ترجمه: فرنگیس زاهد
ما کاملا در اشتباه بودیم. ما در ایران به دنبال انقلابیون می گشتیم در حالیکه در واقع باید در جستجوی ضد انقلابیون می بودیم. این یک اشتباه متداول است، با وجود انقلاب های متعددی که سرتاسر منطقه را فرا گرفته خطا کردن کار سختی نیست.
ببینید حکومت اسلامی ایران از روزی که با در انحصار گرفتن انقلاب ایرانیان در سال ۱۹۷۹ به قدرت رسید همواره خود را حکومت انقلابی نامیده است. به همین دلیل در زبان محاوره ای ایرانی ها، ” انقلابیون” هواداران رژیم هستند و ” ضد انقلابیون” کسانی هستند که با اهداف سیاسی آنها مخالفند.
با این ادعا که آنها فاتحان انقلابند، رژیم حاکم بر ایران توانسته است طی سی سال گذشته با استفاده از شکل تحریف شده اسلام سیاسی و با مشت آهنین سرکوب ملت ما را در بند نگاه دارد.
این نسل در فضای ترس و خفقان حکومت آنها رشد کرده است. نسل جوان، که حدود هفتاد درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهد، آموخته است که برای حفظ بقای خود چگونه در این چارچوب تنگ نفس بکشد و با کش و قوس و پیچ و تاب بدنش در این فضای محدود حرکت کند.
رژیم برای بی اثر کردن تلاش جوانان برای پیشرفت و انطباق با دنیای امروز حتی در چنین شرایطی، به طور متناوب بر شدت فشارها افزوده است، و حتی از کمی اکسیژن بیشتر برای این جمعیت در حال خفگی دریغ ورزیده و حصارهای موجود را تنگ تر کرده است.
اما این بار آنها خیلی زیاده روی کردند. در کشوری که به سانسور، سرکوب سیاسی، ستم جنسیتی، بیکاری و بی انگیزگی جوانان مبتلاست جشن های ملی از اهمیت ویژه ای برخوردار می شوند.
در بین این جشن ها برترین آن نوروز، سال نو ایرانیان، است. به رغم تهاجمات وسیع و متنوع خارجی و القائات مذهبی هیچ جشن و مراسم دیگری نتوانسته است نوروز را به مثابه گسترده ترین جشن ایران زمین به حاشیه براند.
در ایران، نوروز رسماً با چهارشنبه سوری آغاز می شود؛ جشن آتش که ریشه در سنت های زرتشتی دارد. چهارشنبه سوری همانگونه که از نامش پیداست در شب آخرین چهارشنبه پیش از نوروز برگزار می شود و از نشانه های ویژه آن افروختن بوته های آتش و ترقه بازی ست.
در این جشن جوانانه آتش مردم با پریدن از روی آتش آئین پاکی را بجا آورده برای سال نو آماده می شوند و هنگامی که از روی آتش می پرند می خوانند: زردی من از تو، سرخی تو از من.
برای بیشتر مردم ایران این جشن های ملی نقش مهمی دارند و چون سوپاپ اطمینان باعث کاهش فشارها و تنش هایی می شوند که تحت این رژیم استبدادی جزئی از زندگی آنها شده است.
امسال نیز، بار دیگر، مقامات ایران با تلاش برای محروم کردن جوانان ایران از این جشن های مردمی اشتباه خود را تکرار کردند.
رژیم امسال دلیل موجهی داشت که از تجمع مردم در شب چهارشنبه سوری بهراسد. به هر جهت، آتش انقلاب در تمام منطقه شعله ور است و حتی رژیم اسلامی نیز باید بپذیرد هنگامی که نماد جشن آتش با فراخوان جنبش اعتراضی تازه نفس برای انجام تغییرات سیاسی همراه شود چه وجه تشبیه پرباری می سازد، و آنچه شرایط را برای رژیم بحرانی تر کرد اعلام روز ۱۵ مارچ به عنوان روز اعتراض از سوی جنبش سبز بود.
حکومت، که از یک تظاهرات خیابانی موفق دیگر در هراس بود، تهاجم خود را آغاز کرد. آنها تدبیر ساده ای به کار گرفتند؛ و اعلام کردند که این جشن برای مردم خطرات زیادی در پی دارد.
پیش از ۱۵ مارچ؛ شب جشن آتش، نمایندگان مجلس ایران در بیانیه های متعددی به مردم درباره خطرات شرکت در جشن خیابانی سالانه هشدار دادند.
محسن خانچرلی، معاون فرمانده نیروی انتظامی تهران اعلام کرد برای کنترل مراسم نیروی انتظامی با توقیف مواد انفجاری و ترقه های دست ساز بسیار فعالانه عمل کرده است.
علیرضا آوایی، رئیس دادسرای تهران، نیز طی هشداری بی اهمیت از جوانان خواست به خیابانها نروند تا مبادا با به گفته آنها “ضد انقلابیون” قاطی نشوند.
به طور خلاصه، رژیم ایران سعی کرد از دستگاه رسانه دولتی استفاده کرده از خود چهره ای همچون رئیس و بزرگ خاندان به نمایش بگذارد که نگران و دلسوز جوانان سرکش و متمرد ایران است. همان روشی که اخیرا توسط معمر قذافی، دیکتاتور لیبی، به کار گرفته شده است.
جای تعجب ندارد، وقتی رژیم ایران سعی در انکار جشن های ملی دارد، مراسمی چون شب چهارشنبه سوری به موقعیتی برای مخالفت و ایستادگی بدل می شود.
برهمین اساس، به خاطر رفتارهای نابخردانه رژیم سرکوبگر، سنت غیر سیاسی سال نو لحنی سیاسی به خود گرفت. امسال جوانانی که برای برپا کردن آتش دور هم جمع شده بودند عکس هایی از خامنه ای را بدرون آتش افکندند.
رفتار حاکمان ایران، به جای آنکه مردم را بترساند و وادار به اطاعت نماید، برعکس جرقه های شورش و سرکشی را در کشور برافروخت.
بر پایه گزارش ها در شب چهارشنبه سوری جمعیت کثیری در شهرهای بزرگ بویژه تهران و شیراز گرد آمده بودند. جوانان خرمن های بزرگ آتش برافروخته و تا پاسی از شب گذشته به آتش بازی مشغول بودند.
گروه های بسیجی که در تلاش برای خاموش کردن آتش و متفرق کردن مردم، سوار بر موتورسیکلت هایشان در خیابان ها جولان می دادند با شعارهای مبارزه جویانه سرنگونی خامنه ای روبرو می شدند.
بجز صدای ترقه ها، بسیاری از شاهدان عینی از درگیری های خشونت آمیز بین جوانان و نیروهای مسلح و تیراندازی از سوی نیروهای امنیتی خبر دادند.
بر طبق اخبار خبرگزاری های تحت کنترل دولت ایران در مراسم چهارشنبه سوری امسال ۴۶۷ نفر با اتهام های مختلفی چون برهم زدن امنیت و آرامش مردم تا ساخت و استفاده از مواد آتش زا دستگیر شده اند.
خبرگزاری فارس، در تلاشی مذبوحانه برای حقانیت بخشیدن به سرکوب جوانان، در روز ۱۶ مارچ گزارش مبسوطی تهیه کرد و با الحاق چند عکس از خطرات مراسم چهارشنبه سوری سخن گفت.
آنها تصاویر افراد مجروح و سوخته را از بیمارستان های مختلف به نمایش گذاشتند تا خطرات چهارشنبه سوری را برای مردم برجسته سازند و سخت گیری بر جوانانی که خواهان برگزاری این مراسم بودند را به نام امنیت جامعه توجیه کنند.
اما ایرانی ها یاد گرفته اند که بین خطوط سیاست را بخوانند. سرانجام، یک عید دیگر هم با سیاست درآمیخت.
برای جوانانی که در خیابان های ایران با موتورسواران بسیجی در جنگ وگریز بودند تنها یک آرزو هنگام پریدن از آتش بیان می شد: باشد که پاکی آتش تغییر سرتاسر میهنم را فرا گیرد.
هنگامی که در شب چهارشنبه سوری با پریدن از آتش به پیشواز نوروز می رفتیم می خواندیم: سرکوب، استبداد، سانسور و دیکتاتوری های منطقه از آن شعله های تو باد و از آتش خواستیم با شعله ور کردن جرقه های انقلاب خاورمیانه را پاک و رها سازد.
اگر مراسم چهارشنبه سوری نشانه ای ست، ما در سال جدید وظایفی هیجان انگیز اما دشوار در پیش داریم. پس هنگامی که برای پیشبرد مبارزه پیش رو در تمام مرزهای زبانی و فرهنگی با یکدیگر متحد می شویم باید به خاطر بسپاریم که این جشن ها را با همراهی همسایگان، دوستان و بستگان خود برگزار کنیم.
به هر جهت، آزادی ها، سرخوشی های روزانه، موسیقی، رقص، هنر و فرهنگ است که غذای روح ما و قوت قلب ماست.
همانطور که جوانان ایران نشان داده اند انقلابی که آزادی ها و شادی هایی که به زندگی مردم غنا می بخشند را انکار کند، دیگر انقلاب نیست.