از هنگامی که دکتر حمید اکبری استاد دانشگاه در شیکاگو با دفتر شهروند تماس گرفت و گفت، گروهی از ایرانیان آمریکا تصمیم گرفته اند …
شهروند ۱۲۴۹ پنجشنبه ۱ اکتبر ۲۰۰۹
از هنگامی که دکتر حمید اکبری استاد دانشگاه در شیکاگو با دفتر شهروند تماس گرفت و گفت، گروهی از ایرانیان آمریکا تصمیم گرفته اند کاروانهای اتوبوس در اعتراض به احمدی نژاد از سراسر این کشور روانه ی نیویورک کنند، و اگر از کانادا هم ایرانیان چنین کنند خوب خواهد شد، ما گروهی نزدیک به پنجاه نفر متنی را امضا کردیم که مضمون آن دعوت همگان با هر سلیقه و عقیده و پرچم و نشانه ای بود برای شرکت در اعتراض به حضور احمدی نژاد در نیویورک.
چند روزی از انتشار آن متن نگذشته بود که به همت سعید چوبک، بیژن، آرشاک، نسترن، نگار، یدی، علی، و دهها شیفته ی دیگر آزادی ایران این درخواست دنبال شد و گروه ندا- صلح نیز امضایش را پای اطلاعیه نهاد و در شهروند هر هفته این دعوت به نیویورک انتشار یافت. ابتدا گمان همه ی ما بر این بود که در بهترین صورت یک اتوبوس روانه نیویورک خواهد شد، اما در زمان اندکی تعداد درخواست کنندگان به میزانی رسید که رقم اتوبوسهای گروه ما از سه هم گذشت هر چند تا پایان مهلت به چهار نرسید، در همان حال خبر می رسید که گروههای سیاسی مجاهدین، مشروطه خواهان، و احزاب کمونیست و چپ نیز با ۱۰ اتوبوس دیگر روانه نیویورک شده اند.
اگر این رقم درست باشد و با احتساب کسانی که با اتومبیل و با هواپیما از تورنتو به نیویورک آمده بودند، جمعیتی حدود دو هزار تن از تورنتو و شهرهای اطراف و مونتریال و اتاوا و ونکوور یعنی کانادا به نیویورک رفته اند.
اتوبوس سه گانه ی ندا ـ صلح، یعنی اتوبوس های B,A و C هر کدام ۶۰ تن از هموطنان را جا داده بودند، و دهها مشتاق دیگر هم به ایستگاه حرکت آمده بودند تا بختشان را در لحظات آخر بیازمایند که موفق به سفر به نیویورک نشدند. ما سرنشینان اتوبوس A از همان آغاز قصد کردیم سفر را برای همسفران شیرین و به یاد ماندنی کنیم. از همان لحظات نخست حرکت اتوبوس کوشیدیم با نقل خاطرات شیرین و خبرهای شنیدنی از بلندگوهای اتوبوس با همسفران ارتباط برقرار کنیم، بعد بحث سیاسی هم کردیم، بعد هم جعفر نشاط ـ حاجی فیروز آشنای شهرمان ـ و آرشاک و نسترن از اعضای بسیار قدیمی کامیونیتی ما ایرانی ها سرود و ترانه خواندند، سیاوش شعبانپور به شیوه ای حرفه ای لطیفه تعریف کرد و دکتر براهنی و خسرو بیات و بهرام بهرامی و سعید چوبک هم بحث کردند، و اتوبوس ما سرشار شادی و شور شد. لیلی پورزند و مهرداد حریری و پری فارسی هم در بحث ها شرکت کردند و به فضای صمیمانه ی اتوبوس حال و هوای دلنشین تری دادند. دکتر اسدپور هم آواز خواند و لطیفه تعریف کند.
اگر از اوضاع اتوبوس بگویم و سخن و حضور هر یک از همسفران را نقل کنم این ستون سرریز خواهد کرد.
به نیویورک که رسیدیم و در تظاهرات روز نخست شرکت کردیم، هر وقت از خیابانی گذشتیم و یا در کوچه ای راه گم کردیم فارسی شنیدیم، تا سرانجام رسیدیم به محلی که قرار بود اغلب گروههای شرکت کننده در تظاهرات اعتراضی به حضور احمدی نژاد حضور یابند. برای بار اول در هر گوشه از محل گروهی و پرچمی و شعاری و رنگی دیده می شد که همگان در کمال آرامش کار خود می کردند و شعار خویش می دادند و هیچکس به کس دیگر معترض نبود و یا به گروه دیگر تهمت و افترا نمی زد. از بچه های حزب کمونیست کارگری به گروه پرهیجان و حضور مجاهدین می رفتیم و از مجاهدین به سبزها و جمهوریخواهان و مشروطه خواهان و سلطنت طلبان و همه شعارشان و حضورشان و اعتراض شان به آمدن احمدی نژاد و استبداد دینی ایران بود. سیمای عمومی تظاهرات زنانه و جوانانه بود، و به نمونه ی موفقی از حضور هزاران ایرانی در تحمل یک دیگر در متن مبارزه تبدیل شد.
هر جا با ساکنان نیویورک، چه پلیس و چه شهروند عادی برخورد می کردیم، از حضور شهروندانه و پررنگ و پیروزمندانه ی ایرانیان سخن می گفتند و ترا به عنوان یک ایرانی می ستودند.
در دو روزی که احمدی نژاد منفورترین شخصیت سراسر جهان شده بود، و در حدود ۱۶۰ شهر گیتی، ایرانیان و غیرایرانیان علیه او تظاهرات کردند، ایرانیان به مردمانی دمکراسی خواه، حقوق بشر محور و مورد احترام و محبوب تبدیل شده بودند، انگار تصویر این حدود دو ماهه ی متمدنانه ایرانیان درون کشور حالا می بایست صورت جهانی خود را نمایش می داد.
بگویم که زنان و دختران جوان گلهای سرسبد این حرکت بودند، دست کم در نیویورک اینگونه بود. آنقدر که همه ی ما بر همین عقیده بودیم و از جمله دکتر براهنی بارها تاکید کردند که زنان ایران و ایرانی دارند رسم رهبری و مبارزه خالی از خشونت را به مردان می آموزند، هنگامی که نویسنده ی کتاب فراموش نشدنی "تاریخ مذکر" این حرف را بزند، حتما آدم احساس بسیار خوبی پیدا خواهد کرد.
در تظاهرات، زنان جوان اهل رسانه، زنان سخنران، زنان رهبر، زنان سخت کوش، زنان عاطفه پراکن، زنان خستگی ناپذیر و زنان زندگی بخش بودند که بیش از همه دیده می شدند. جوانی و زنانگی دارد صورت زیبا و انسانی تری از مبارزات ایرانیان را رقم می زند و این را در تظاهراتی که به خاطر حضور یک رئیس جمهوری دروغگو و متقلب برگزار شد، و بخت هر گونه خشونت پذیری را در خود داشت، دیدیم. جزییات تظاهرات نیویورک در گزارشهای دوستان بسیار دیگری آمده است و من نمی خواهم به آن بخش دوباره پردازی کنم، اما حضور هزاران ایرانی در نیویورک نمونه ی دیگری از این حرکت شهروندانه، جوانانه، زنانه و خشونت گریز ایرانیان بود. مبارکمان باد.
عکس های این تظاهرات را در گالری عکس شهروند ببینید.