تا چند روز دیگر، سال ۱۳۸۹ به پایان می رسد. سالی تعیین کننده که در آینده تاریخ نگاران درباره آن بسیار خواهند نوشت. سالی که ملّت ایران یکپارچه به پا خاست و افسون اهریمنی آیت الله خمینی و جانشینش برای ساختن “امّت” را باطل کرد. سالی که خط و مرزها مشخّص شد، حنای شیّادانی که به هزار مکر و افسون می خواهند نظام در حال فروپاشی را حفظ کنند، رنگ باخت و ملّت ایران با بازیابی هویت ملّی خویش ققنوس وار از خاکستر خویش سربرآورد و آبروی از دست رفته را بازپس گرفت. سالی که حکم محکومیت و خلع و عزل ولایت مطلقه فقیه در دادگاه ملّت صادر شد و به بخش اجرای احکام ابلاغ گردید تا در سال نو به اجرا درآید.
تاریخ نگارانی که در آینده درباره این سال خواهند نوشت، حتما به این نکته اشاره خواهند کرد که سه چهارم اوّل آن در رخوتی خواب آلوده گذشت. رخوت و خواب آلودگی که سبزقبایانی که خود را رهبران مردم می پنداشتند در آن نقش و سهم داشتند. رخوت و خواب آلودگی که نظام جبّار حاکم را نیز چنان دچار خبط و خطا کرد که به قول خودش پنداشت: “چشم فتنه را کور کرده است”!
بیست و پنج بهمن چرت سنگین حاکمیت را پاره کرد و مانند لشگر شبیخون خورده دچار آشفتگی شد و به پرت و پلاگویی افتاد. نخستین واکنش، انکار واقعیت بود. دروغ نامه کیهان تهران که نماینده ولی فقیه برآن حکم می راند، شمار تظاهرکنندگان را ۳۰۰ – ۴۰۰ نفر برآورد کرد امّا روز بعد مجلس شورای اسلامی هیأتی را مأمور بررسی آن “غائله!” کرد.
اعتراضات در سه شنبه های بعد نیز تداوم یافتند و پلی به سوی “چهارشنبه سوری” زده شد. مقامات ریزودرشت حکومت با دستپاچگی آشکار به میدان آمدند و به رجزخوانی و تهدید پرداختند: احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی – که در جنایات کهریزک از متهمان ردیف اوّل است – گفت: «افرادی که در مراسم چهارشنبه سوری ایجاد ناامنی کنند و بازداشت شوند، تا پایان تعطیلات عید در بازداشت می مانند». عبّاس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران نیز ژست دلسوزانه گرفت و گفت: «ایّام عید خود را با تلخی مواجه نکنند و اجازه ندهند فرزندانشان گرفتار مجاری پلیس و دستگاه قضایی شوند». خبرگزاری ایسنا هم گزارش داد: «پلیس استان تهران و البرز با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد رعایت خط قرمزها از سوی شهروندان ضروریست و پلیس عبور از خط قرمزها را تحمّل نمی کند». نیروی انتظامی استان قم نیز از مغازه داران مناطق مرکزی و پر تردّد شهر خواست تا در بعدازظهر چهارشنبه سوری محل کسب خود را تعطیل کنند و تهدید کرد که در غیر اینصورت نسبت به پلمب مغازه اقدام خواهد شد. در تهران مدارس پیش از ظهر تعطیل شدند، به کار ادارات به صورت زودهنگام پایان داده شد و مرخصی کلیه سربازان وظیفه نیز لغو شد.
فزون بر همه این کارهای ناهماهنگ و ناشی از ترس و هراس، آیات عظام هم پا به میدان گذاشتند تا به زعم خود بر رفتار و اراده مردم تأثیر بگذارند. آیت الله شکرفروش، ناصر مکارم شیرازی، شکر زیادی خورد که: «چهارشنبه سوری یک سنّت خرافی است، نباید سنّت خرافی را احیا کنیم». سیّدعلی خامنه ای، که ظاهرا هنوز در این توهّم و پندار باطل است که کسی برای او و حرفش تره خرد می کند، نیز فتوا داد که چهارشنبه سوری «علاوه بر آنکه هیچ مبنای شرعی ندارد، مستلزم ضرر و فساد زیادی است که مناسب است از آنها اجتناب شود».
ساز مخالف نواز ارکستر حکومت با سکوت دسته کر سایت هایی چون کلمه، سحام نیوز، جرس، رسا و… همراهی شد و از رسانه هایی چون بی بی سی، صدای امریکا و رادیو فردا نیز اگر صدایی درآمد، تنها برای این بود که گفته نشود خفقان گرفته اند!
بی دلیل نبود که نویسنده مقاله روزنامه انگلیسی “دیلی تلگراف” تحلیل خود از وضعیت موجود در ایران را چنین بیان کرد: «حاکمان ایران بطور فزاینده نگرانند که ممکن است جزر و مدّ تظاهرات اعتراضی در سراسر منطقه، آنها را هم جارو کند».
به رغم همه رجزخوانی ها، توطئه ها، تمهیدات، تهدیدات و تحدیدات، مراسم چهارشنبه سوری امسال با شکوهی بی سابقه و خیره کننده در سراسر کشور برگزار شد و بار دیگر پایه های سست نظام ولایت مطلقه فقیه را به لرزه درآورد.
شکوه بی نظیر این مراسم نه تنها در بی اعتنایی به اخطارها و رجزخوانی های مقام های حکومتی و تودهنی محکم به فتواهای مکارم شیرازی و سیّدعلی خامنه ای، بلکه در گستردگی بی نظیر آن در سراسر ایران بود. در تهران، که معمولا تظاهرات در خیابان های مرکزی و شمالی شهر برگزار می شد، جوانان نازی آباد، جوادیه، خزانه و… همراه و همصدا با هم نسلان خود در تهران نو، نارمک، تهران پارس، گیشا، جنت آباد، آریاشهر، شهرک غرب، اکباتان و… پا به میدان گذاشتند و نشان دادند که از چه اراده استواری برای دفاع از هویت ملّی خود و دست رد زدن به سینه حکومتی که بیش از سه دهه است با تمام قوا و امکانات می کوشد از آنان یک امّت هویت باخته و مطیع بسازد، برخوردارند.
در شهرستان ها نیز وضع به همین منوال بود و گزافه گویی نیست اگر گفته شود که سراسر ایران در برگزاری هرچه باشکوه تر مراسم چهارشنبه سوری مشارکت فعّال داشت.
بگذار حکومت نابخرد و پند نیاموز، مانند ارتشبد ازهاری که در سال ۱۳۵۷ از پشت سرگذاشتن روزهای تاسوعا و عاشورا ابراز خوشحالی می کرد، از این که با به میدان آوردن همه عمله ی سرکوب خود، از چهارشنبه سوری جان سالم بدر برده و چند روزی عمر بیشتر برای خود خریده خوشحال باشد. برای مردم ایران، برگزاری اراده محور مراسم چهارشنبه سوری دارای چنان آثار مثبتی از نوید پیروزی نهایی بر اهریمن اشغالگر است، که می توان با یقین به پیشواز برکات آن در سال نو رفت و امیدوارانه پیش بینی کرد که سال نو سال پیروزی کاوه های آهنگر، برافراشتن درفش کاویانی و دربند کردن ضحّاک در دماوند باشد.
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی و ساکن مونتریال کانادا و از همکاران شهروند است.