اصل مکافات و مجازات در جمیع ادیان برقرار است و بدون آن نظام اجتماع بر هم خورده و هرج و مرج رخ میدهد. در ادیان کهن بقای روح و زندگی جاودانی و یا مکافات و مجازات را در قالب تمثیلاتی که درخور فهم و استعداد مردم زمانه بوده بیان کردهاند، تمثیلاتی که امروزه به نظر کودکانه میآیند.
مثلاً در تورات و قرآن خلقت آدم را چنین آوردهاند که خدا اول گِل آدم را از خاک زمین بسرشت سپس روح حیات در او دمید و آدمی زنده شد. بشر عامی و ساده با این تشبیه محسوس و مفهوم بیاموخت که جسم انسان گِلی بیجان است و دستخوش آفات بیپایان. اما آنچه در وجود ماست از خدا است که خاک را جان بخشید و او را سرآمد مخلوقات کرد و چون خدا باقی است روح انسان نیز که پرداخته اوست باقی خواهد بود.
از جمله این تمثیلات مطالبی است که خدا ترسی را در دلها بنشاند و مردمان عامی را از راه بیم و امید به تقوی و پارسایی بکشاند.
ملاحظه فرمائید مردمانی که چندهزار سال پیش میزیستند چگونه تمدنی داشته و در چه درجهای از فهم و درک مطالب اجتماعی یا روحانی بودند. بنابراین بسیاری از مطالب در قالب تمثیلاتی بیان گشته. بطور مثال در انجیل جهنمی تصویر شده که در آن آتش سوزان و گریه و فغان است و در اسلام که در میان قبائل بدوی در بیابانهای خشک عربستان ظاهر شد، پیامبر بهشتی را وعده داد که در آن حوض کوثر و چشمه سلسبیل و درختان سرسبز و پرسایه و جوی روان از شیر و عسل وجود دارد. تصاویری که ادیان کهن از بهشت و جهنم نزد مومنان خود نهادهاند چیزی جز تمثیلاتی برای هدایت مردم آن زمان بیش نیست زیرا در این زمان که فکر و ادراک بشر ترقی کرده و تعلیم و تربیت مردم افزایش یافته این گونه تمثیلات نه لازم است نه مفید یا قابل قبول.
بر طبق باورهای آئین بهائی روح انسان پس از جدایی از جسد در عوالم بینهایت الهی در ترقی خواهد بود و آنچه در این عالم از او سر زده در ترقیش در عوالم بعد مؤثر خواهد بود. اگر کارهای نیکش زیاد باشد در عالم بعدی به درجه بالاتری نائل گشته و ترقیاتش را از آن درجه شروع میکند. بهشت برای بهائیان رضای الهی است و دوزخ محرومیت از نزدیکی به درگاه حق میباشد.
هر چند که جهان دیگر به چشم ظاهری مشاهده نمیشود ولی لازم است استعدادات روحانی خویش را در این عالم پرورش دهیم تا روح ما بعد از پرواز به عالم دیگر دچار نقص نباشد و بتواند به سیر ابدی خویش ادامه دهد نه آن که با بال و پر شکسته قصد پرواز به عرصه سیمرغ نمائیم.
حال تصور نمائید که جنین در رحم مادر به چشم احتیاج ندارد، به دست و پا نیازی ندارد ولی اگر در آن عالم جنین به پرورش چشم و دست و پا نپردازد وقت تولد به این عالم کور و علیل است و این کوری و علیلی بر او و اطرافیانش جهنم است. اما چون پرورش کامل یافت به زندگی در این جهان با سلامت کامل وارد خواهد شد و این بهشت او و اطرافیانش خواهد بود. وجود ما در این عالم برای پروراندن پر و بال روحانی است تا بتوانیم به قله مرتفع عشق پرواز کنیم و در آشیان ابدی رحمانی خویش مقر گیریم. بهائیان رابطه خود را با عزیزانی که از بند این جهان آزاد شده و ارواحشان به عالم بعد پرواز نموده است محفوظ میدانند و برای ارتقاء روح آنان دعا و مناجاتهای بسیار دارند که نمونهای از آن در خاتمه درج میگردد.
“پروردگارا این جانهای پاک سوی تو شتافتند و از جوی تو نوشیدند و آرزوی روی تو نمودند. این تشنگان را در دریای غفران غوطه ده و این مشتاقان را به لقای خود فائز و خرسند فرما. پروانهی شمع تواند و آرزومند جمع انجمن تو. آنچه آرزوی دل و جان است شایان و رایگان فرما”
غفران: بخشش
لقا: دیدار
خوانندگان عزیز، در صورتی که مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: پیامگیر: 7400-882-905، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی : www.reference.bahai.org/fa