آدم می ماند که چگونه می شود در مملکتی مانند کانادا زندگی کرد و از موهبت دمکراسی برخوردار بود و به راحتی از آن گذشت و اجازه داد دیگران در مورد سرنوشت آدم هرجور که دلشان می خواهد تصمیم بگیرند، و او هم ککش نگزد. این خود حکایتی غریب است از مواهبی که هنگام که آدمی از آنها بهره مند است، قدرشان را چنان که باید نمی داند مگر آن که روزی روزگاری از آنها محروم شود. انتخابات کانادا یکی از همین موردهاست تنها درصد اندکی از واجدان حق رای در آن مشارکت می کنند و جماعت بزرگتری ترجیح می دهند سرنوشتشان را بسپارند به دست آنان که وقت و حوصله دارند که یکی دو ساعت از وقتشان را به فردای میهنشان اختصاص دهند!
روز دوشنبه دوم ماه می یکی از همین روزهای سرنوشت ساز در این سرزمین است، اگر همه ما عزم مان را جزم کنیم و به پای صندوق های رای برویم، شک نکنید که فردای این سرزمین از امروز بهتر خواهد شد. این که می گوئیم چه توفیری می کند، این ها که همه شان مثل هم هستند، در حقیقت توجیهی بر بی عملی زیانبار ماست که دودش فردای انتخابات به چشم همه مان خواهد رفت.
مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی ما را مسئولیت پذیر می کند، و از این بخت برخوردار که وظیفه شهروندی خود را هم بشناسیم و هم نسبت به آن احساس مسئولیت کنیم .جامعه ایرانی نشان داده است که در زمینه های بسیاری از ظرفیت ستودنی برخوردار است برای همین از این جامعه انتظار می رود که امر حیاتی انتخابات را به دیده بگیرد و نشان دهد نسبت به سرنوشت خود و کانادا احساس مسئولیت می کند.
جوامع قومی دیگر از مسیر مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی توانسته اند در تصمیم گیری های کلیدی کشور هم در سطوح استانی و هم در مقیاس کشوری رای و نظر داشته باشند. ما در یکی دو انتخابات گذشته به میزان بیشتری در قیاس با کارنامه خویش حضور پیدا کردیم، در نتیجه توجه سیاستمداران نیز نسبت به جامعه ما بیش از پیش شده است. همین که ایرانیان در چندین حوزه انتخاباتی نامزد شده اند صرف نظر ازآن که انتخاب بشوند یا نه حضورشان باعث درگیرشدن بیشتر جامعه ما در این امر مهم سیاسی خواهد شد. خوشبختانه مشارکت عمومی در انتخابات کنونی بنا بر آمار به دست آمده از رای گیری پیش از موعد امیدوارکننده است، و اگر شهروندان کانادائی روز دوم ماه می هم همچنان همت به خرج دهند چه بسا انتخابات این دوره از بهترین مثال های انتخابات به لحاظ میزان مشارکت عمومی بشود..جالب است که در بسیاری از کشورهای جهان مردم جان می دهند تا حق رای داشته باشند، اما در اینجا به مردم باید التماس کرد تا حاضر شوند به پای صندوق رای بروند. برای مثال اگر نسل جوان کانادا که جمعیتی نزدیک به سه میلیون تن است در انتخابات شرکت کند حدود بیست تا سی کرسی مجلس را از آن خود و رای و نظر خود خواهد کرد. می بینیم که مشارکت گروه های مختلف تا چه میزان در سرنوشت کشور تاثیر دارد. در همین بزرگ شهر تورنتو اکثریت جمعیت از آن گروه های قومی ست و اگر شاهد مشارکت همگانی آنان باشیم نتیجه انتخابات به میزان زیادی تغییر خواهد کرد .
وظیفه رسانه های جمعی را در این پیوند نباید نادیده گرفت. کاری که برخی از رسانه های قومی علاقه مند به انجام آن نیستند. ما مردم نباید کم کاری های رسانه های عمومی را از نظر به دور داریم. آنها در قبال آنچه از جامعه می گیرند مسئولیت دارند به جامعه خدمات ضروری را ارائه دهند و اگر خود به وظیفه خویش اگاه نیستند خوب است جامعه این مهم را به آنان گوشزد کند.
از سوی دیگر مسئولان دولتی نیز وظایفی دارند که اگر به درستی انجام نشود باز امر مشارکت عمومی آنچنان که باید صورت نخواهد گرفت. یکی از راه های جذب مردم به امر انتخابات اطلاع رسانی عادلانه است امری که متاسفانه توسط دولت به درستی انجام نمی گیرد. در حالی که نشریات اصلی هفته هاست تبلیغات انتخاباتی دولتی چاپ می کنند رسانه های قومی از این بخت محروم هستند. و این در حالی است که اگر دولت بخواهد بدون کمک رسانه های قومی این مهم را انجام دهد، باید ده ها برابر بیشتر هزینه کند و احتمالا به نتیجه کمتری دست یابد. البته این هم حکایت از نادیده گیری نقش کلیدی ما در این امور دارد. نقشی که در این سال ها به درستی بازی نشده است.
ما در شهروند این هفته تلاش کرده ایم تا پوششی همه جانبه از انتخابات، برخی کاندیداهای حوزه های ایرانی نشین، رهبران احزاب و … داشته باشیم و همین جا باید از زحمات همکار جوان و پرانرژی مان، آرش عزیزی، که این مهم را یک تنه به عهده گرفت و علیرغم درگیری با امتحانات دانشگاه، به خوبی آن را به انجام رساند، سپاسگزاری کنیم. بدون حضور او با امکانات محدود ما چنین امری شدنی نبود.
باور کنیم که رای ما مهم است، هر رای که به صندوق راه پیدا نکند، یک صدا از شنیده شدن محروم شده است. در این جا خود کار حکومت های خودکامه را با خود نکنیم. وظیفه ی شهروندی خود را انجام دهیم. رای دهیم تا دیده شویم.