانی!
ارزان است نان و مرگ در تو
ایکاش تلسکوپها بهجای مریخ
به کشف تو برمیخاستند
جهانِ سومِ زخمی، غمگین، مرگآلود!
●●●
از زخمهای بزرگ
خط کوچکی باقی میماند،
و از چشمهای تو
چه بگویم!
خاطره ی آرنجهای تو
بر تخت من گود افتاده!
●●●
“کلاهی بر سر آزادی”
کلاه را از سر آزادی برمیدارم
نگاه کن
کیست که اینگونه جان خود را به بازی گرفته باشد؟
به آسمان و دریا نگاه میکنم
غمانگیز و جذاب است دنیا
با اینهمه آیا
اعتصاب شهابسنگها و
نهنگها
شجاعانه نیست؟
●●●
“وطن”
درختان با چشمانی سبز
کبوتران با کفنهایی سفید
و تو با گونههایی سرخ!
وطنم!
تابوت خورشید
اینگونه از شانههای آسمان
بالا میافتد!