در حیرت و بهت همگانی پیش نویس قرارداد جامع و استراتژیک ۲۵ ساله ایران و چین در اجلاس هیئت دولت به ریاست روحانی به تصویب رسید.

روحانی وزیر خارجه خود جواد ظریف را مامور پیشبرد این قرارداد کرد که با انجام مذاکرات نهایی با طرف چینی قرارداد را نهایی کرده و امضا کند.

هنوز جزئیانی از کم و کیف قرارداد جامع و استراتژیک بین ایران و چین منتشر نشده است.

امروزه به دلیل سرعت تبادل اطلاعات و داده ها دیپلماسی شیشه ای و شفاف یکی از ارزش های عصر کنونی است، لیکن رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه در بسیاری از مسائل راه عدم شفافیت را پیش گرفته و این بار نیز از دادن توضیحات و شفاف سازی در این امر مهم و استراتژیک طفره می رود.

این قرارداد نخستین قراردادی است که طی چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی با یک کشور ابرقدرت منعقد می گردد.

قطعا انعقاد قرارداد با یک ابر قدرت آن هم در شرایط کنونی که جمهوری اسلامی در تنگنای تحریم ها گرفتار آمده است و گزینه های زیادی در اختیار ندارد، بسیار جای سئوال دارد و شک برانگیز است. قدر مسلم این است که رژیم ولایت فقیه در ضعف و استیصال مطلق به انعقاد چنین قراردادی مبادرت کرده است.

این قرارداد همچنین ناقض اصل اساسی جمهوری اسلامی یعنی همان “نه غربی – نه شرقی” است، و برخلاف اصول اعلام شده خود نظام می باشد.

بنا بر گزارش تابناک یک سایت انگلیسی گفته است که طبق این قرارداد چین پول محصول خریداری شده از ایران را حداکثر تا دو سال پرداخت می کند.

 از سوی دیگر دو طرف توافق کرده اند که چین پول ‌های پرداختی خود به ایران را به یوآن یا ارز‌های دیگری پرداخت کند، این بدان معناست که قرار نیست در مبادلات تجاری ایران و چین دلار و یا یورو پرداخت شود.

لیکن جدای از جزئیات فوق، صرف مبادرت رژیم ولایت فقیه در شرایط کنونی به چنین قرارداد مشکوکی بیانگر استیصال و در بن بست بودن نظام است، که با زدن چوب حراج به تمامیت ارضی ایران در حقیقت تلاش می کند وتوی چین و روسیه را در شورای امنیت بخرد.

 سئوال اساسی این است که چین و روسیه تا چه حد قابل اتکا و اعتماد هستند؟ و تا چه حد می توان روی آنها حساب باز کرد؟

قطعا در شرایط تحریم ها چین باید قید سود حاصل از روابط اقتصادی اش با امریکا را نیز زده باشد، چنین امری محال است تحقق یابد، مگر این که سود ناشی از این قرارداد بر سود مبادلات تجاری چین با امریکا بچربد.

در شرایطی که هزینه مجازات رابطه با ایران بیش از سود آن است، باید دید که ولایت فقیه چه چیزی را روی میز چین گذاشته که او را به انعقاد چنین قراردادی ترغیب کرده است؟!

برخی گمانه زنی ها حاکی است که مفاد این قرارداد حق دسترسی نامحدود به فضای هوایی ایران را به چین خواهد داد. قبلا هم نمونه های شبیه به این را در رابطه با روسیه شاهد بودیم ..

این امر بیانگر این است که روح حاکم بر این توافق قبل از این که اقتصادی باشد نظامی است، و این البته بسیار شایان توجه و نگرانی است. کما این که احتمالا کشورهای منطقه نیز نسبت به این قرارداد واکنش نشان خواهند داد.

برخی هم برای توجیه کار ملایان تقصیر را به گردن امریکا می اندازند و می گویند که سیاست فشار حداکثری امریکا باعث گردیده است که رژیم نگاه به شرق داشته باشد و چنین قراردادی را با چین ببندد .

چنین استدلالی به هیچ وجه درست نیست، این افراد موضوع را از کمرکش راه می بینند. واقعیت اینست همه میدانیم که رژیم ملایان با اعمال تحریک آمیز، با یاغی گری و با پروژه های تحریک امیز اتمی و موشکی، بنای هلال شیعی، جنگ افروزی و تنش آفرینی هایش زمینه این تحریم ها و فشار حداکثری را برای خودش فراهم کرده بود.

اگر همین امروز خامنه ای تصمیم بگیرد دست از کارهای تنش زا و شرارت بار بردارد راه برای برداشته شدن فشارهای حداکثری امریکا کاملا باز است. این را دولتمردان امریکا بارها گفته اند و جمله معروف دونالد ترامپ که “من مشتاقانه منتظر تماس ایران هستم” را همه خوب به خاطر دارند.

به هر روی من فکر می کنم این موضوع به دلیل داشتن ابعاد ملی و فراگیر می تواند زمینه خوبی را برای همکاری بین احاد اپوزیسیون ایرانی فراهم کند.

باید همه مخالفان، میهن پرستان و دوستداران آزادی و دمکراسی علیه این اقدام به صورت یک صدا در مقابل سفارت های چین و جمهوری اسلامی تظاهرات و اعتراض کنند و اجازه ندهند این قرارداد خائنانه که بسیاری آن را به حق با قرارداد ترکمانچای مقایسه می کنند پا بگیرد و عملیاتی شود.

kaveh179@gmail.com