گفتاری در باب قوانین مربوط به سوءاستفاده و خشونت بر علیه زنان در کانادا
نوشته: مِلپا[۱] کاماتروس، مدیر
اجرایی مجموعه «سپِرآتنا[۲]» /ترجمه و تنظیم: مریم
ایرانی
[۱] Melpa Kamateros
[۲] Shield of Athena, shieldofathena.com
طی چند روز گذشته، در مونترال نمایشی به نام «حقایق درباره لیلا دختر ادریس» نوشته نویسنده نامآور ایرانی «بهرام بیضایی» و به کارگردانی «علی اسماعیلی» به روی صحنه رفت. این تئاتر، داستان زن جوانی را روایت می کرد که تصمیم میگیرد برای به دست آوردن استقلال زندگی شخصی و هویت انسانی خودش تلاش کند. این تلاش، او را در مقابل جامعه، مردانی از جمله شریک زندگی او، برادرش و حتی زنانی قرار داد که خواسته و یا ناخواسته مرتکب خشونت و یا سوءاستفاده در برابر او شدند. خشونتی که نه تنها به طور فیزیکی، بلکه به طور روانی سرنوشت این زن جوان را تحت تاثیر خودش قرار داد.
بسیاری از افراد در جامعه ما نمی دانند رفتارهایی که در مقابل زنانی که دوست، مادر، خواهر، فرزند، همسر و یا شریک عاطفی آن ها هستند، انجام می دهند در کانادا میتوانند، مصادیق خشونت، آزار و یا سواستفاده باشند. این مقاله که درباره قوانین مربوط به سواستفاده و خشونت علیه زنان در کانادا است، توسط سرویس خانواده سازمان اجتماعی «سپِرآتنا » نوشته شده و به هشت زبان مختلف، ترجمه و تنظیم شده است.
از فاجعه کشتار ۱۴ دختر جوان در دانشگاه پلیتکنیک مونترال، سالهای زیادی نمیگذرد. آنها در حالی به جرم زن بودن به دست یک مرد جوان کشته شدند که خود قاتل نیز یکی از شاهدان خشونت خانگی در خانوادهاش بود.
از زمانی که این تراژدی غمبار رقم خورد، روزهای ۲۵ ماه نوامبر تا ۶ ماه دسامبر هر سال به عنوان روزهای «منع خشونت علیه زنان» تعیین شدهاند.
کبک، این رویداد را به وسیله انتشار مقالات، پخش برنامههای مختلف در رسانههای جمعی و ترتیب دادن سخنرانی در دانشگاهها، مراکز و انجمنهای مربوط به زنان در بخشهای مختلف دولتی و سایر مکانها، پاس میدارد.
«سازمان ملل متحد»، خشونت علیه زنان را به صورت اعمال هر نوع خشونت جنسیتی که به طورمستقیم یا غیرمستقیم منجر به آسیب دیدگی و یا آزار فیزیکی، جنسی و یا روانی به زنی بشود، تعریف کرده است. مصادیق این آسیب دیدگی و یا آزار میتواند به صورت تهدید شدن یک زن به انجام چنین اعمالی، اجبار یا محروم کردن خودسرانه او از آزادی، چه در زندگی عمومی و چه در زندگی خصوصی این زن، در نظر گرفته شود.[۱]
سازمان ملل همچنین اشاره میکند که خشونت علیه زنان شایعترین نوع سوءاستفاده در سراسر جهان است. هر روز در هر نقطه از جهان، زنان و دختران در هر سنی مورد خشونت، ضرب و شتم ، بدرفتاری کلامی، تحت فشار قرارگرفتن از لحاظ مالی و نادیده گرفته شدن قرارمیگیرند. آنها قربانی تجاوز در جنگها هستند. اندامهای جنسی آنها مثله میشود و هرگونه حق مالکیتی ازآنها سلب میگردد. در بسیاری از کشورها استثمار جنسی و قاچاق زنان درصدی از تولید ناخالص ملی را تشکیل میدهد و رفتارهای ناشایستی مانند ازدواج اجباری یا ازدواج کودکان، خشونت ناشی از تهیه جهیزیه و قتلهای ناموسی همچنان برعلیه زنان و به طور آشکارا وجود دارد. علاوه بر این، طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، نزدیک به ۴۰ درصد کل قتلهای زنان در سراسر جهان توسط شریک زندگی آنها رخ میدهد.
متأسفانه همین امروز که ما در قرن بیست ویکم زندگی میکنیم، خشونت علیه زنان حتی در اینجا، یعنی در آمریکای شمالی و به ویژه در زمینه روابط با شریک زندگی، از بین نرفته است.
در ایالات متحده، سالانه حدود ۱.۳ میلیون زن مورد حمله قرار میگیرند. طبق آمار کانادا، از هر چهار خانوار یک خانوار این نوع سوء استفاده جنسیتی را نشان میدهد. همچنین طبق اطلاعات ارائه شده توسط سازمان امنیت عمومی در کبک، سالانه تقریباً ۱۹۰۰۰ پرونده[۲] در این ارتباط گشوده میشوند. با این حال، این تنها بخش کوچکی از همه واقعیت است، زیرا تخمین زده میشود که تنها ۳۰٪ موارد خشونت زناشویی به پلیس اعلام و در حدود ۷۰٪ از این موارد زیر سایه ترس و یا عدم پیگیری پنهان میشوند.
خوشبختانه بیش از ۱۰۰ خانه امن و پناهگاه در کبک وجود دارد که مسکن ایمن و راحت را برای زنان قربانی خشونت و فرزندانشان فراهم میکنند. [۳]
هنگامیکه زنان به این پناهگاهها مراجعه میکنند، به آنها کمک میشود تا به منابع مناسبی که برای خلاصی از شر این سوءاستفادهها نیاز دارند، متصل شوند. همچنین بسیاری از این زنان از قومیتها و پیشینههای فرهنگی متفاوتی هستند که لازم است خدمات ویژه و منطبق با زبان و فرهنگ خود را دریافت کنند. در طول مدت اقامت در یک پناهگاه، برای آنها امنیت لازم تأمین شده و کمک های طولانیمدتی را دریافت میکنند. با این حال، مشکل اصلی زمانی آغاز میشود که آنها پناهگاه را ترک میکنند، زیرا پیدا کردن سرپناه امن دیگری برای آنها دیگر ساده نخواهد بود.
به علاوه، موانع زیادی برای این زنان وجود دارد. به ویژه اگر آن ها به زبانهای رایج نتوانند صحبت کنند، از نظر اجتماعی منزوی شده و در نتیجه از نظر مالی وابسته هستند و هیچ حمایتی هم ندارند.
مجموعه «سپرآتنا» از سال ۱۹۹۱ تأسیس شده است و پناهگاه آن که «خانه آتنا» نام دارد از سال ۲۰۰۴ به این افراد خدمات ارائه میکند. این خدمات و برنامههای مربوط به آن به ۱۷ زبان در دسترس قربانیان خشونت های خانگی است.
اما بگذارید اندکی هم نگاهی به روند خشونت علیه زنان بپردازیم که امروز در جامعه کانادا وجود دارد. میزان قتل زنان توسط مردان سه برابر بیشتر است و در مونترال تقریباً در هر ماه، یک زن به قتل میرسد. البته این رویه نسبت به سالهای قبل کاهش یافته است. همچنین، در حدود هشتاد درصد (۸۰٪) از همه جرائمی که علیه اشخاص انجام شده است مانند تجاوز جنسی و انواع قتل، مربوط به خشونتهای زناشویی است. اخیراً، بیشتر به دلیل افزایش پوششهای رسانه ای ، این امکان به وجود آمدهاست که از قتلها و ناپدید شدنهای زنان بومی کانادایی هم اطلاع عمومی حاصل شود.
با کمال تاسف، رسانهها تنها در هنگام کشتهشدن یک زن، شروع به سرو صدا و جار و جنجال میکنند. اینکه چه اتفاقی افتاد؟ چرا او در این شرایط باقیمانده بود؟ چرا سریعتر به پلیس دسترسی پیدا نکرد و بسیاری از سؤالات دیگری که مطرح میشوند. اما راه حلی ارائه نمیدهند و اگر هم بدهند دیگر خیلی دیر شده است.
شاید بتوان گفت، یکی از مشکلات اساسی در این زمینه این است که کانادا قانون فدرال مشخصی ندارد که بتواند خشونت زناشویی را متوقف کند.
عبارات حقوقی که در قوانین جزایی در نظر گرفته شده اند، مانند «حمله شدید» ، «تجاوز جنسی» و سایر موارد مشابه، میتوانند در مورد همه قربانیان جرائم دیگر هم اعمال شوند و تنها مختص به موارد خشونت زناشویی نمیباشند.
موانع دیگری هم مانند تأخیر بررسی در سیستم قضایی، کمبود قضات و کمبود مکان برای رسیدگی به پروندهها، وجود دارند که روند رسیدگی به این موارد را طولانیتر میکنند.
در سال ۱۹۸۶، دولت استانی در کبک، سیاست «مداخله در خشونت خانگی» را در قالب گزارشی ارائه داد. سیاست جدید به مفهوم «انسانی»کردن رویه قانونی موجود در نظر گرفته شد. این کار از طریق سادهترکردن مراحل برای شهادت دادن قربانی، تعیین سیاستهای خاص برای غربالگری، مراجعه و مداخله در امور مربوط به قربانیان خشونت زناشویی تعریف میشد. ۹ وزارتخانه درگیر این سیاست جدید شدند و سه دسته از افراد در این میان تحت تاثیر این سیاست جدید قرار گرفتند: فرد متجاوز ، قربانی و کودکانی که در معرض این نوع سواستفاده قرارگرفته بودند. سیاست جدید، همچنین امکان ارائه خدمات سازگار برای قربانیانی که در دسته اقشار آسیبپذیر اجتماعی تلقی میشدند، یعنی زنانی با قومیتهای اجتماعی متفاوت را هم فراهم میکرد.
در نهایت، با وجود همه قوانین موجود، منابع و برنامه های پیشگیرانه که از آنها به تفصیل سخن گفتیم، آنچه ما نیاز داریم بیش از همه به آن توجه کنیم، قوانین مشخص دولت فدرال است که به صراحت میگویند خشونت علیه زنان، به ویژه در زندگی زناشویی، یک «جرم» است. شاید این قانون بتواند در جلوگیری از اعمال خشونت علیه زنان در جامعه ما همچنان تاثیر بیشتری نسبت به بقیه قوانین داشته باشد.
پ.ن:
علاوه بر روز ملی یادآوری و اقدام در مورد «منع خشونت علیه زنان» در روز ۶
دسامبر، روز جهانی رفع خشونت علیه زنان هم در روز ۲۵ نوامبر تعیین شده است که آغاز
رسمی ۱۶ روز فعالیت اجتماعی در برابر خشونت جنسیتی است و در تاریخ ۱۰ دسامبر و
همزمان با روز جهانی «حقوق بشر» به پایان میرسد.
[۱] منشور سازمان ملل
[۲] سازمان امنیت عمومی در کبک، سال ۲۰۱۵
[۳] اداره آمار کانادا، سال ۲۰۱۲