از خوانندگان
روزانه شاهد انواع و اقسام اخبار، وقایع، گزارش ها و تحلیل های گوناگون از نگاه های متفاوت در مورد خشونت پنهان و آشکار علیه زنان هستیم. تبعیض و خشونت علیه زنان در ابعاد وسیعی و با درجات متفاوت در رسانه های جمعی تمامی کشورهای دنیا به طور مستمر و گسترده انعکاس می یابد.
از آنجا که رسانه های هر کشوری ابزاری بسیار هوشمند و قوی و قدرتمند در فرهنگ سازی و جهت یابی افکار عمومی هر جامعه ای هستند، بنابراین چگونگی فرهنگ تصویرسازی و موضوعیت زنان به عنوان عنصر مورد خشونت بسیار مهم است.
به طور مثال روزنامه ها، تلویزیون، فیلم ها (هالیوود)، کارتون ها، شبکه های اجتماعی و اطلاعاتی و به طور کلی رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی غالبا در ارائه نوع و چگونگی نگاه به زن در جهت یک فرهنگ سازی زن ستیز نقش مهم و آگاهانه ای بازی می کنند.
این رسانه های هوشمند و مردساختار، فرهنگی را سامان داده که سرشار از تصویرسازی و بازیگری زنان به عنوان موجودی ضعیف، فرودست، مورد تبعیض و “قربانی” شده می باشد. زبان و گفتمان غالب این سیستم مردساختارمدارانه، زیرکانه و جهت دار است و فرهنگ خشونت بر زنان را به طور سیستماتیک آموزش، تقویت، درونی، نهادینه و بازتولید می کند.
دقت کنید به نقش زنان در سریال های تلویزیونی عامه پسند (Soup opera)، کانال های رنگارنگ فیلم های هندی ـ هالیوودی و کتاب ها و رمان های عشقی که مخاطب اکثر آنها زنان و دختران ما هستند. فرهنگ تبلیغی ـ ترویجی غالب در تصویرسازی زنان، معمولاً این است که چگونه با سیاست و حیله های متفاوت در نگاه دیگران و مخصوصاً مردان مورد قبول و دوست داشتنی قرار گیرند. نقش فریب خورده، قربانی شده و مورد حمایت مردان برای زنان از قبل طرح ریزی و کارگردانی شده است. زنان و دختران را زیر تبلیغ های رنگارنگ و مجله های بی محتوا و تبلیغی با فرهنگی زن ستیز آموزش می دهند که چگونه زیر انواع و اقسام لوازم آرایشی، زیبایی و جراحی و رژیم های مختلف زیبا، جوان و سکسی (Modeling) به نظر آیند تا در رقابت با زنان دیگر بیشتر مورد توجه جنس مذکر واقع شوند.
زبان، گفتمان و صنعت فرهنگ سازی ایدئولوژی مسلط (مردسالار) در رسانه ها به طور کلی و مخصوصاً فیلم ها تلاش در جهت جا انداختن افکار، رفتار و روابط نابرابر بین زن و مرد و بزرگ نمایی نقش عنصر مورد خشونت واقع شده(زن) است.
زنان معمولاً بازیگران سنتی نقش قربانی هستند و مردان نقش نجات دهندگان را دارند! این نگاه مردسالار از زن، سکس و خشونت ابزاری جذاب جهت جذب، فروش و جا انداختن فرهنگ قربانی سازی و نابرابری ساخته و مدام آن را به افکار عمومی جامعه تزریق می کند.
در سطح روشنفکری و سکولار جامعه ایرانی هم اغلب تحلیل های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ما در مورد زنان مملو از گفتنی های ستم کشیدگی، ستم پذیری، تبعیض و نابرابری و قربانی شدن زنان در سنت های سیاسی اجتماعی خاص بوده است! و البته درست است که این نقش و موقعیت زنان واقعیتی است که در شرایط تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هر کشوری شکل می گیرد و تصویرسازی می شود، ولی این تصویرسازی و گفتمان همه واقعیت زندگی زنان را در بر نمی گیرد.
نقطه مقابل فرهنگ ستم کشیدگی و ستم پذیری، گفتمان فرهنگ سازی، قدرتمند شدن و توانمندسازی زنان در عرصه های متفاوت جامعه است. زنان به عنوان نیمی از جمعیت بشری در پیشرفت، توسعه، آموزش و مدیریت جهانی نقش بزرگ، کارآمد و کلیدی وسیعی داشته اند. چرا این نقش ها، مدیریت ها و توانمندی ها، در مقابل نقش سنتی و قربانی شده زنان برای تغییر و تحول در جامعه، بزرگ نمایی، تصویرسازی و الگو برداری نمی شود؟
کمی به اطراف خود بیشتر دقت کنید تا نقش سازنده مادران، همسران، دختران و خواهران خود و توانمندی های شگرفشان را در زمینه های متفاوت خانواده و جامعه بهتر ببینید و از خود بپرسید چرا این نقش ها و تصویرسازی ها در سطح رسانه ای و اجتماعی غالب نیست؟
تا به حالا چند فیلم در نقش های مثبت و قدرتمند زنان دیده اید؟ چند روزنامه، مجله، سایت اینترنتی و رسانه ای سراغ دارید که این توانمندی ها را به گونه ای مثبت برجسته و بزرگ نمایی کند؟
در حوزه روشنفکری و سکولار باز این عزیزان مدعی آزادی زنان چه گام های عملی و آموزشی برای این توانمندسازی برداشته اند؟
فرهنگ توانمندسازی در حوزه های متفاوت زندگی و عرصه های اجتماعی در جنبش زنان مورد آموزش، تحلیل، بحث و گفتگو قرار گرفته و چالش های متفاوتی را دامن زده است.
“توانمندسازی به عنوان یک متد و پروژه برای گروه و قشرهایی به کار برده می شود که در هرم قدرت قرار ندارند. پروسه ای است که به زنان آموزش و این شانس را می دهد که در بالا بردن خودآگاهی و شناخت از خود و اطرافشان در بازسازی و بالا بردن سطح توانایی خود با بالایی ها به چالش برخیزند و حق و حقوق خود را شناخته و در جهت پیشبرد و مطالبات خود در سطح جامعه حضور، چالش و بازیگری فعال، مثبت و سازنده داشته باشند.”
این مدل و استراتژی تجربه های متفاوتی را در بین زنان کشورهای مختلف دنیا رقم زده و درس ها و چشم اندازهای کاری و مدیریتی وسیعی را در زندگی روزمره زنان و آینده انسان ها بازتاب داده است. مثلاً تجربه ی زنان کشاورز هندی در بالا بردن سطح دانش و بهتر شدن وضع زندگیشان در ارتباط با آموزش صنعتی شدن بخش هایی از کشاورزی هند، آموزش های فنی و حرفه ای زنان روستایی در زمینه صنایع دستی (توانمند سازی زنان در حوزه علوم کار مشترک خوشقدم خالدی و عادل سلیمانی)، توانمند سازی تعاونی های بانوان در حوزه اقتصادی و استعداد مشارکتی زنان در حوزه های مدیریتی و تولیدی در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته در فمینیزه کردن مدیریتی جامعه نقش مثبتی داشته و این چالش و حضور زنان حوزه های سیاسی و بنیان های پدرسالاری را تحت تاثیر قرار داده، در آن نفوذ کرده، حفره ایجاد کرده و این خود گامی به جلو در جنبش برابرطلبانه و سهم خواهی زنان می باشد. زنان از فهم و درک و توانمندی های قابل توجهی برخوردارند. مشارکت قدرتمند و مستمر زنان در انقلاب مصر، تونس و هم اکنون ترکیه این توانمندی ها را ثابت و تاریخ ساز کرده است.
من بر این باورم که با حساس بودن به مسئولیت های فردی و اجتماعی تک تک ما انسان ها، می توان ذهنیت، باورها و فرهنگ قربانی سازی را در تفسیرها و تعریف های مردانه از نقش زنان در حوزهای خصوصی و عمومی تغییر داد، بدون این که دچار افراط و یا تفریط و تک بعدی نگری شویم.
خوشبختانه فمینیزم و جنبش زنان با هنجارشکنی های متفاوت فرهنگی، تصویرسازی زنانه ی چندگانه و چند بعدی را گسترده و فراگیر کرده است.
می توان دخالت گر بود و دید و دگرگون کرد، تنها باید خواست.