جمهوری شکوهمند اسلامی ما مراکز و نهادهای من درآوردی فراوانی دارد و هزینه های سنگین آنها نیز، گفتن ندارد که از کیسه ی خلوت ملت ربوده می شود. مراکزی چون: مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام ـ همایش شیرخوارگان حسینی(ع)ـ مجمع تقریب مذاهب اسلامی و پایگاه های جورواجور اطلاع رسانی مقامات معظم گوناگون ـ شورای سیاستگذاری نظارت بر انتشار و آثار و اندیشه های رئیس جمهور! و…
و اما برادر احمدی نژاد به همه چیز تشبیه شده بود جز سقراط! که آنهم که مدتی نایاب بود، رسید! ناقل این ویروس، یکی از همان نهادهای من درآوردی به نام «مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری» است که در نخستین شماره از «گزارش جمهور» که با عنوان «دیالتیک سقراطی رئیس جمهوری در پیروزی نهضت ملی هسته ای ایران!» در شهریور ۱۴۰۰ سال پیش (۱۳۸۶ شمسی ـ م) منتشر شده است. وجه تسمیه ی این قیاس مع الفارق، چنین است:
«بینی های! سقراط از آن روی که از منافذ گشادی برخوردار بودند، وی را مورد طعنه ی طایفه ی سفسطه گرا قرار می داد. رقبای احمدی نژاد بر آن بودند که ریاست جمهوری به او نمی آید! اشکالی که البته لیبرال ها بر رجائی هم وارد می نمودند… سقراط و دیالکتیک سقراطی، قهرمانان روشمندی احمدی نژاد در بحث و مذاکره با بیگانگان می باشد!… رئیس جمهور به مدد دیالکتیک سقراطی و بی اعتنا به سوفسطائیان در حال کار و مباحثه با مردمان در «آگورا»های ایران است»!
شما را نمی دانیم اما فدوی تنها شباهتی که ممکن است در احمدی نژاد و سقراط ببیند، همانا گشادی سوراخ های بینی است!
علی ایحال برای اینکه مرکز محترم پژوهش و اسناد ریاست جمهوری به شباهت برادر احمدی نژاد و سقراط بیشتر پی ببرد، بریده ای از گفتگوی سقراط را با الکبیادس که جوانی جویای نام بود و داعیه ی کشورداری داشت به نقل از رساله ی الکبیادس ذیلاً می آوریم. سقراط در این مباحثه به طرف ثابت می کند که نادان است و واجب ترین چیزها برای انسان این است که خود را بشناسد(۱):
سقراط: اگر چیزی را ندانی و بدانی که نمی دانی آیا در آن خصوص تغییر عقیده می دهی مثلاً می دانی که غذا پختن نمی دانی آیا چنین نیست؟
الکبیادس: چنین است.
ـ پس آیا در باب پختن غذا نظری داری و تغییر نظر می دهی یا آنکه آن را به کسی که بینائی دارد وا می گذاری؟
ـ به کسی که بینائی دارد وا می گذارم.
ـ مثال دیگر، هرگاه با کشتی در دریا مسافرباشی، آیا هیچوقت رأی می دهی به اینکه سکان کشتی را باید به چپ یا به راست گردانید و چون در اینکار نادانی عقاید متضاد اظهار می کنی یا آنکه از مداخله در این امر خودداری کرده به ناخدا وامی گذاری؟
ـ البته به ناخدا وامی گذارم.
ـ پس در مسائلی که نادانی اگر بدانی که نادانی تغییر عقیده نمی دهی؟
ـ یقین است.
ـ اکنون نمی بینی که غلط کاریها نتیجه ی آن قسم نادانی است که شخص چیزی را نمی داند و می پندارد که می داند؟
ـ مقصود چیست؟
ـ هرگاه دست به کاری می بریم آیا جز این است که می پنداریم می دانیم چه باید کرد؟
ـ همین است.
ـ و اگر این پندار را نداشته باشیم آن کار را به دیگری وا می گذاریم.
ـ البته.
ـ پس این قسم نادان اشتباه نمی کند و مرتکب خطا نمی شود چون چیزی را که نادان است به دیگری وامی گذارد.
ـ راست است.
ـ پس کیست که خطا می کند، آیا آن که داناست؟
ـ حاشا!
ـ اگر نه آنکه داناست خطا می کند نه آنکه نادان است، ولی می داند که نادان است پس می ماند کسی که نادان است و می پندارد داناست.
ـ راستی همین است.
ـ پس این جهل مرکب است که سبب هرگونه غلط کاری و شایسته ی سرزنش است.
ـ درست است.
ـ و هر اندازه کار مهم تر باشد، غلط کاری آن زیان آور و ننگین تر است.
ـ همین است.
ـ اکنون بگو آیا هیچ کاری را از درست و نادرست و زشت و زیبا و خیر و شر و سود و زیان مهم تر می پنداری؟
ـ هیچ چیز از این امور مهم تر نیست.
ـ آیا همین امور نبود که اقرارکردی به اینکه در آنها تردید داری و تغییر رأی می دهی؟
ـ آری.
ـ آیا تردید و تغییر رأی تو جز اینست که هم در آن امور مهم نادانی و هم خود را دانا می پنداری یعنی جهل مرکب داری؟
ـ ممکن است!
ـ ای الکبیادس!… گرامی من!… عجب حال بدی داری! نمی دانم چه بگویم و راستی بر من ناگوار است که حال ترا باز نمایم، اما چون تنها هستیم باید صریح بگویم که بدترین نادانی ها را داری و از گفتگوئی که کردیم این امر هویدا شد یعنی تو خود آن را دریافتی و به این علت است که پیش از اینکه به کارهای سیاسی دانا شوی می خواهی در آن مداخله کنی و این عیب تنها در تو نیست بیشتر کسانی که دست اندر کار ما هستند همین حال را دارند…(۲).
همانطور که ملاحظه کردید برادر احمدی نژاد به لحاظ گشادی دَماغ بـه سقراط اما به لحاظ گشادی دِماغ به برادر الکبیادس شبیه است.
زیاده عرضی نیست جز افزودن جمله ی دیگری از استاد که فرمود:
انسان نباید در بند آن باشد که عوام درباره ی او چه می گویند بلکه باید نگران این باشد که دانشمندان در حق او اعتقاد نیک داشته باشند(۳).
بیست و نهم سپتامبر ۲۰۰۷
یادداشت ها:
۱) مقدمه ج۱ـ مجلس چهارم.
۲) حکمت سقراط و افلاطون ـ ج۲ـ نوشته ی افلاطون ـ ترجمه و نگارش محمدعلی فروغی از ص۲۷۳ به بعد.
۳) همانجا.
سایت نویسنده : www.hazl.com