مناظره ی نامزدهای انتخاباتی به دعوت کنگره ایرانیان کانادا

از وقتی که نورت یورک در تورنتو ادغام شده، سالنی که قبلا میزبان جلسات شورای شهر آن بوده استفاده های بسیاری یافته و میزبانِجلسات بسیاری بوده است که شماری از آن ها مربوط به جامعه ی ایرانیِ تورنتوی بزرگ است. تعجبی نیست که مناظره ی نامزدهای انتخاباتی به دعوت کنگره ی ایرانیان کانادا روزِ شنبه ی هفته ی قبل در همین سالن برگزار شد. نامزدهای سه حزبِ بزرگ از چهار حوزه ی ایرانی نشین مارکهام ـ اوک ریجز، تورن هیل، ریچموند هیل و ویلودیل به این مناظره دعوت شده بودند که البته هیچ یک از نامزدهای محافظه کار شرکت نکردند در حالی که سه نامزدِلیبرال ها و سه نامزد ان دی پی حضور داشتند (نشانی به نام نامزد ان دی پی در تورن هیل، سایمون استرلچک، هم روی میز مناظره قرار داشت، اما خبری از حضور ایشان نبود.)

شش کاندیدا در مناظره کنگره ایرانیان کانادا شرکت کرده بودند

“توهین به جامعهی ایرانی”

با کاستاس منه گاکیس، نامزد محافظه کاران در ریچموند هیل، که صحبت می کنیم (چنانکه در گزارشی مجزا در همین شماره میخوانید) می گوید خبرِمناظره را صبح آن روز (“یا شب قبلش”) به ما رسانده بودند و همین بوده که حضور نداشته، اما اگر گفته های بهنام اصفهانی زاده، رئیس کنگره ی ایرانیان،را بپذیریم، حرف های او حقیقت ندارد. آقای اصفهانی زاده می گوید هیئت مدیره ی کنگره بلافاصله پس از اعلام پارلمان جلسه گذاشته و در روز ۶ آپریل نامه ای به تمام ۱۲ نامزد منطقه نوشته اند و خواستار حضور آن ها شده اند:”تماس گرفتیم و پیگیری هم کردیم. با مایکل پارسا، رئیس کمپین حزب محافظه کار در ریچموند هیل، هم صحبت کردیم.” او می گوید بعضی کسانی که حضور نداشتند (مثل مارتا هال فیندلی، نماینده ی ویلودیل که هنگام برگزاری مناظره چند هزار کیلومتر آن طرف تر در ساحل شرقی کشور مشغول کمپین برای حزب لیبرال بود)حداقل پاسخ داده و گفته اند که نمی توانند حضور یابند، اما از محافظه کاران هیچ خبری نشده. او تاکید می کند که با یکی از فعالان محافظه کاران استانی در ویلودیل (که اصفهانی زاده به عنوان “مدیر کمپین محافظهکاران در اوک ریجز” معرفی میکند) نیز تماس گرفته شده. رئیس کنگره ایرانیان که مشخص است خیلی از عدم حضور محافظه کاران دلخور است می گوید:”من فکر می کنم آن ها اصلا دوست نداشتند در نواحی که شانس پیروزی ندارند حضور داشته باشند. آن ها ۲ سال است که روی جوامع کوچک کار می کنند. آقای جیسون کنی (وزیر شهروندی و مهاجرتِ دولت محافظه کار ـ آ. ع) در شش ماه گذشته در پاسخ به هر گروه کوچک یک جامعه دیگر، با هواپیما می رفت و در مراسمشان حضور می یافت. در همین جامعه ی ایرانی ۸ دفعه ایشان را در برنامه های مختلف دیده ایم… خیلی خیلی کار بدی کردند. این هم توهینی است به جامعه ی ایرانی ها و هم توهینی به یک شهروند کانادا.”

 آنتی هارپر

با توجه به عدم حضور محافظه کاران، تعجبی نیست که شش نامزد حاضر همگی علیه دولت محافظه کار استفن هارپر موضع گرفتند. حتی از میان سئوال شوندگان نیز نارضایتی از دولت همراه با ناراحتی از عدم حضور نامزدهای آنان در مناظره دیده می شد. تلاش های محافظه کاران برای جلب رای آنچه در گزارشی جوامع “بسیار قومی”خوانده بودند خود مورد اشاره ی طنزآمیز حاضران بود. خبرنگار شهروند به طنز پیشنهاد کرد جامعه ی ایرانی به این فکر کند که چطور بیشتر “قومی”شود تا “آقای هارپر آدم هایش را پیش مان بفرستد.” مریم اسکندری، مهندس جوانی که از نامزدها در مورد سیاست های محیط زیستی سئوال کرد، به شوخی گفت دفعه ی دیگر با “لباس قومی” می آید تا محافظه کاران هم بیایند (اشاره به نامه ای از محافظه کاران که به روزنامه ها درز کرده بود و خبر از این می داد که در جلسه ی سخنرانی هارپر در برامپتون به دنبال افرادی “با لباس های قومی” بوده اند.)البته چنانکه از جامعه ی بالغی مثل جامعه ی ایرانی انتظار می رود، فضای بیشتر سئوال ها و مباحثات نه اینگونه مسائل که سیاست های اصلی، و مشخصاً سیاست های اقتصادی، دولت محافظه کار بود. کارن ماک، نامزد لیبرال تورن هیل، که خود را “لیبرالی با تمایل به چپ”معرفی کرد، در صحبت هایش در پاسخ به ادعای محافظه کاران و هارپر که می گویند وضع کشور خوب است، گفت:”شاید برای دوستان ایشان در بزرگترین شرکت های کشور وضع خوب باشد، اما سیاست هایشان از شغل ها حفاظت نمی کند، از شرکت های کوچک حفاظت نمی کند.” خانم ماک که دولت را به “تکبر و حتی فساد مالی” متهم کرد، به سیاست های حزبش برای ۴۰۰۰ دلار کمک مالی به هر دانش آموزی که به دانشگاه راه می یابد اشاره کرد و گفت:”رهبران آینده ی کانادا بهترین ها و درخشان ترین ها از تمام گروه ها خواهند بود و پول نباید سد راهشان باشد.” لوئی تملکووسکی، نماینده ی سابق لیبرال از اوک ریجز ـ مارکهام که در انتخابات قبلی با حدود ۵۰۰ رای از انتخاب مجدد بازمانده بود و اکنون دوباره به میدان آمده، به این اشاره کرد که وقتی در مجلس بوده از وزیر بهداشتِ دولت هارپر پرسیده که آیا می داند چند نفر در کانادا پزشک خانوادگی ندارند و چند پزشک با تعلیمات خارجی در کشور هستند یا خیر و در هر دو مورد جواب منفی شنیده. نماینده ی لیبرال ها که متولد روستای براچینو در مقدونیه است، سپس گفت: “من از روستای کوچکی می آیم که همه همدیگر را می شناسند و نمی شود به کسی دروغ گفت. مگر می شود وزیر بهداشت این آمار را نداند؟ “برایان ویلفرت، نماینده ی لیبرال ریچموند هیل، تنها نفر از حاضران بود که در حال حاضر نماینده ی مجلس است. او که بیش از ۱۱ سال است به اتاوا رفته به لزوم از میان بردن کسری بودجه ای که محافظه کاران ایجاد کرده اند اشاره کرد و اینکه دولت لیبرل کریتین و مارتین قبلا همین کار را با کسری بودجه ای که دولت محافظه کار مالرونی ایجاد کرده بود، انجام داده. ویلفرت که به محافظه کاری مالی خود مشهور است در پاسخ به سئوال شهروند که از حملهبه دولت رفاه در دولت پل مارتین پرسید گفت همکاری “کانادایی های سختکوش” برای از میان بردن کسری بودجه ضروری بوده است. موضع گیری مشترک علیه هارپر البته به معنی عدم مقابله ی نامزدها با همدیگر نبود. بخصوص جنیس هیگن که تلاش می کرد پلاتفرم ان دی پی را در مقابله با لیبرال ها نیز مطرح کند. او که از شیرین سخن ترین نامزدهای حاضر بود می گفت:”در زمان انتخابات لیبرال ها خیلی شبیه ما هستند. ببینید لوئی چه آدم خوبی است! اما او ادامه داد که:”ان دی پی پلاتفرم لیبرال های ۱۰ سال بعد را می نویسد. مثلا ما به آن مسائل حقوق بشر دست می بریم که کسی جرات حرف زدن از آن ها را ندارد. مثلا حق ازدواج هم‌‌ جنسگرایان یا پیشتر از آن سر کار رفتن زنان… و بعد سایر احزاب را مجبور می کنیم آن را بپذیرند.” خانم هیگن در ادامه به دستاوردهای حزبش در زمینه هایی مثل خدمات درمانی، حقوق بازنشستگی و کلا برنامه های اجتماعی اشاره کرد.  او در ضمن داستان معروف“سرزمین موشها” از تامی داگلاس، بنیانگذار و رهبر افسانه ای ان دی پی، را تعریف کرد که برای ما ایرانی ها به علت نزدیکی به داستانِ عبید زاکانی به ویژه دل انگیز است. در این داستان، داگلاس دو حزب محافظه کار و لیبرال را به حزب های”گربه های سفید و سیاه” در سرزمینموش ها تشبیه می کرد که همیشه قدرت را بین هم تقسیم کرده اند “تا اینکه موشی پیدا شد و گفت در سرزمین موش ها، موش ها (استعاره از کارگران و کشاورزان) باید خودشان دولت تشکیل دهند و آن وقت همه به او حمله کردند که:این موش کمونیست است!”

 ارتباط با ایرانیان و سایر جوامع قومی

یکی از سئوالهایی که خبرنگار شهروند، تنها گزارشگر حاضر در بخش رسانه های جلسه، مطرح کرد و به بحث میان نامزدها انجامید چگونگی ارتباط احزاب با جوامع قومی بود.برایان ویلفرت از این گفت که کارمندی ایرانی دارد و در ضمن با رضا مریدی، نماینده ی ریچموند هیل در مجلس استان (که در جلسه حاضر بود)، همکاری گسترده ای میکند، اما از دولت محافظه کار انتقاد کرد که فقط به مسائلِ بعضی افراد توجه می کند:”مثلا آن ها به یک کار و کسب دار بلغارستانی که کلی پول دارد توجه می کنند، اما به  بقیه که لابد به نظرشان کانادایی هایی واقعی نیستند، اعتنایی نمی کنند.”طبیعی بود که توپِ کارن ماک، نامزد لیبرال تورن هیل، در این زمینه بیشتر از همه پر باشد. هر چه باشد حوزه ی او، که توسط نشریات یهودی به عنوان “یهودی ترین” حوزه ی کل کشور معرفی می شود، همان جایی است که به قول خودش محافظه کاران در سال ۲۰۰۷ آن را “به عنوان نمونه” انتخاب کردند که چطور می شود با تحریک جوامع قومی آن ها را پای صندوق رای کشاند. خانم ماک گفت:”آن ها می روند سراغ یک جامعه و مهم ترین مساله از نظر عاطفی را بر میگزینند و از آن استفاده می کنند تا بعضی جوامع را متقاعد کنند که کسی به آنها توجهی ندارد.”خانم ماک در ادامه گفت:”آن ها از سیاست ترس و از سیاست تفرقه استفاده میکنند… آنها از آن چیزی استفاده میکنند که به “رویکرد سموسه و ساری” به مولتی کالچرالیسم معروف است. یک گروه را علیه دیگری برمی انگیزند، برنامه های موفق و فوق العاده ی خدماتی مهاجرین را قطع می کنند. برنامه هایی مثل آموزش انگلیسی، سازمان های غیر انتفاعی و که ۲ روز پیش از تعطیلات کریسمس قطع شدند و بودجه شان به جاهایی داده شد که فکر می کنند می توانند رای بگیرند.” ماک سپس در مورد سیاست های حزب خودش در این زمینه گفت: “ما سیاست وحدت را تشویق میکنیم. خیلی خوشحالم که بسیاری از شما را می بینم که در جشن مشترک نوروز و پوریم که ما برگزار کردیم حاضر بودید. ما باید نشان دهیم که مشابه هستیم.” نامزد لیبرالِ تورن هیل در ادامه گفت که افراد از انواع پیشینه های مختلف “بخشی از تصمیم گیری” در بالاترین سطوح حزبش هستند. اما آیا حضور ایرانیان و افراد از سایر جوامع قومی می تواند به صورت ارگانیک و به اصطلاح “طبیعی” صورت بگیرد یا چنانکه به نظر می آید و رویکرد محافظه کاران هر روز بیش تر نشان می دهد، نتیجه ی انتخاب عامدانهی آنها خواهد بود؟ پاسخ نمایندگان ان دی پی نشان از این می داد که حضور ایرانیان در این حزب، که بر خلاف دو حزب دیگر از آن جا که معمولا دولت تشکیل نداده مزیتِ عمل فوری به وعده های خاص را نداشته باشد، کمتر از دو حزب دیگر نیست. هر چه باشد تنها نامزد ایرانی حاضر، مهدی ملاحسنی از ویلودیل، از این حزب بود (در مقاله ای دیگر می خوانید که اولین ایرانی که در کانادا نامزدِ سیاست شد، پدرام معلمیان، نیز از همین حزب بود).آدام ده ویتا، نامزد ان دی پی در ریچموند هیل، در همین راستا گفت:“ما از همه دعوت می کنیم به ان دی پی بپیوندند” و تاکید کرد که ایرانیان بسیاری در جلسات کمیته ی حزبش در ریچموند هیل حضور دارند و گفت:”از حضورشان بسیار بسیار استقبال می کنیم.”این البته دلیلی نمی شود که ضعف تاریخی ان دی پی در تماس و ارتباط بیشتر با جوامع قومی را نادیده بگیریم. در همین منطقه ی ایرانی نشینِ “کریدور یانگ” شاهد حضور دو نامزد ایرانی هستیم که با حدود گذشت دو هفته از انتخابات هنوز کمپین کردن چندانی از سویشان ندیدیم. در حوزهی آرورا ـ نیومارکت، کاساندرا بیداریان، دختر جوان نیمه ایرانی نامزد شده، اما گفتگوی شهروند با ایرانیان ساکن منطقه خبر از این می دهد که در سراسر حوزه تا به حال تابلوهای انتخاباتی ایشان را ندیده اند. مهدی ملاحسنی، فعال شناخته شده تر جامعه ی ایرانی، در حوزه ی ویلودیل نامزد شده بود که مدتی است از ایشان چیزی نشنیده بودیم، اما مهدی هنگام مواجهه با انتقاد شهروند گفت آن را می پذیرد و قصد دارد در این دو هفته ی باقیمانده بسیار فعال تر عمل کند. (به نظر می آید باید حرف او را بپذیریم چرا که ظاهرا دفتر خود را به نشانی ۹۹ Madawaska Avenue افتتاح کرده است و تابلوهای انتخاباتی اش در حال حاضر در سوپر ارزان و این طرف و آن طرف ویلودیل به چشم می خورد.)

معرفی شخصی

علاوه بر بحث های سیاسی، جلسات مناظره معمولا فرصت خوبی برای آشنایی با نامزدها هم هست. بلافاصله پس از پایان جلسه افراد متعدد حاضر سراغ نامزدها رفتند تا از آنها سئوال های بیشتری بپرسند. در ضمن برای نامزدهایی که بودجه های بزرگی نداشتند و به شهرت بقیه نبودند این فرصت خوبی بود تا خود را بیشتر به مردم معرفی کنند و از انگیزه های ورود به انتخابات بگویند.مثلا مهدی ملاحسنی از این گفت که حضور پایین مردم در انتخابات و بخصوص جوانان او را به حضور در انتخابات وا داشته. جنیس هیگن، نامزد ان دی پی از اوک ریجز ـ مارکهام، گفت ۲۴ سال است در کالج سنکا کار می کند (قبلا تکنیسین بوده و اکنون معلم انگلیسی) و رئیس اتحادیه ی کارگران این دانشگاه است که با بیش از ۶۰۰ کارگر “یکی از متنوع ترین واحدهای کارگری” است. خانم هیگن از این گفت که پدر و مادرش کشاورز بوده اند و خوب سخت کوشی را بلد است. در حالی فوق لیسانسش را گرفته که ۳ فرزند داشته، کارِ تمام وقت کرده و رهبر اتحادیه ی خود نیز بوده است. کارن ماک وقتی دید میکروفن درست کار نمی کند تصمیم گرفت خودش با صدای بلند با تمام سالن صحبت کند و به این اشاره کرد که ۲۰، ۳۰ سال است بارها در این سالن حضور یافته و کارش “گرد هم آوردن جوامع مختلف” بوده است.تاثیرگذارترین داستان های شخصی را اما لوئی تملکووسکی تعریف کرد. او گفت که وقتی به کانادا آمده تنها ۱۳ سال داشته و “کفش های کس دیگری پایم بود و کت یکی دیگر تنم.”اولین نماینده ی مقدونیه ای تاریخ مجلس کانادا ادامه داد:”یک کلمه انگلیسی هم نمی دانستم و بعد از یک ماه می توانستم بگویم No English و بعد از دو ماه می گفتم No Speak Any English. لوئی در ضمن تعریف کرد که وقتی به عنوان عضو کمیته ی مهاجرت مجلس از ساحل شرقی کشور دیدار می کرده، روزی در رستورانی غذا می خورده که سنجاق سینه ای با نقش پرچم کانادا به یکی از کارکنان رستوران می دهد و جواب می شنود:”چیزی از کشورِ خودت به من بده” لوئی می گوید:”این کشور من است” و دوباره پاسخ می شنود:”نه نیست!”

تملکووسکی با بیانِ این داستان تاکید کرد که بیرون سه شهر مونترال، تورنتو و ونکوور مهاجران با برخوردهای متفاوتی روبرو می شوند. او در پایان گفت که مغرور است که کانادایی باشد و “لهجه داشته باشم و قیافه ای کمی متفاوت” و تا ده نسل هم اسم “تمکلووسکی” حفظ شود.و همین حرف ها بود که معلوم بود دل خیلی از حضار را برده که هر چه باشد احساس تعلق مشترک به این کشور از مهمترین تعلقات تمام مهاجران و منجمله ایرانی هایی است که جامعه شان اینقدر در این جا ریشه دوانده که جلسه مناظره ای به این گستردگی ترتیب دهد. این گستردگی البته فقط به چشم سیاستمداران نمی رسد. از جمله حاضران در مناظره بیل و نوریتا، کانادایی هایی به ترتیب متولد اسکاتلند و ایرلند بودند که می گفتند تا به حال با جامعه ی ایرانی برخوردی نداشته اند، اما بعد از دیدن آگهی جلسه ی مناظره در روزنامه ی لیبرالِ ریچموند هیل، آمده اند تا با یک تیر دو نشان بزنند: هم از روند انتخابات باخبر شوند و هم با ایرانی ها بیشتر آشنا شوند.

 

 

دکتر رضا مریدی (راست) در کنار کاندیداهای حزب لیبرال دکتر کارن ماک (وسط) و لوئی تملکووسکی