وابستگی شدید و افراطی به وسایل ارتباط جمعی از دیدگاه علم پزشکی یک مسمومیت و اعتیاد است که باید برای سم زدایی و ترک آن اقدام کرد و اگر این بیماران برای این گرفتاری خود فکری نکنند دیر یا زود مبتلا به عوارض وحشتناک آن خواهند شد و شاید آن زمان برای رفع عوارض این مسمومیت دیر شده باشد!
برای این که این مسئله روشن شود به شرح حال خانمی که به آن مبتلاست توجه می کنیم. این خانم مانند بسیاری از امریکایی ها بیست و چهار ساعته و هفت روز هفته و به عبارتی دیگر تمام وقت و دائما با گوشی تلفن هوشمند همراه خود زندگی می کند و لحظه ای آن را از خود دور نمی کند؛ داخل اتوموبیل خودش در حال رانندگی، در حال دویدن صبحگاهی حتی داخل حمام از آن استفاده می کند. با آن از حال و وضع فامیل، برای کنترل کارها و برنامه هایش، برای رسیدگی از راه دور به اطفالش و برای چگونگی حرکتش از نقطه “آ” به “ب” بهره می برد و این گوشی را لحظه ای خاموش نمی کند! مغز او بین سایت های وسایل ارتباط جمعی و رسانه های اجتماعی درگیر، گرفتار و سرگردان است و لحظه ای از مشاهده کلیپ روی یوتیوب و کنترل ایمیل خودش غافل نیست. حتی اقرار می کند زمانی که پشت چراغ قرمز ترافیک سنگین قرار دارد متن می فرستد و این گناه و جرم بزرگ را مرتکب می شود و این قدر بیماری اعتیاد به این وسایل شدت پیدا کرده که قادر به کنترل خودش نیست.
متاسفانه او تنها کسی نیست که به این اعتیاد مبتلا است. طبق یک بررسی که سازمان حمل و نقل امریکا در سال ۲۰۱۵ انجام داده و مرکز بررسی رانندگی انجام دهنده این برنامه بوده، ۴۲درصد بالغان گفته اند زمانی که رانندگی می کنند به تلفن جواب می دهند و این عدد قابل توجه شامل کسانی که متن می فرستند و یا وارد رسانه های دیگر اجتماعی می شوند، نمی شود و اگر این گروه هم اضافه شوند درصد کسانی که این خلاف رانندگی را مرتکب می شوند از ۴۲درصد بیشتر می شود.
عابرین مبتلا به این اعتیاد هم کم نیستند. در تحقیقی که در سال ۲۰۱۳ انجام شد و در “تحلیل حوادث و جلوگیری از آنها” چاپ و منتشر شد، گزارش شده است که از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۳ افزایش قابل توجهی در صدمات وارده به عابرین پیاده، در رابطه با استفاده از گوشی همراه در موقع راه رفتن مشاهده شده است. بعضی از آنها آنقدر غرق در مکالمه تلفنی بودند که به تیر برق و سایر موانع موجود در پیاده رو برخورد کرده و حتی از روی پل سقوط کرده اند!
خانم مورد نظرمان در این مقاله موقع راه رفتن هم مشغول حرف زدن با گوشی همراه است، و متحیر است که چرا وجود سیل مداوم اطلاعات و هشدارها روی او اثر ندارند و مغز او را تکان نمی دهند تا بتواند جلوی این کار خطرناک را بگیرد و خود را کنترل کند؟
یک بازبینی سریع روی آخرین مقالات علمی نشان می دهد وابستگی به گوشی همراه اعتیادی است مانند سایر اعتیادها که به یک لذت فوری وحشتناک منجر می شود و از نظر مکانیسم علمی با اعتیاد به مواد، اختلاف چندانی ندارد و طبق نظر دیوید گرینفیلد دستیار روانشناسی بالینی دانشکده پزشکی دانشگاه کنکتیکت استفاده افراطی از گوشی همراه و سایر رسانه های جمعی موجب می شود که مغز دوپامین آزاد کند که یک ماده شیمیایی است و موجب ایجاد لذت و احساسی خوب می شود. گوشی های هوشمند معمولا اولین منبع اطلاعات ما هستند که این امتیاز آنها است.
دیوید گرینفیلد بنیانگذار و رئیس یک سازمان پزشکی به نام “مرکز اینترنتی و تکنولوژی اعتیاد” می گوید در روند، این اعتیاد و مقدار دوپامین به دو برابر سطح عادی می رسد و اعتیاد قوی تر و محکم تر و لذتبخش تر می شود. وسایل ارتباط جمعی مانند فیس بوک، اسنپ چت و اینستاگرام به صورت فعال سیستم لیمبیک مغز را هدف می گیرند که مرکز مسائل اجتماعی است و به دوپامین حساس است. همین استدلال علمی است که موجب شده دسترسی وحشتناک افراطی به گوشی هوشمند در فرهنگ پزشکی جایگاهی پیدا کند و در ردیف بیماری ها قرار گیرد. وابستگی به گوشی هوشمند که به اختصار آن راSPD نامیده اند عارضه وحشتناکی است که فقط یک اعتیاد نیست، بلکه یک وارد کننده صدمات شدید به سلامت انسان است و روی توان تفکر و سلامت احساسی اثر می گذارد که می تواند مسئله ای بسیار جدی باشد.
در تحقیقی که در سال ۲۰۱۷ در “علم روانشناسی بالینی” منتشر شد، نشان داده شد کسانی که روزانه ۳ ساعت یا بیشتر با وسایل رسانه جمعی جدید کار می کنند و به مانیتور این وسایل خیره می شوند ۳۴ درصدشان مثل این است که برای خودکشی ناموفقی برنامه ریزی می کنند و این درصد بالا نسبت به کسانی است که کمتر از این زمان با این دستگاه ها کار می کنند.
خانم مورد بحث ما که نمونه کامل ابتلا به “اس پی دی” است کم کم توجه پیدا کرد که سلامت او فدای استفاده افراطی از “آن لاین” شده است. او آنقدر درگیر این عادت شده بود که حتی به خودش فرصت نمی داد برای ده دقیقه قبل از رفتن به رختخواب آرامش داشته باشد واز این وسیله مضر دور باشد و خواب هر شبش را ۲۰ دقیقه برای چیزهای بدون گوشی به تعویق بیندازد.
با یافته های تحقیقات سال ۲۰۱۶ روشن شد که استفاده زیاد از گوش هوشمند موجب اضطراب، افسردگی، استرس و کم شدن مقدار خواب می شود. و این عوارض به علت عدم اطلاع رسانی ایجاد می شوند. در کار کردن زیاد با وسایل رسانه جمعی سطح هورمون های آدرنالین و کورتیزول خون بالا می رود و این ها هورمون های مولد استرس هستند. در حالت افزایش چنین هورمون هایی مثل این است که آنها مانند یک ببر ما را تعقیب می کنند و ما در حال فرار هستیم و مصیبت آن جاست که تعقیب کننده پیروز می شود که به ما برسد!
در SPD تمام راه های اجرائی کار مغز با گوشی اشغال می شوند و این موجب می شود که مغز نتواند در انجام کارهای ضروری مثل برنامه ریزی و سازماندهی به ما کمک کند، زیرا اشغال شده است. این نظر نانسی چیور روانشناس دانشگاه ایالت کالیفرنیا است. او اضافه می کند که مغز گرفتار گوشی هوشمند و سایر ابزار رسانه جمعی است و آزاد نیست و نمی تواند در پردازش اطلاعات به ما کمک کند، بنابراین ما از این بابت موجوداتی ناتوان خواهیم شد. نانسی چیور که متخصص وسایل ارتباط جمعی است ادامه می دهد که: در SPD بیمار دچار استرس می شود، عصبی می شود و قادر نیست تمرکز پیدا کند و ممکن است واکنش هایش کند شود و حتی از قدرت حافظه او کاسته شود. تحقیقات نشان داده اند که بالغین جوان گرفتار “اس پی دی” به شدت دچار صدمات به ماده سفید مغزشان می شوند. به عبارت دیگر سیم های ارتباطی مغز که ارتباط بین قسمت های مختلف مغز را برقرار می کنند در هم و متقاطع می شوند. یک تحقیق سال ۲۰۱۲ نشان داد که یک تداخل غیرعمدی در یک برنامه می تواند ۴۰۰ درصد در تشخیص مغز تأخیر ایجاد کند و در نتیجه انجام کارها و برنامه ها به کلی مختل شوند.
گوشی هوشمند خانم بیمار نمونه ی ما نه تنها تمرکز او را مختل کرد، بلکه هیچگاه او را تنها نگذاشت و در حقیقت توان او را ربود و از مکالمه رو در رو با فامیل خود محروم شد. یک شب که با مادر و خواهرش برای شام به رستوران رفته بودند در تمام مدتی که سرمیز شام با هم بودند هر چهار نفر با گوشی خود سرگرم بودند و هیچکس با کس دیگری ارتباط نداشت و احساس کرد که در آن جا و بین جمع نیست و تنها است. او خودش را مقصر و گناهکار احساس کرد. او حتی زمانی که با بچه هایش بازی می کرد با آنها نبود. دائما نگاهش زیر چشمی به گوشی اش بود تا ببیند کی به صدا در می آید.
در رأس همه عوارض ایجاد شده از “اس پی دی” او رشد اجتماعی نکرده بود و کم کم فهمید که چقدر صدمه دیده است و چگونه اسیر این بیماری شده است. او تصمیم گرفت سم زدایی کند و بیماری اش را درمان کند بنابراین مصمم شد اعتیاد به گوشی را ترک کند. برای شروع تصمیم گرفت برای یک هفته گوشی اش را خاموش نگاه دارد، اما ساعت ها پس از خاموش کردن گوشی اش فهمید که نداشتن و محرومیت از گوشی خود نیز چالش هایی دارد و مشکلاتی ایجاد می کند. جزء جزء زندگی او با گوشی گره خورده و عجین شده بود. او ترتیب همه ی ملاقات هایش را با “تکست” انجام می داد که حالا از آن محروم شده بود و ناچار شد با استفاده از تلفن ثابت کارهایش را انجام دهد. دیگر نمی توانست برای شوهرش تکست بفرستد و از او بخواهد در راه برگشتن به منزل سر راه سیب بخرد. نمی توانست بدون استفاده از کد ایمنی کارش را با آمازون انجام دهد، این وضع بدون گوشی برایش خسته کننده شده بود و کاملا کلافه بود.
شوهرش تلفن زد و پرسید چیزی احتیاج دارد که از بقالی بخرد و بیاورد؟ اما او نمی توانست سه بچه اش را ساکت کند و حرف های شوهرش را از تلفن ثابت بشنود. بچه هایش می خواستند بدانند چیزی را که خواسته اند چرا نیاورده اند در منزل تحویل بدهند و…
خاموش کردن گوشی تلفن همراه علاوه بر خانواده، روی روابط او در زندگی اش اثر گذاشته بود. با نداشتن گوشی همراه در همین مدت کوتاه اقلا شش مورد جشن تولد دوستانش را از دست داده بود. هوس می کرد به سینما برود اما نمی توانست بلیتش را آن لاین بخرد مگر این که از لپ تاپش استفاده می کرد. او به عارضه ترس از بی موبایلی گرفتار شده بود!
در مقاله ای که در سال ۲۰۱۷ چاپ شد گزارش شد نزدیک به یک چهارم آنهایی که مورد بررسی قرار گرفته بودند از “بی “نوموفوبیا” (ترس از نداشتن موبایل) رنج می برند. این مقاله در نشریه “تحقیق بالینی و تشخیصی” چاپ شده بود.
یک تحقیق سال ۲۰۱۵ نشان داد اشخاصی که مشکل مغزی داشتند وقتی اجازه نداشتند به زنگ تلفن جواب بدهند از این ممنوعیت رنج می بردند و حتی عوارض فیزیولوژیکی مثل ضربان قلب و بالا رفتن فشار خون هم در آنها ایجاد می شد.
دور بودن از گوشی همراه برای خانم مورد نظر بسیار سخت بود و با آن در کشمکش بود. با این همه یک حسن بزرگ داشت که آن آرامش بود و سکوت هم از خوبی های آن بود. در این آرامش در پارک با بچه هایش بازی می کرد به جای این که فکر کند در فیس بوک چه اتفاقی افتاده است مغزش آزاد شده بود و با آن تجربه کسب می کرد.
نانسی کولیر روان درمانگر و مولف کتاب در این زمینه می گوید لحظاتی هست که از چیزهایی دست می کشیم و در غیاب آن اشیاء که ما را از خودمان گرفته بودند، خلاقیت درخشان ما در حل مشکلات نمایان می شود و آن وقتی است که زندگی جدید خودمان را از سر گرفته ایم و برای آن تنظیم جدیدی کرده ایم.
خانم مورد بحث ما پس از یک هفته که بدون گوشی همراه بود، خودش را برای همراه نداشتن آن به طور دائم آماده کرده بود و دریافته بود گوشی هوشمند در حقیقت در موارد اورژانس کارآئی دارد. او نمی توانست اعتیاد خود به چیزهایی مثل توئیتر، فیس بوک و اینستاگرام را کاملا ترک کند، اما نکته ی بسیار مهم این بود که تصمیم گرفت در زندگی خودش حاضر باشد و با وابستگی به چیزی مثل گوشی هوشمند، زندگی اش را دیگر هرگز نادیده نگیرد و خودش را از زندگی واقعی محروم نکند.
*دکتر خسرو نیستانی متخصص علوم آزمایشگاهی