نگاهی به سند ۲۰۳۰ یونسکو و مخالفت علنی رهبری با آن
در سخنرانی روز انتخابات ریاست جمهوری ایران، به ناگاه فریاد وا اسلامای ولیفقیه به آسمان رسید که برسید؛ اسلام و نظام در خطر است. ایشان که با شیوههای پنهان و آشکار، خشم خود از دولت روحانی را نشان داده بود، با برآوردن فریاد وااسلاما، حمایت از ابراهیم رئیسی را در لفافه انتقاد از اجرا شدن پنهانی سند ۲۰۳۰ یونسکو نشان داد. سندی که به گفتهی مسئولان دولت روحانی، دو سال پیش به دفتر رهبری اطلاع رسانی شده بوده است و ایشان اعتراضی به تنظیم ملی شدهی این سند اعتراضی نداشته است. حالا هم دروغ میگوید که پنهانی تصویب و کشور را در اختیار کشورهای استکباری قرار میدهند.
در واقع باید دید سند ۲۰۳۰ چیست و چرا رهبر مذهبی ایران با آن مخالف است؟
خامنهای در سخنان خود در جمع برخی از فرهنگیان ضمن انتقاد از «اجرای بی سر وصدای» سند آموزش یونسکو میگوید: “سند آموزشی ۲۰۳۰ یونسکو” چیزی نیست که جمهوری اسلامی تسلیم آن شود.
این سند چیست که نباید تسلیم آن شد؟ این سند آموزشی که از پاییز سال ۱۳۹۵ بحث برانگیز شده، بخشی از برنامه ی سازمان ملل متحد برای “توسعه ی پایدار” کشورهای عضو تا سال ۲۰۳۰ است. دولت ایران هم برای اعمال هدفهای آموزشی این برنامه جهانی، سندی را تدوین کرده است که حالا محل اختلاف شده است.
رسانهها و چهرههای نزدیک به محافظهکاران در ایران، این سند را “توطئه” برای به گفته ی آنها “نفوذ” خواندهاند. در حالی که حامیان این برنامه، آن را استفاده از تجربههای بینالمللی برای توسعه و مدرن کردن آموزش کشور میدانند.
نگاهی کوتاه به متن برنامه توسعه پایدار سازمان ملل میکنیم تا ببینیم با چه هدفی تهیه و تنظیم شده است. پیش از پرداختن به متن سند، لازم است یادآور شوم که هیچ یک از سندهای مصوبه در سازمان یونسکو که فرهنگی و آموزشی است، هیچ دولتی را ملزم به اجرای آن نمیکند، زیرا قانون نیستند، بلکه پیشنهادهای کارشناسانهای هستند که برای اکنون و فردای جامعه بشری آن هم پس از بررسیهای کارشناسانه، تصویب میشوند.
برنامه توسعه پایدار سازمان ملل چیست؟
در سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، قطعنامهای را با عنوان «برنامه کاری برای ۲۰۳۰، دگرگون کردن جهانمان؛ توسعه پایدار» تصویب کرد. این قطعنامه ۱۷ دستور کاری را برای “توسعه پایدار” کشورهای عضو سازمان ملل فهرست میکند. این سند با همکاری گروه های متخصص بین المللی تدوین شده است، اما اعضا مجبور به اجرای آن نیستند و میتوانند انتخاب کنند، یا آن را با شرایط خود منطبق کنند. (لینک برنامه توسعه پایدار:
http://www.un.org/en/ga/search/view_doc.asp?symbol=A/RES/70/1
در این معنا، توسعه پایدار یعنی “برآوردن نیازهای امروز بدون نادیده گرفتن نسل های آینده.” به زبان دیگر، توسعه پایدار به این معنی است که مراقب باشیم امروز همه منابع را برای توسعه استفاده نکنیم تا چیزی هم برای نسل های آینده باقی بماند. آلوده کردن محیط زیست، از بین بردن منابع طبیعی، و مهمتر از همه تغییرات اقلیمی هم زیر همین عنوان جای میگیرد.
خامنهای و حواریوناش ادعا میکنند که برای فرهنگ و سیستم آموزشی ایران برنامههای بالادستی لازم وجود دارد. ببینیم سند بالا دستی نظام آموزشی که دولت احمدینژاد از آن رونمایی کرد چیست که اکنون هم شورای انقلاب فرهنگی و هم ولی فقیه به آن اشاره میکنند.
در یک کلام، هدف از آموزش بر مبنای برنامه ی بالادستی موجود، تربیت انسان «مؤمن، موحد و باورمند به معاد» است. در برابر چنین برنامهای بوده است که دولت روحانی در چارچوب مصوبه سازمان ملل و سازمان یونسکو سند ملی آموزش مبتنی بر سند موسوم به ۲۰۳۰ را برای ایران تنظیم کرده است. در این سند ملی آمده است: آموزش یکی از بخش های هفدهگانه برنامه ی توسعه ی پایدار سازمان ملل است. در برنامه سازمان ملل آمده است که تا سال ۲۰۳۰ همه ی ۱۹۲ کشور عضو این سازمان “امکانات مساوی، با کیفیت بالا و مادام العمر تحصیل” فراگیر را برای همه ی ساکنان کشور، فارغ از جنسیت، قوم و قبیله و سن و سال فراهم کنند.
دولت ایران هم آذر ماه سال ۱۳۹۵ از برنامه ی آموزشی خود، بر اساس برنامه ی سازمان ملل رونمایی کرد. منظور رهبر ایران هم همین سند است. عنوان سند “به سوی آموزش و یادگیری مادام العمرِ با کیفیت، برابر و فراگیر: سند ملی آموزش۲۰۳۰ جمهوری اسلامی ایران” است. سند بیش از ۳۰۰ صفحه دارد و سرفصلهایش، مانند ده هدف تعیین شده در سازمان ملل است.
بدیهی است که در سایتهای دولت ایران، نشانهای از ابلاغ مستقیم “سند آموزشی ۲۰۳۰” نیست. سندی که رهبر ایران هم از “اجرای بی سر و صدای” آن سخن گفته است، اما در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۹۵ هیات وزیران تصویبنامهای را منتشر کرد که دستور ایجاد “کارگروه ملی آموزش ۲۰۳۰” را صادر میکند. وظیفه این کارگروه “ارائه ی راهکارهایی برای تحقق” اهداف ۲۰۳۰ تعیین شده است. در بند سوم این تصویب نامه آمده است: “دستگاههای اجرایی برای تحقق اهداف برنامه ی آموزش ۲۰۳۰ موظف به اجرای تصمیمات این کارگروه میباشند.”
زمستان سال پیش، دبیر کمیسیون ملی یونسکو در ایران گفت که “سند ملی آموزش از سوی دولت برای تبدیل شدن به قانون، به مجلس ارائه میشود” اما تاکنون خبری از مطرح شدن آن در مجلس منتشر نشده است. به همین خاطر هم رئیس مجلس پس از فریاد وا اسلامهای رهبر، از بی اعتبار بودن تصویب این سند سخن گفت و شورای انقلاب فرهنگی هم در تایید سخنان ولی فقیه از مغایرت این سند با برنامههای اسلامی ایران سخن گفت. اکنون که نزدیک به چهار دهه از بهمن ۵۷ میگذرد، کار شورای عالی انقلاب فرهنگی چیست؟
رهبر ایران در سخنانش از شورای عالی انقلاب فرهنگی گله کرده و گفته: “این شورا باید مراقبت میکرد و نباید اجازه میداد که کار تا جایی پیش برود که اکنون ما مجبور به جلوگیری از آن شویم.” در سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی “برنامه آموزشی ۲۰۳۰” بارها مطرح شده است، اما مصوبهای درباره آن وجود ندارد. کار شورای عالی انقلاب فرهنگی، به ریاست رئیس جمهوری “گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در جامعه” و جلوگیری از ورود “افکار مادی و نفی مظاهر و آثار غربزدگی” است. معمولا سیاستهای کلان فرهنگی یا آموزشی حکومت ایران به تصویب این شورا میرسد.
درباره سند ۲۰۳۰ صدای انتقاد از بعضی اعضای این شورا به گوش میرسد. مخبر دزفولی، یکی از دبیران این شورا، اوایل فروردین امسال گفت: “شورای عالی انقلاب فرهنگی، مفاد این سند را به دقت تحلیل و بررسی کرده و معتقدیم این سند در موارد زیادی با مبانی ارزشی و عقیدتی ما مباینت (ناسازگاری) دارد.”
او از سند دیگری هم سخن گفته است:”در حالی که اسناد بالادستی کشور در این حوزه تدوین، تصویب و در حال اجراست؛ چرا مجددا قصد دارند تا سند ۲۰۳۰ را اجرایی کنند؟”
اما کدام سند؟ منظور ایشان همان سندی است که پیش از این به آن اشاره کردم و گفتم که در سخنان رهبر ایران، این سند در برابر ” سند ملی آموزش۲۰۳۰ جمهوری اسلامی ایران” قرار گرفته است.
حدود شش سال پیش، محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری وقت از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش رونمایی کرد. متن کامل آن در سایت وزارت آموزش و پرورش ایران وجود دارد. این سند بیشتر بر آموزههای اسلامی تاکید دارد و اولین هدف کلان این سند “تربیت انسانی موحد، مؤمن و معتقد به معاد” است.
رهبر ایران، قبل از انتقاد از سند آموزشی یونسکو، از روند کند اجرای “سند تحول بنیادین آموزش و پرورش” انتقاد کرده و گفته: “من بهطور جدی از وزیر محترم و مسئولان میخواهم که موضوع اجرایی شدن سند تحول را پیگیری کنند، زیرا آموزش و پرورش نیازمند تحول عمقی و به دور از تغییرات ظاهری است.”
پیش از این، شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در بیانیهای خواستار “اجرای کامل و همه جانبه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش” شده بود.
فخرالدین دانش آشتیانی، وزیر آموزش و پرورش ایران هم در پاسخ انتقادهای بالا گفته بود “اجرای سند ۲۰۳۰ در قالب سند تحول است و چیزی خارج از سند اجرا نمیشود، در این سند مواردی هست که از نظر شرعی و عرفی، دارای اشکال است و البته که اجرا نخواهد شد.” مقامهای دیگر دولتی هم تاکید کردهاند که سند مورد نظر رهبر ایران، بالادستی است، و سند یونسکو، زیر دست آن قرار داد.
دلواپسی رهبری و شورای عالی انقلاب فرهنگی و اصولگراها این است که مبادا زن با مرد برابر انگاشته شود؛ ولی فقیه در یکی از سخنرانیهای خود از مفهوم غربی «برابری و عدالت جنسیتی زنان» شکوه کرده بود. بنابراین دلیلی نیست که برای زنان فرصتهای برابر آموزشی فراهم شود و پایشان به بازار کار و تحصیل گشوده شود. با چنین پنداشتی است که باید دید تفاوتهای عمده برنامه مورد نظر رهبر ایران با برنامه ۲۰۳۰ چیست؟
یکی از اختلافهای عمده بین سند مورد نظر رهبر ایران، و سند یونسکو، آموزش زنان است. در حالی که در سند مورد نظر رهبر ایران، نامی از جنسیت و “زن” نیامده، در سند مورد نظر دولت ایران، طبق هدفهای سازمان ملل، یکی از سرفصلها “برابر سازی فرصت های آموزشی برای زنان و دختران” است. در سند آموزشی ۲۰۳۰ به برابری فرصت تحصیل برای زنان تاکید شده است
در سند یونسکو که مورد تایید دولت است، همچنین به تخصیص بورسهای تحصیلی و “توسعه همکاری های علمی و بین المللی در آموزش عالی و مهندسی” و همکاریهای بین المللی برای آموزش معلمان تاکید شده و سرفصلی هم به “آموزش شهروندی” اختصاص دارد.
رویکرد سند مورد پشتیبانی رهبر ایران، درون مرزی است و در آن دلیلی برای استفاده از آموختهها و تجربههای غربی دیده نمیشود. در سندی که رهبری بر اجرای آن تاکید میورزد به جای نگاهی فراملی بر نفوذ ایران بر جهان تاکید شده است و در هدف کلان دوم آمده که نظام آموزشی ایران باید “زمینه سازی برای اقتدار و مرجعیت علمی و تکوین تمدن اسلامی ایرانی در راستای تحقق جامعه جهانی عدل مهدوی” باشد.
بر همین مبنا است که انتقادهای غیراصولی به سند آموزشی ۲۰۳۰ بر زبان جاری میشود و از بلندگوهای مختلف از جمله تریبون نماز جمعه علیه آن شعار میدهند. کسانی علیه سند ۲۰۳۰ در خیابانها شعار میدهند که یونسکو را کشوری میخوانند که تحت سلطهی آمریکا است و باید نابود شود. البته نقطهی شروع انتقادها موردی نیست که تازگی داشته باشد. انتقادها به سند آموزشی ۲۰۳۰ یونسکو، از پاییز پارسال بعد از رونمایی آن آغاز شد، بیشتر انتقادها حول چند محور مشخص است؛
برابری زن و مرد در آموزش
در بیانیهای که در آن، به برابری جنسیتی در آموزش که یکی از هدفهای سازمان ملل و نسخه ایرانی آن است انتقاد شده است. در این بیانیه آمده: “از دستاوردهای این برنامه عدم تفکیک جنسیتی در محیط آموزشی، تغییر کتب درسی با حذف نقشهای مادری و همسری و مشابه نشان دادن زن و مرد در تمام عرصهها… است.” گروه “بانوان فرهیخته خراسان رضوی” از مخالفان برابری جنسیتی در آموزش هستند.
نفوذ جریانهای “غیر دینی“
یکی دیگر از محورهای انتقاد “غیر اسلامی” شدن آموزش در ایران، ورود تفکرات غیر دینی (سکولار) و همچنین آموزههای انسان گرایانه غربی، در برابر آموزههای “خدا محور” اسلامی است. نکتهی محوری مخالفت ولی فقیه هم همین مورد است. پیشتر ایشان نگرانیشان را در مورد پایان دادن به آموزش علوم انسانی به روش غربی و انسانگرایانه در دانشگاهها و مدرسهها متذکر شده بودند.
بی درنگ پس از این سخنان رهبری و پس از رونمایی از سند ۲۰۳۰ روزنامه کیهان در یادداشتی به آن تاخته و میگوید: “مهمترین دستاورد آن نفوذ جریانها و منابع روشنفکری و سکولار در فضای آموزشی و تربیتی کشور بر مبنای آموزههای غربی است. این هدف آشکارا در کتابچههای راهنمای یونسکو با عنوان آموزش همگانی جهانی به چشم میخورد.”
نظارت خارجی:
یکی دیگر از محورهای انتقادها، آموزشهای بینالمللی معلمان است. در سندهای اصلی سازمان ملل، مخصوصا بر آموزش معلمانی که با دانش آموزان توانخواه جسمی یا ذهنی یا دارای نیازهای خاص تاکید شده است تا آموزش “فراگیر” باشد. همچنین بر انتقال تکنولوژیها و تجربههای آموزشی و در مجموع علم آموزش میان کشورهای عضو سازمان ملل تاکید شده است. اما برای نمونه حسن رحیمپور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، این پیشنهادات را “نظارت مستشاران خارجی بر آموزش و پرورش” ایران خوانده است.
آموزش جنسی:
منتقدان بر این باورند که بر مبنای سند ۲۰۳۰، باید در مدارس به کودکان آموزش جنسی داده شود. این ادعا بهکلی دروغ است. در هیچ کجای سند یونسکو از آموزش مسایل جنسی یا تبلیغ همجنسگرایی که اصولگرایان مدعیاند، اشاره نشده است. آشنایی با بدن، برابری جنسی و عدالت، آموزههایی است که باید در کتابهای درسی گنجانده شوند. بررسی مفاد حقوق بشر باید در کتابهای درسی و آموزههای آموزشی قرار گیرد تا کودکان از خشونت پرهیز کنند. اصولگرایان اما به دروغ مدعی میشوند که با تبلیغ پرهیز از خشونت میخواهند مفهوم «جهاد» را زیر سئوال ببرند.
پرداختن همهجانبه به این موضوع از تحمل این جستار بیرون است و امید که کارشناسان امور آموزشی به طور کامل و جامع به آن بپردازند.