نقش مؤثر اپوزیسیون خارج از کشور در مبارزه علیه حکومت اسلامی نقشی روشن است. فقط به سه نمونه اشاره میکنم:
۱- روشنگری دربارۀ ماهیتِ، افکار و رفتار جنایتکارانه حکومت اسلامی
۲- پشتیبانی و تقویت اپوزیسیون داخل کشور و بازتاباندن خواستهای آنان در سطح جهانی
۳- ایده و گفتمان سازی در راستای شکل گیری جایگزینی ملی، دموکراتیک و سکولار در داخل کشور.
بخشی ازاپوزیسیون تحت تاثیر محیط زندگی و نیز دریافت شناخت بیشتری از ضعف خویش، با روی آوردن به آموزش، تربیت و پرورش خود در راستای فهم وکاربرد آزاداندیشی و دموکراسی گام هائی مثبت برداشته است. این گامها درمیزان اثربخشی اپوزیسیون درمبارزه با حکومت اسلامی مؤثربوده اند.
۲
اپوزیسیون خارج از کشور علیرغم نقش مؤثرش در مبارزه علیه حکومت اسلامی اما نتیجه چهاردهه تلاشاش برای غلبه بر پراکندگی و شکل دهی حتی یک تشکل دموکراتیک فراگیر یا ائتلافی (اتحاد و وحدت پیشکش) از نیروهای متنوع حول خواست هائی مشترک، سنجاق شدن کارنامۀ رفوزگی بر سینه دارد. دلیل ناتوانی در این عرصه روشن است. اگر پاره ای از عوامل فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی را کنار بگذاریم، بیش ازهرچیز مشکلات شخصیتی و روانی و رفتاری بسیاری از رهبران و چهره های سیاسی و فرهنگی گروه های اپوزیسیون را میباید عامل اصلی این ناتوانی و ضعف دید. اینان عامل درماندگی، به ویژه درشرایط حاضرند. نگاهی به سخنان و رفتار برخی از این خود رهبر پندارها تردیدی برجای نمیگذارد که در این چهل سال رشدی کیفی در عرصه همکاری و همگرائی در کار نبوده و اپوزیسیون علیرغم پاره ای تلاش های مؤثر و مثبت، که شرچشمه بیشترین آن ها خود انگیحته و از بدنۀ اپوزیسیون برخاسته است، درسایه رهبری و زعامت این حضرات کودکی چهل ساله مانده است. گیرهای شخصیتیِ خودشیفتگی، خودخواهی، خودمحوری، خود رهبرپنداری و فرقه گرائی و انواع توهمهای ریز و درشت، دورافتادگی طولانی از بستر اصلی مبارزه، خلاصه کردن مبارزه در سالنها، محفلها، کنفرانسها و اتاقکهای رادیو تلویزیونی پرت افتاده ازصحنه واقعی و اصلی، کار را به جائی کشانده که این عزیزان حتی آزادیخواهان داخل کشور، آزادیخواهانی که شعارسرنگونی حکومت اسلامی سر داده اند و خواست های مردمی و دموکراتیک را در چنگال خونین آخوندیسم فریاد میکنند را نه فقط با تفرعنی ناباورانه قبول نداشته باشند، بلکه در راستای تضعیف آنان نیزاقدام کنند.
۳
آری، عامل اصلی ضعفها و لغزشها، و وجود پراکندگی و بی راهه رفتن بخشی از اپوزیسیون در خارج از کشور گرفتاریهای شخصیتی، روانی و رفتاری اکثر خود رهبرپنداران است. بدخیمی به حدی ست که برخی از این حضرات با ژست ریاست جمهوری ها، و البته خیلی با مزه و خنده دار، ازاینجا برای ارتش و سپاه و مردم فرمان صادر میکنند، و به آنها دستور میدهند که چنین و چنان کنند، و آنان را سرزنش میکنند که چرا به کف خیابانها نمیریزند! …و این درحالی ست که جمعهای سی چهل نفره این عزیزان “چهل تکه “اند و در همین خارج کشور جرات، وقت و حوصله به کف خیابان آمدن را ندارند!
اما، اما، اما، شادا! مبارزه در داخل کشور رو به سوی ارتقا و گسترش دارد، و بی نیاز به مجوز ما از دل بیانیههای سیاسی و جنبشهای صنفی و مدنی، جنبشی سیاسی و جایگزین و آلترناتیوی کارساز سربرخواهد افراشت، و از میان همین “گمنامان جوان و یک لا قبا”، رهبرانی لایق و شایسته سرفرازخواهند کرد و دودمان و طومار ننگین و چرکین حکومت اسلامی درهم خواهند پیچید.