نویسنده و تصویرگر: کاوه عادل
۱۷۳ صفحه
تاریخ انتشار: ۲۰۱۹
اسپرشین، یک گرافیک نوول (رمان گرافیکی) به عبارتی دیگر رمانی تصویری است که نویسنده و تصویر گر آن کاوه عادل بیش از ده سال بر روی آن کار کرده و سرانجام در سال ۲۰۱۹ به زبان انگلیسی به چاپ رسانده است. رمانی خود نوشت (اتو بیوگرافیک) که ویژگی های ساختاری یک رمان ادبی، تاریخی، اسطوره ای، شاعرانه و خوابگونه را در بردارد. رمانی که ماهیت و ذات محتوای آن یادآور خصیصه فروتنانه و به غایت انسانی آقای فرد راجرز در زندگی روزمره و نمایش های عروسکی او در تلویزیون آمریکاست.
رمان گرافیکی اسپرشین ، یک سفر پیچ در پیچ است در دالانهای تنگ ونهان کودکی که در تنش ها و تپش ها و تب و تاب های دوران انقلاب، جنگ، و سپس جدایی ها و دیاسپورا، شش هفت سال بیشتر نداشته است. …کودکی که در دوران معصومیت و بی آلایشی اش ناگهان در چنگ کلافهای در هم بافته و پیچیده اتفاقات گونه گون گرفتارمی شود، و هر بار با پرسش های مبهم و بیشماری روبرو می شود که باید به جبر، برای این معماهای پر راز و رمز، پاسخ و راه حل هایی پیدا کند. کودکی که در آغاز شکفتن به ناگهان پیر می شود. دگرگونی های پی در پی در طول زیست این کودک، سیر طبیعی رشد کودکانه را از او می گیرد و او بی آنکه بخواهد به دنیای بزرگسالی پا مینهد.
ساختار رمان همچون نهان شخصیت اصلی داستان پیچ درپیچ است و در بسیاری موارد بطور بارز و عامدانه ای سورریالیستی است وعلیه ساختارهای متعارف فرم بندی های معمول رمان های گرافیکی.
نویسنده می کوشد تا با ترسیم نامتعارف بودن، نامتعارف بودن را برای کسانی که این ویژگی را غیر طبیعی تلقی می کنند، و نهایتن برخوردی غیرانسانی با آن دارند، متعارف کند. و بدین گونه نقب می زند به دنیای انسانی که به گونه ای با سیمپتوم های اسپرگر به دنیا آمده است و همچنین محیط، تربیت و شرایطی ویژه که بر او عمیقن اثر نهاده اند و یا تحمیل شده اند.
فرم این رمان نمایانگر سماجتی است که نویسنده هوشمندانه و هدفمندانه انتخاب کرده است تا خواننده را به تفاوت های رفتاری و منظرگاهی انسان ها هدایت کند. نام این رمان Aspersian نیز آمیخته ای است از واژه اسپرگر(بخشی ازطیف خانوادگی سندروم آتیسم) و پرشین(ایرانیان). و به نوعی یک بازی کلامی- معنایی با واژه مستقل Aspersion نیز دارد که به معنای حمله و تعرض به اعتبار، کمال و فراگشتگی یک انسان است.
هسته آغازین نوشتن و به تصویر کشیدن این رمان گرافیکی با تاثیر عمیق مرگ ندا آقا سلطان در نویسنده شکوفا می شود. زمانی که نویسنده به ژرفای مفهوم مرگ و زندگی سفر می کند و در طی این سفر به اصل و هویتش کنجکاو می شود. همان پرسش به ظاهر معمول و کلیشه ای، اما عمیق و بنیادین. پرسشی که در مرحله های مختلفی گریبان انسان را می گیرد و او را دعوت به اندیشیدن می کند. و او را وامی دار که به ذات هر پدیده ای، حتا نام و تاریخ انتخاب نام و چیستی و معمای بودن نام فکر کند. سفری مارپیچی در ذات انتخاب، در ذات آفرینش و پدیداری یک شعر در شاعر و در این رمان بخصوص، فردوسی، آفریننده ضحاک مار بر دوش و کاوه آهنگر و فریدون… این پرسش بنیادین همچنین او را وامیدارد تا در ذات مفهوم جباریت، خشونت، کشتارو طغیان کنکاش کند …. در ذات اینکه چگونه کاوه انقلابی و اسطوره ای در کنار خواجه نصیرالدین طوسی، شخصیت تاریخی دانش اندوز و دانشمند می ایستد و علیه عدم انسانیت قیام می کند…. در ذات هویت خواجه نصیرالدین طوسی…در ذات تاریخ گمشده در روزمرگی های زندگی، در فضا و مکانی متفاوت ….در ذات اینکه چگونه یک “نام”، شخصیت سازی و شخصیت آفرینی می کند….و انسانی را می سازد با تمامی ویژگی های متأثر از آن نام…
هر بخش رمان، معمولن آغازش با بیدار شدن “کودک” آغاز می شود. بیداری ای که بطور استعاری و متافوریک مترادف شب است. شب که آبستن تیرگی و ابهام است. آبستن اتفاقات ناگوار…آبستن ترس ها و بی پناهی ها…کودکی که منتظر است در ناامنی و غبار و ابهام گم بشود. در این تیرگی محض است که چشمهای کودک داستان اسپرشین همچون چشمهای شخصیت اصلی داستان “الف” نوشته خورخه لوئیس بورخس، درغلظت سنگین تاریکی، ناگهان نور را جستجو می کند و به آغاز جهان هستی سفر می کند. به “الف”… و آنگاه است که بر ترس غلبه می یابد. اینگونه است که کودک داستان اسپرشین همچون جولیای لیلیان هیلمن خودش را به درخت و آب و آتش پیوند می زند و مرگ و تاریکی را جزیی از اصل زندگی تلقی می کند. و اینگونه است که همچون آقای فرد راجرز به معنویت و کمال روی می آورد و هستی را با تامل زندگی می کند.
اسپرشین کتابی است مملو از احساسات و لحظات شگفت انگیز. از لحظات روزمره و معمولی تا کنش ها و واکنش های چالشگر. از رویارویی با عواطف و احساسات، تا سرگشتگی و تنهایی، تا جنگ، انقلاب، تجاوز، تا جدایی پدر و مادر، و دریافت اهمال ورزی بزرگسالان در احترام نگذاشتن به تصمیمات، دادخواهی و حقوق دموکراتیک یک کودک. از تلمباری دیالوگ های گوناگون، تا تصویرهای گویای بدون کلام، همچون یک فیلم صامت اما مملو از کلام…از کنش های ساده تصویری که یاد آور تصویر سازی های انسان آغازین برای بیان زندگی و نیازهای اولیه آنان بوده است، تا نقاشی های دیواری نیازهای اعتقادی ادوار تاریخی…تل معرفت…. بخش های مربوط به “جدایی پدر ومادر”، “توپ دو لایه”، “درخت زرد آلو”، “چس فیل” و ” آخرین اندرزهای پدر”، از لحظات درخشان کتاب هستند.
“پدر: …بخاطر داشته باش، به هر کجا که سفرمی کنی و در هر کجا که مستقر می شوی، زبان آن کشور را یاد بگیر، نه تا اندازه ای که مثل آنها بشوی، بلکه بهتر، کامل تر و فراتراز آنها…”
آنچه این کتاب را متمایز می سازد، آمیختگی بار آموزشی آن است در ابعاد گوناگون روانشناختی و تاریخی و همچنین المان های عاطفی، فلسفی، اسطوره ای و تجربی آن در شکل نقاشی های فیلم گونه و به غایت مؤثر.
قسمت دوم کتاب به مقوله دیاسپورا می پردازد که در حال شکل گیری است.