فیلمهای ایرانی جشنوارهی امسالِ تورنتو
ترجمه: آرش عزیزی
فیلم با منظرهی تکاندهندهای از تپههای پر پیچ و خمی در زمستان، درختهای برهنه و راهی مارپیچی و طولانی آغاز میشود. در تاریکیِ دوردست ابرها حضوری مهیب دارند و صدای زوزهکشِ باد سکوتِ سنگین را در مینوردد.
“آکوا”، دومین فیلمِ رها شیرازی در جشنوارهی بینالمللی فیلمِ تورنتو، فیلم کوتاهی هشت دقیقهای در مورد دختری است که مسافتی طولانی را زیر پا گذاشته تا آب بیاورد.
شیرازی توضیح میدهد: “جوهر فیلم تفکر در مورد فکرِ زندگی و مرگ و ارتباط ما با طبیعت است.”
“آکوا” مراقبهای است پر از صحنههای خیرهکننده در مورد خواست انسان برای ارتباط مجدد با عناصر طبیعی در روندِ سوگواری. فیلم پر است از نشانههای حسی که ما را به یاد جسمیتمان در مواجهه با مرگ میاندازد. دشواری حمل کوزهی آب، نیشِ سختِ سوزِ باد بر لبان خشکیده، دشواریِ نفس کشیدن هنگام طیِ راههای پرپیچ و خم.
جزئیات فیزیکی حاضر است و فقدان دیالوگ و موسیقی و روایتِ صوتی، فضاهای گستردهای ارائه میکند تا ذهن و تصور تشویق شوند دنبال سئوالهای وجودگرایانهی راجع به هستی و نیستی بروند.
شیرازی فیلمبرداری را در دسامبرِ سال گذشته در ایتالیا هنگامی انجام داد که در کارگاهی زیر نظر میکل آنجلو فرامارتینو، فیلمساز ایتالیایی، شرکت میکرد. او یکی از شش استعداد نوظهوری بود که برای شرکت در این فرصتِ یگانه انتخاب شد.
شیرازی توضیح میدهد:”من بسیار مفتخرم که تجربهی کار زیر نظر میکلآنجلو فرامارتینو را داشتهام” و میافزاید: “به نظرم این قویترین کاری است که تابه حال انجام دادهام.”
شیرازی که در سال ۲۰۰۷ در جشنوارهی بینالمللی تورنتو با فرامارتینو آشنا شد از رویکرد این فیلمساز ایتالیایی به سینما الهام گرفته است.
او میگوید: “فرامارتینو فیلمهای روایی میسازد که هیچ دیالوگی ندارند. او به سینما به خالصترین شکل آن باور دارد.”
این رویکرد مینیمالیستی به فیلمسازی بود که الهامبخش شیرازی در ساختنِ “آکوا” شد.
او در صحبت راجع به کارگاه میگوید: “میخواستم فیلمی بسازم که آنجا را انعکاس دهد.”
خودِ این فیلم در طول یک روز و نیم در باسیلیکای ایتالیا فیلمبرداری شد، اما نوعی حسِ سفت و سختِ کانادایی در آن هست که عشیرهگراییِ تغزلی سینمای هنری سنتی را درمینوردد. شیرازی شکاکانه و نه رمانتیک به طبیعت مینگرد. او تصویرگر طبیعتی پرسوز و سرما، راههای پرصخره و رودخانهای مهآلود به عنوان شخصیتهایی با قدرتهای ساکت اما هراسآور است.
شیرازی که از دانشگاه یورک فوق لیسانسِ سینما گرفته اعتراف میکند تحصیلات و ارتباطاتِ کاناداییاش در شکل دادن به حرفهاش نقش داشته است. او اشاره میکند: “تمام حرفهی فیلمسازیام به لطف و به تشویق این کشور بوده است.”
با این حال او اشاره میکند که هویتِ ایرانیاش در پیشانی آگاهی او قرار گرفته است. او میگوید: “حقیقت این است که من همیشه خود را اول ایرانی میدانم.”
شیرازی توضیح میدهد که بسیاری از فیلمسازانی که ازشان الهام گرفته ایرانی هستند.
فهرستش چنین است: “گاوِ داریوش مهرجویی فیلم محشری است. از کارهای مسعود کیمیایی و کارهای اولیهی کیارستمی هم خوشم میآید. “کلوزآپِ” کیارستمی از محبوبهای من است.”
شیرازی که از نسلهای گذشتهی فیلمسازان ایران الهام گرفته میگوید باید حواسمان جمع فیلمسازان نوظهور کانادایی باشد که از بخشهای مختلف جهان میآیند.
او میگوید: “یک نسل جدید کامل از فیلمسازان کانادایی ظهور خواهد کرد ـ قلهی سینمای کانادا در دستان آنها خواهد بود چرا که رویکردهای جدیدی از کشورهای مادر خود میآورند.”
شیرازی میافزاید: “همهمان به نحوی آوارهایم و این خودش را در نوعِ فیلمهایی که میسازیم نشان میدهد.”
شیرازی امسال یکی از چهار فیلمساز ایرانی است که در جشنوارهی بینالمللی فیلم تورنتو شرکت میکند. فیلم او بخشی از برنامهی “برشهای کوتاهِ” کانادا است.
فیلمهای ایرانی در جشنوارهی بینالمللی فیلم تورنتو ۲۰۱۱
آکوا (رها شیرازی)
به امید دیدار (محمد رسولاف)
جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی)
این فیلم نیست (مجتبی میرطهماست و جعفر پناهی)