نکته ها ۶۰

به تصورما ایرانی ها و به قول فروغ فرخزاد بالاخره “کسی می آید که مثل هیچ کسی نیست”. نمی گذارد تخم مرغ دانه ای دوهزارتومن وگوجه فرنگی دانه ای پنج هزارتومان بماند، اجناس را ارزان می کند، حقوق ها را دوبرابرویارانه ها را چهارپنج برابر و مشکلاتمان را مثل آب خوردن برطرف می سازد. 

شایع کرده اند که وقتی بیاید نان سنگک را می کند دانه ای یک تومن، ودلار را می کند هفت تومن و شاید اگرچانه بزنیم، ارزان ترهم حساب کند!

عده ای معتقدند گردانندگان جهان که چهارپنج نفرند توی یک ویلا در جنگل های آفریقا! اجرای این برنامه را به کف باکفایت بایدن سپرده اند و او درجلسه ای که به این منظورتشکیل شده بود هر چی  جلزوولزکرد که من زن وبچه دارم وگناه دارم، تازه فارسی بلد نیستم که با آیت اله یکی بدو کنم، کسی گوش نکرد. گفتند نوبتی هم باشد نوبت توست، تازه آقای ظریف انگلیسی بلد است و با تو انگلیسی صحبت می کند. تازه رئیس جمهور زیرکی دارند که ازتوی ماشین درحال حرکت ازمردم نظرخواهی می کند و رهبری دارند که متخصص نرمش قهرمانانه است. بنابراین اگرلازم شد با یک نرمش، همه را می نشاند سرجای خودشان!

البته کنارآمدن با ما ایرانی ها  کارساده ای نیست. درست است که توی خانه هایمان نشسته ایم و آزادی و رفاه می خواهیم، اما خوبش را می خواهیم، نه ازاین آزادی ها و رفاه های بازاری که بعضی از کشورها دارند!

قرار شده است بایدن با ملانیای خودش! مشورت کند و ببیند چیز زیادی از آزادی و رفاهی که خودشان دارند، ته وتوی صندوقخانه شان مانده است که کارما ایرانی ها را راه بیندازند یانه ؟

علی الحساب قرارشده ما برویم شمال عشق وحال و بایدن و زنش بنشینند و برای مشکلات ما راه حل پیدا کنند!

حیفه من برم!

حیفه من برم ، برای خودتون میگم!

دعا کنید!

آقای جهانگیری معاون رئیس جمهور،ازمردم خواسته است برای کاهش قیمت ها دعا کنند.

ما براساس شواهد تاریخی وآنطوری که شاعرفرموده، خودمان هرروز و همینطوری مقداری دعا می کنیم بلکه موثرواقع شود ومشکلاتمان برطرف شود:

صد ها هزارتیردعا کرده ام رها

شاید ازآن میانه یکی کارگرشود

بنا براین ضمن اینکه دستورات مقامات کشور لازم الاجراست، حالا که جناب جهانگیری فرموده اند، باید، یعنی وظیفه داریم دعاکنیم! ایشان هم نگفته بودند، دعا می کردیم. خدا حفظ شان کند و چقدرسخت و جانفرساست وظیفه معاون ریاست جمهوری بودن و نشستن وبه مردم گفتن که دعاکنید!

کلمات بزرگان

علم الهدی: مشکل با رفتن ترامپ وآمدن بایدن حل نمی شود.

با تبعیت از رهبر ایران حل می شود!

———————————–

حتی در ایالت های کلیدی آمریکا، کسی، کسی را با کلید فریب نداد! شایعه است، ولی میگن بایدن برای پیروزی شله زرد نذرکرده بود!

————————————–

هیچ کارگری در ایران آنقدرحقوقش را نمی شمرد که ترامپ رای هایش را شمرد!

———————————–

توی روزهای بلاتکلیفی بین ترامپ وبایدن، اگر یکی را داشتند که می گفت نظر من به بایدن نزدیک تره، قال قضیه فورا کنده می شد!

اشکالی ندارد!

آسوشیتد پرس گزارش کرده است که نوشیدن مشروب، و ازدواج سفید (زندگی زنان ومردان ازدواج نکرده با هم) در امارات آزاد شد.

پرسیدند ازدواج معمولی، یعنی اونهائی که وقت گرفته اند ورفته اند محضر و کلی پول بابت ثبت ازدواج شان پرداخته اند حکمش چیه؟جواب دادند اونم تحمل می کنیم. حالا یه اشتباهی کرده اند، می شود ندیده گرفت!!

آمریکا، روز بعد….

روز بعد از انتخابات مهم ترین روز درتاریخ آمریکا وحتی مهم تر از روز قبل ازانتخابات است به این دلیل که زن وبچه برنده، بلافاصله می گویند بابا پول بده برم بازار خرید !

برنده که دار و ندارش را خرج انتخابات و چاخان های انتخاباتی کرده عصبانی می گوید صبرکنید من پایم را بگذارم توی کاخ سفید، بعد…

سیل تبریکات از یک طرف و سیل اعتراضات ازطرف دیگر بسوی کاخ سفید سرازیرمی شود. خس و خاشاک آمریکا شروع می کنند به شعار دادن که wehr is من رای؟ یعنی رای من کو؟! و لباس شخصی های آمریکا ناچارند آنها را یکی یکی ببرند و رأی شان را نشانشان بدهند!

بعد که آب ها از آسیاب افتاد وهمه رأی شان را به چشم خودشان دیدند، حاج آقائی که رئیس جمهورشده است، همانطورکه سوار لیموزین خود شده و زین لیموزین را محکم چسبیده که نیفتد! از توی اتوموبیل درحال حرکت ازمردم نظرخواهی می کند وچون می بیند بحمد اله همه راضی هستند، به راننده اش می گوید مسترغلامحسین، منو که پیاده کردی برو اهل وعیال را ببربرای خرید … وبه این ترتیب تنها آدمهای ناراضی هم که زن وبچه رئیس جمهور آمریکا باشند، راضی می شوند وشورونشاط وخنده وشادی سراسرآمریکا را فرا می گیرد !

ارزش رای مردم بعد ازانتخابات

بدیهی است که جاروهای کشورها با هم فرق می کند!

به دادمان برس!


من جنسم جور است !

دلخوشی های آدم ها با همدیگر چقدر فرق می کند. ترامپ هنوز دلش خوش است که  برنده انتخابات شود و ما آدم های ساده دلمان به داشتن آشناها و دوستان صمیمی خوش است. من دلم به شما خوش است و شما دلتان به من (امیدوارم البته!)

من فیسبوکم را پرکرده ام ازآدم های مختلف که جنسم جور باشد :

در فیسبوک من آدم جدی (یعنی طنزپرداز آن هم ازنوع تاپ وبهترینش هست)  و آدم شوخ (کسانی که دنیا را سرسری می گیرند) دارم. مفسرسیاسی آگاه (چند تا از رسیده هایش را سوا کرده ام) حضور دارند. انسانهای شریف فراوانند(تعداد شان زیاد هم شده و با دنیای امروز همخوانی ندارند، نمی دانم چیکارشان کنم ؟!). تهرانی دارم، شهرستانی دارم، خارج نشین دارم. تماشاچی ( بسیارزیاد دارم وحاضرم کرایه بدهم! (ده ساله با من مثلا دوستند، یک دفعه برای ثبت در تاریخ، یک اظهارنظریک کلمه ای نکرده اند که آدم بداند هستند، نیستند، خوابند یا بیدار؟!)

پیاده دارم، دوچرخه سوار و موتورسواردارم، ماشین سوارفراوان دارم، (چندی پیش یک اسب سوارهم تقاضای دوستی کرده بود، قبول کردم که کلکسیونم کامل شود!) دوستانی که عاشق حیواناتند بخصوص سگ و گربه زیادند (شترسوارندارم!) گیاه خواردارم (خودم هم گاهی قاطی شون میشم ببینم منظورشون از این کارها چیه؟!) آبگوشت خور دارم. چلوخورشتی فراوان، نان خالی بخور زیاد، بی پول مثل خودم تا دلتان بخواد (که می دانم دلتان نمیخواد!) چند تا پولدارهم برای روز مبادا توی آب نمک خوابانده ام که اگر یک وقتی خدای ناکرده لازم شد ازشان قرض بگیرم. البته بعضی هاشون که چنین حدسی زده اند پیش دستی کرده اند و یکی دو بار ازم تقاضای وجه دستی کرده اند که یک وقت هوس قرض گرفتن از آنها نکنم !

و گرچه تقاضای دوستی هر کسی را قبول نمی کنم، ولی برای داشتن دوست خوب، حرص می زنم. چه کنیم دیگر، یکی دنبال جاه ومقام می رود، یکی دنبال پول و پله و ما هم دنبال دوست …