دیرگاهی است که در جهان متمدّن به حق و به درستی حقوق و تسهیلات ویژه ای برای معلولان و ناتوانان جسمی و ذهنی درنظر می گیرند تا از رنج معلولیت آنان بکاهند و تحمّل دشواری های ناشی از ناتوانی جسمی یا ذهنی را آسان تر کنند: در ورودی ساختمان ها راهروهای شیب دار برای حرکت با صندلی چرخدار می سازند، جدول محل عبور عابر پیاده در چهارراه ها را هم سطح خیابان می کنند، در پارکینگ ها و صف های خرید فروشگاه ها، بانک ها و ادارات برایشان حق تقدّم قائل می شوند و… و… و…

جوانان سوریه ای برای کشته شدگان تظاهرات شمع افروخته اند

به نظر من بایسته است که دیکتاتورها نیز در زمره معلولان و ناتوانان جسمی و ذهنی به شمار آیند و حقوق و تسهیلات ویژه برایشان در نظر گرفته شود.  دلیل این نظر این است که تقریباً بدون استثناء دیکتاتورها یا از نعمت های بینایی و شنوایی بی بهره اند و یا در دیدن و شنیدن چنان دچار اختلال هستند که عملاً تفاوت چندانی با نابینایی و ناشنوایی ندارد و حتی در مواردی از آنهم بدتر است.  به عنوان نمونه: وقتی که مردم برای آنکه مطمئن شوند صدایشان شنیده می شود، با صدای بلند فریاد می زنند: “خامنه ای حیا کن، مملکت را رها کن” او به جای آنکه واکنشی حاکی از شنیدن پیام نشان دهد، دستور می دهد بر بدنه میز خطابه نماز جمعه بنویسند: “ولایت فقیه، ادامه ولایت رسول الله است”!

نمونه ای دیگر از این دیکتاتورهای نابینا و ناشنوا بشار اسد است که از بخت بد دیکتاتوری را از پدر جابر و جنایتکار خود به ارث برده و در حالی که ردای دیکتاتوری بر قامتش زار می زند، ناشیانه و با تلاشی مذبوحانه تقلا می کند در برابر مردم خود بایستد و خواست های آنان را نادیده و ناشنیده بگیرد.

بشار اسد در ۳۱ ژانویه امسال در حالی که مردم مصر سرگرم مبارزه جانانه با دیکتاتوری حسنی مبارک بودند، در گفتگو با روزنامه امریکایی “وال استریت ژورنال” نابینایی و ناشنوایی خود را به نمایش می گذارد و گسترش ناآرامی ها در کشورهای عربی را “شیوع بیماری در منطقه” می خواند و مدعی می شود که این آشفتگی سیاسی به سوریه نمی رسد، زیرا هیچ نارضایتی عمومی در کشور وجود ندارد!

او در این مصاحبه رکود سیاسی و اقتصادی، ایدئولوژی ضعیف و دخالت بیگانگان را عوامل “شیوع بیماری در منطقه” و آشفتگی سیاسی در تونس و مصر خواند و گفت: «به علت رکود و ایستایی مبتلا به میکروب شده ایم، امّا این آشفتگی سیاسی به سوریه نمی رسد، زیرا در پنج دهه حکومت حزب بعث، رابطه محکمی میان مردم و حکومت وجود داشته و هیچ نارضایتی عمومی وجود ندارد»!

نابینایی و ناشنوایی بشار اسد مانع از آن می شود که او نگاهی به پشت سر و دوران کودکی خود بیندازد و به یاد بیاورد که چگونه پدر جنایتکارش ۲۹ سال پیش تنها در همین شهر “درعا” که امروز یکپارچه بپاخاسته، سی هزار نفر را قتل عام کرد!

در آن مصاحبه، بشار اسد می افزاید: «وقتی سیاست های دولت با باورها و خواسته های مردم مخالف باشد، شکافی میان دولت و مردم پدید می آید که در این آشفتگی های سیاسی خود را نشان می دهد.  چنین شکافی در سوریه وجود ندارد و اگرچه وضع اقتصادی ما به علت تحریم های بین المللی از مصر دشوارتر است، امّا با خیزش و اعتراض عمومی مواجه نیستیم»!

طول عمر پیشگویی بشار اسد به چند هفته هم نرسید.  ابتدا مردم “درعا” که ۲۹ سال پیش حافظ اسد کوشیده بود با قتل عام ۳۰ هزار نفر “هیچ نارضایتی عمومی” درآن وجود نداشته باشد، بپاخاستند، کشته دادند و مجروح و سرکوب شدند، امّا پیگیرانه بر خواست های خود پافشردند و همچنان می فشارند.  مردم شهرهای دیگر سوریه از جمله دمشق نیز مردم مقاوم و دلاور “درعا” را سرمشق قرار دادند و در کمتر از دو ماه ونیم بشار اسد را واداشتند که هم به ارزیابی بریده از واقعیت و نادرست خود اعتراف کند و در نمایشی دیگر از نابینایی و ناشنوایی خود اعتراض ها و تظاهرات را توطئه خارجی بخواند و هم گام هایی ـ از جمله لغو مقررات وضعیت فوق العاده ـ به عقب بردارد که ناگزیر تداوم این عقب نشینی ها رژیم او را به سراشیبی سقوط خواهد کشاند.

این “کشیده شدن در سراشیبی سقوط” را بدون تردید و با قاطعیت نزدیک به یقین می گویم و گواهم برای این مدعا خواست های مخالفان رژیم بعثی سوریه است که روزبروز اوج و نضج می گیرد و دیکتاتوری بشار اسد با وجود همه سبعیت و قساوتش در کشتار مردم بی دفاع و کمک های عملی و درس هایی که از نظام ولایت مطلقه فقیه می گیرد، در برابر سنگینی و فشار این خواست ها یارای ایستادگی ندارد.

در روزهای اخیر میزان تظاهرات اعتراض آمیز گسترشی تصاعدی یافته است.  هفته گذشته سازمان عفو بین الملل شمار کشته شدگان تظاهرات سوریه را بیش از ۲۰۰ نفر اعلام و تصریح کرد که بیشتر آنان توسط نیروهای امنیتی و لباس شخصی سوریه کشته شده اند و سخنگوی وزارت خارجه امریکا اعلام کرد که شواهدی در دست است که جمهوری اسلامی در سرکوب معترضان، به سوریه کمک می کند.

روز جمعه ۱۵ اپریل، ده ها هزار نفر از مردم ناراضی سوریه در سراسر این کشور از جمله دمشق علیه حکومت بشار اسد دست به تظاهرات زدند و خواستار استقرار آزادی و دموکراسی در کشورشان شدند. نیروهای پلیس و ضدشورش با استفاده از باتوم و گاز اشک آور مانع از راهپیمایی هزاران تن از حاشیه نشینان دمشق به سمت میدان اصلی پایتخت شدند. تظاهرکنندگان در مسیر راهپیمایی پوسترهای بشار اسد را پاره و لگدکوب می کردند.

روز بعد هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه ایالات متحده گفت: «دولت سوریه به خواسته های قانونی مردم خود پاسخ نداده است.  زمان آن فرارسیده که دولت این کشور به سرکوب شهروندان پایان دهد و آرزوهای آنان را برآورده سازد».

روز یکشنبه ۱۷ آپریل سالگرد استقلال سوریه بود. در این روز نیروهای امنیتی و سرکوب با حمله و به گلوله بستن مردمی که در شهر “حمص” در حال تشییع جنازه یکی از کشته شدگان تظاهرات روز شنبه بودند، ۱۸ تن را کشته و شمار زیادی را مجروح کردند. بنابرگزارش خبرگزاری آلمان، نیروهای امنیتی به سمت تظاهرکنندگان شلیک کردند و سپس تانک ها و افراد نظامی درشهر مستقر شدند و تظاهرکنندگان را محاصره و آنان را گلوله باران کردند. در همین حال، تلویزیون سوریه ـ که لابد راستگویی را از صدا و سیمای ولی مطلقه فقیه آموخته ـ مدّعی شد: «گروهی از افراد مسلّح در جریان یک مراسم تشییع جنازه بطرف نیروهای امنیتی شلیک کردند که در نتیجه ۱۱ نفر ازاین افراد کشته شدند»!

 

رادیو صدای آلمان در گزارش سه شنبه ۱۹ آپریل خود می گوید: «تجمّع معترضان در میدان مرکزی شهر “حمص” در سوریه با تیراندازی و حمله نیروهای امنیتی رژیم بشار اسد به خشونت کشیده شد.  تظاهرکنندگان با تصرّف میدان مرکزی شهر و سردادن شعارهای ضدحکومتی مستقیما خواستار کناره گیری بشار اسد از قدرت شدند.  نیروهای امنیتی سوریه از مردمی که به حالت تحصن برزمین نشسته بودند خواستند که سریعاً میدان را ترک کنند، امّا پس از چندی به روی مردم آتش گشودند.

 

خبرگزاری فرانسه نیز در روز سه شنبه ۱۹ آپریل گزارش داد: «مردم شهر حمص برروی زمین میدان مرکزی شهر ـ که اینک به تأسی از قاهره “تحریر” (آزادی) نام گرفته ـ نشسته اند. مخالفان حکومت بشار اسد می گویند مرکز شهر را مادامی که مطالبات سیاسی آنها برآورده نشده ترک نخواهند کرد.  شعار محوری تظاهرکنندگان: “الشعب یرید اسقاط النظام”، “مردم سقوط نظام را می خواهند” است!

 

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی و ساکن مونتریال کانادا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8@gmail.com