مقابله با خشونت های خانگی چرا؟
خشونت خانگی یکی از گسترده ترین اشکال خشونت علیه زنان است. گزارشات و مطالعات مربوط به خشونت های خانگی نشان می دهند که عموماً زنان و کودکان قربانیان اصلی خشونت و مردان اعمال کننده خشونت می باشند. بر مبنای گزارشات جهانی، از هر چهار زن حداقل یک نفر در طول زندگی اش مورد یکی از انواع خشونت خانگی مانند آزار کلامی، روانی، مالی، جسمی، و یا جنسی قرار می گیرد. در جهان حدود ۹۰ درصد از قربانیان خشونت های خانگی زنان و حدود ۱۰ درصد مردان هستند. مردان نیز مورد سوءرفتار زنان قرار می گیرند، اما بخش عمده خشونت خانگی، به ویژه موارد مرگ آور و خطرناک آن، از سوی مردان علیه دختران و زنان خانواده صورت می گیرد. علاوه بر این مردانی که مورد خشونت واقع شده اند، پس از ترک رابطه معمولا با تهدید و یا خطرات جانی روبرو نمی شوند، در حالیکه ترک رابطه توسط زن، اغلب، زن را در معرض خطرات و تهدیدهای جدی فراوانی قرار می دهد.
در کانادا با وجود آنکه برخی از انواع خشونت علیه زنان جرم محسوب می شود و قوانین خانواده تا حد زیادی بر حقوق برابر زن و مرد تاکید دارد، شواهد عینی اما نشانگر حد بالایی از میزان خشونت های خانگی در میان جامعه ایرانی انتاریو است. و این در حالی است که بسیاری از زنان خشونت دیده به علت جلوگیری از دخالت پلیس و یا ترس از بی آبرویی در میان کامیونیتی! یا حفظ مصلحت های دیگر، از حرف زدن در مورد آزار و اذیت هایی که بر آنها می رود حتی با نزدیکان خود و گزارش دادن به مراجع قانونی و پلیس خودداری می کنند.
هیچ دلیل و برهانی، تحت هیچ شرایطی هرگز نمی تواند خشونت خانگی، آزار و اذیت نسبت به زنان را توجیه نماید.
اگر چه وقوع خشونت خانگی مانند هر پدیده رفتاری می تواند توسط عوامل متعدد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روانی، اعتیاد، و استرس های مختلف و یا مجموعه ای از این عوامل تقویت شود، اما به لحاظ حقوق انسانی افراد، مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، حقوق بشر کانادا و قوانین مدنی موجود در کانادا آزار و اذیت زنان و خشونت های خانگی تحت هیچ عنوانی پذیرفتنی نیست.
خشونت خانگی به عنوان مسئله ای اجتماعی و عارضه ای تاریخی، آشکارا و یا در خفا زخم کهنه ای است که اعماق عواطف و روان انسانها را مجروح و آرامش آنان را حتی در امن ترین پناهگاه ها و خلوت ترین حوزه ارتباطاتشان در هم می شکند. خشونت خانگی، جامعه و واحدهای تشکیل دهنده آن را به لحاظ جسمی و روحی بیمار و نامتعادل می سازد و عملکرد نهادهای اجتماعی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی، فرهنگی و خدماتی را مختل و ناکارآمد می کند.
در خانواده ای که روابط افراد گرم و دوستانه است و پدر و مادر و اعضای دیگر خانواده، دارای روابط خوب و صمیمانه ای هستند، معمولا کودکانی سالم، با شخصیتی مثبت و فعال پرورش می یابند. چنین کودکانی در بزرگی عشق و علاقه و آرامشی را که از خانواده دریافت کرده اند، به صورت شخصیت هایی سالم، صلح خواه و مثبت نشان می دهند. برعکس، در خانواده هایی که خشونت به عنوان ابزاری برای گفتگو، آموزش و حل مسائل خانواده به کار گرفته می شود، عموماً کودکانی نگران، ناراحت، کمرو و یا پرخاشگر بار می آیند که در نوجوانی و جوانی با مشکلات شدیدتری درگیر می شوند.
خانواده نقش تعیین کننده ای در شکل گیری شخصیت و رفتار کودکان دارد.
این است که مقابله با خشونت های خانگی و پیامدهای آن به عنوان مسئله ای مهم، مستمر و پایدار باید در دستور کار نهادهای رسمی و غیر رسمی جامعه، در سطح خرد و کلان، قرار گیرد. خشونت خانگی که وجه عمده ای از آن متوجه آزار و اذیت کلامی، روانی، مالی، جسمی، و جنسی علیه زنان است، باید از حالت پنهانی در خانه ها به عنوان مسئله ای عاجل و مهم به گفتگوی عمومی درآید. از خشونت خانگی، اشکال و انواع آن، به عنوان یک فرهنگ غلط سنتی و رفتار غیر انسانی، و از پیامدهای فاجعه آمیز آن باید با صراحت، و بدون پنهان کاری و توجیه تراشی، حرف زد و آن را به نقد کشید.
نفی خشونت خانگی باید با صراحت و بدون پرده پوشی و توجیه تراشی های معمول روی میز تشکل های مدنی جامعه ایرانی گذاشته شود. حقوق بشر زن در خانواده، رفتار و گفتار با زن در روابط خانگی باید به دور از مصلحت طلبی ها و حداقل با در نظر داشت اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد گفتگو و بررسی قرار گیرد.
تنها در چنین صورتی است که کم کم افراد و خانواده ها با ادبیات خشونت پرهیز بیشتر آشنا می شوند و فرهنگ خشونت جای خود را به فرهنگ مدارا و زندگی صلح آمیز انسان ها در کنار یکدیگر می دهد.
قتل یک زن ایرانی به دست همسر سابقش در تورنتو، در اولین روز ماه آگوست، یکبار دیگر بحث خشونت خانگی در جامعه ایرانی را پیش می کشد. نسرین طره ای ۴۷ ساله به دست همسر سابقش، کاوه صبوری طباطبایی۵۰ ساله با ضربات کارد در خانه ی مسکونی اش در تورنتو به قتل می رسد. آنها یک سال پیش از هم طلاق گرفته بودند و دو دختر ۱۲ و ۱۷ ساله داشتند. ورود پلیس به صحنه حادثه با تیراندازی به سوی کاوه همراه می شود و موجب کشته شدن او در مقابل چشمان دو دختر جوان می گردد. این رخداد غم انگیز، بار دیگر به ما هشدار می دهد که به کارگیری خشونت در روابط خانوادگی و پیامدهای آن، پدیده ای فراتر از مشکلات خانوادگی محسوب می شوند.
چه می توان کرد؟
به اعتقاد سازمان زنان ایرانی انتاریو، یکی از موثرترین راهکارهای موثر در کاهش خشونت های خانگی پیشگیری از شرایطی است که می تواند منجر به خشونت در خانواده شود. آگاهی و آموزش در زمینه حقوق بشر زنان، تربیت کودکان بدون استفاده از ابزارهای خشونت کلامی، روانی و جسمی، و بالا بردن اعتماد به نفس زنان و دختران می تواند در پیشگیری از خشونت های خانوادگی تاثیر بزرگی داشته باشند.
سازمان زنان ایرانی انتاریو، بیشترین تلاش خود را در جهت آموزش و افزایش آگاهی افراد و خانواده ها نسبت به عوارض و پیامدهای خشونت خانگی و اطلاع رسانی این امر که اعمال بسیاری از انواع خشونت، خلاف قانون و جرم محسوب می شود، معطوف کرده است. برگزاری کارگاه های آموزشی در جهت افزایش اعتماد به نفس زنان و دختران، آموزش مستمر روش های درست گفتگو و ارتباط برقرار کردن در خانواده و معرفی منابع موجود برای پیشگیری از خشونت و برخورد با مشکلات خانوادگی از طریق بحث و گفتگو، در مرکز فعالیت های سازمان قرار دارد.
اتفاق دلخراشی که در خانواده نسرین و کاوه رخ داد، ما را بر آن داشته است که بر اهمیت مسئولیت خود در زمینه آگاهی رسانی به جامعه تاکید بیشتری کنیم، و دست همکاری به سوی تمامی اعضای جامعه اعم از زنان و مردان، نهادهای مدنی و افراد موثر و دست اندرکاران آموزش و رسانه ها دراز کنیم و از همگان بخواهیم نقش موثر خود را مقابله با خشونت های خانگی و پیامدهای خانمانسوز آن نمایند، با این امید که از تکرار فجایع مشابه پیشگیری نماییم.
کمیته بررسی مسائل ویژه حقوق زنان
سازمان زنان ایرانی انتاریو
۳۰ آگوست ۲۰۱۱
می شه خواهش کنم سازمان زنان یک کنفرانس در این مورد ترتیب بدهد و از این خانم ها و آقایونی که بی هیچ مسئولیتی در این زمینه قلم فرسایی می کنند دعوت کنه و بیایند به این سئوال جواب بدهند که منظور از فرهنگ ما ایرانی ها یعنی چی؟ یعنی این که چند بار یک زن باید مورد آزار و اذیت قرار بگیرد و بعد صدایش در بیاید و از اهالی فن کمک بخواهد؟ ۲ بار ده بار و ۵۰ بار؟ بعد از چند بار یک زن مجاز است طبق فرهنگ ما ایرانی ها از کنج خانه اش بیاید بیرون و کمک بخواهد تا بعد متهم به غربی بودن نشود و یا مددکاران اجتماعی به دلیل انجام شغلشان متهم به فرو پاشاندن خانواده های ایرانی نشوند. من فکر می کنم سازمان زنان وظیفه اش این است که به این مسائل بپردازد و اجازه ندهد عده ای نادان برای زنان و خانواده های کامیونیتی ایرانی نسخه های غلط و داروهای مصرف تاریخ گذشته تجویز کنند.
به سازمان زنان تبریک می گویم. واقعا موضگیری اش در این ارتباط با نامش و اهدافش کاملا همخوانی دارد. بسیار مهم است که نسبت به خشونت خانگی جامعه را آموزش داد و نگذاشت عده ای آدم فرصت طلب و یا شاید هم ناآگاه با بهانه تراشی و دلایل ظاهرا علمی روی این مسئله به این مهمی سرپوش بگذارند. خدا قوتتان بدهد.
آفرین سازمان زنان!