چرا هیچ آیه ای نازل نمیشود…
برای زنده به گور شدن دختران این سرزمین…؟
چرا هیچ پیامبری برای رهایی شان مبعوث نمی شود؟
چرا هیچ آتشی گلستان نمی شود، برتن نازک دختران آسمانی این خاک؟
این خاک گنجینه ی مقدس آرزوها، عشق ها و لبخندهای عمیق و فرو خورده است.
میدانم
چند فردای دیگر
هر «سحر»گاه دختران سرزمین من در میان گلهای رنگارنگ روییده از این خاک
شاداب میرقصند.
این را لبخند تو به من گفت.
تو که اولین نیستی
ولی
کاش آخرین باشی