مروری بر تعالیم آیین بهایی
مهمترین مسئلهای که ادیان کهنسال جهان با آن مواجه هستند مسئله مدرنیته یا تجدد است، تجددی که به تعریف غربی آن ارجحیت عقل و علم، حرمت فردی، آزادی و حقوق انسانی، مردم سالاری، صنعت گرایی و کاربرد آن در ترقی زندگی مادی است.
برخورد ادیان کهنسال با تجدد به صور مختلف از جمله رد هر نوع تجدد فکری، اجتماعی یا دینی جلوه گر شده و به جای آن پافشاری یا حتی اجبار در تمسک به سنت های گذشته و حفظ طرز فکر و زیست های فرهنگی مذهبی گشته است.
به طور مثال رهبران مسحیت در دو سده گذشته به عناوین مختلف با بعضی از اصول یا مظاهر تجدد از جمله حقوق بشر و آزادی فکر و عقیده موافق نبوده مدرنیته را مطرود دانستهاند. کینهورزی بعضی از این رهبران دینی با مظاهر مدرنیته در چند دهه گذشته معطوف به مخالفت و جلوگیری از تنظیم موالید، سقط جنین، ازدواج کشیشان و نحوه رفتار با زنان که به منصب روحانیت راه ندارند و نظاهر آن گردیده تا جایی که از بعضی از مظاهر حقیقی مدرنیته بیگمان گشودن ذهن و فکر و شکیبایی در برابر عقاید مخالف یا متفاوت است را فراموش کردهاند. بعضی از رهبران اسلامی هم از ترس و وحشت در برابر آرمانهای آزادی خواهانه اجتماعی و دینی که ارزشهای کهن مذهبی را به خطر میاندختند طرد هر نوع تجدد چه فکری چه اجتماعی و چه دینی را کردهاند. آنان به تأسی از انتقاداتی که بعضی از اندیشمندان غربی در مورد تجددی که عبارت از فردیت ضد اجتماعی، مادیت بیبند و بار، دموکراسی تقلبی و عقلیت بیاعتنا به نیازهای عاطفی، رو به حفظ در طرز فکر متقدمین ادیان را کرده و در این میان خشمی شدید به فرهنگ تجددگرایی را در خود پروردهاند.
نقد از تجدد غربی که اینک مورد بحث متفکران معاصر شده طرد مدرنیته نیست بلکه دادن جهت تازهای به آن حرکت تاریخی است تا انسان را به شئی مادی تبدیل نکند. همین نقد تمدن جدید که فاقد معنویت است را در آثار آئین بهایی می توان باز یافت.
در آئین بهائی سخن در تعدیل و تصحیح تجدد غربی است نه نفی آن، سخن در این است که علم و صنعت باید در خدمت مصالح عالیه انسان و انسانیت باشد، عقل و علم باید با دین و روحانیت تطابق و توافق یابد. اقتصاد باید در جهت معیشت (میزان کردن زندگی) عمومی باشد نه در مسیر افزایش تراکم بی حد ثروت در دستهای معدودی، ناسیونالیسم و ملیت که زمانی ضرورت تاریخی بوده باید به سطح شهروندی جهانی اعتلا پیدا کند. ارزشهای اخلاقی باید پایه اصلی نظام تعلیم و تربیت قرار گیرد، رقابت مخرب باید جای خود را به کمال طلبی سالم سپرد، فردیت باید با رشد شخصیت و مهر به همنوع توأم شود و باید فرصتهای برابر به همگان داده شود. به زبان دیگر، آئین بهائی خواستار تجددی است که نه لزوماً همان راه گذشته را طی کند که غریبان رفتهاند و نه به همان اهدافی بگراید که نمایندگان فعلی تعدیل مدرنیته طالبش هستند.
لازمه حیات، تجدد است. افکار، عادات، آداب انسانی هم به ضرورت ساکن و راکد نمیمانند و تغییر میکنند. آئین بهائی این نگاه دینامیک را نسبت به همه امور دنیا دارد، حتی حقایق دینی هم تحول می کنند و یکسان باقی نمیمانند. آئین بهائی اول آئینی است که به صراحت ادامه ادیان را در آینده زمان تصدیق میکند. اول آئینی است که نظامی خاص برای تجدید قوانین مذهبی بوجود آورده است. ضمناً این آئین به ما میآموزد که مدرنیته اگر هم در قارهای خاص روی داده اما اختصاص و انحصار به آن قاره و تمدن آن نمیتواند داشته باشد و همه فرهنگها از جمله فرهنگ متجدد غرب باید در ساختن تمدنی والاتر مشارکت کنند، تمدنی که جامعه جهانی بیگمان نیازمند آن است.
خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید:
پیامگیر: ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵
ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی : www.reference.bahai.org/fa