نشست سازمان ملل در مورد تغییرات اقلیمی که دو هفته به طول انجامید، شاهد شرکت تقریباً تمامی کشورهای دنیا بود و مدتها تیتر اخبار را به خود
شهروند ۱۲۶۱ ـ پنجشنبه ۲۴ دسامبر ۲۰۰۹
نشست سازمان ملل در مورد تغییرات اقلیمی که دو هفته به طول انجامید، شاهد شرکت تقریباً تمامی کشورهای دنیا بود و مدتها تیتر اخبار را به خود اختصاص داد، روزِ شنبهی هفتهی گذشته با امضای قراردادی که آمریکا بانی اصلی آن بود به پایان رسید. "قرارداد کپنهاگ" خواهان کاهش انتشار گازها برای جلوگیری از افزایش بیش از ۲ درجهای دمای زمین (نسبت به دوران پیشاصنعتی است). قرارداد در ضمن میلیاردها دلار به کشورهای فقیر میدهد
تمام مذاکرات و اعتراضات و سر و صداها نهایتاً، چنانکه از قبل پیشبینی میشد، نتوانست به معاهدهای برسد که قانوناً کشورها را ملزم به کاری کند. در واقع مبالغه نیست اگر بگوییم کپنهاگ تضمینی برای هیچ قدم جدی در راه متوقف کردن گرم شدن کرهی زمین انجام نداده است. به قول وال استریت ژورنال: "معامله سیاسی در پی دو سال مذاکرات آنچنانی برای توافق بر سر کاهش بیشتر در انتشار دی اکسید کربن و سایر گازهایی که عموما علتِ گرم شدن کرهی زمین دانسته میشوند، میآید و از این لحاظ بسیاری آنرا قدمی به عقب خواهند دانست".
در نهایت کشورهای ثروتمند نه قول کاهش جدی گازهای گلخانهای را دادند و نه حتی قول دادند به خواستهی کشورهای فقیر اضافه کنند و ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف اقداماتی در دفاع از محیط زیست کنند (قول ۱۰۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۲۰ و ۳۰ میلیارد دلار فوری هم "قانونی" نیست و آنها را ملزم نمیکند).
کانادا؛ رسوای کپنهاگ
کانادا را از بین کشورهای صنعتی میتوان به راستی رسواترین کشور کپنهاگ دانست. استفن هارپر، نخست وزیر و جیم پرنتیس،
نمایندگان بسیاری از کشورها را میشود به این متهم کرد که حرفهای بسیاری زدند و کارهای بسیاری نکردند، اما نمایندهی کانادا نه حرفی زد و نه کاری کرد و نه قولی داد! به نظر میآید حتی حس و حالی که در این روزها توجه تمام جهان را به مسئلهی تغییرات اقلیمی جمع کرده بود هم اثری بر نمایندگان کانادا نگذاشته بود. تا جایی که جیم پرنتیس گفته بود کانادا "گولِ جوگیری کپنهاگ را نمیخورد".
در نتیجه تعجبی نیست که روز جمعه "شبکهی اقدامات اقلیمی"، ائتلافی متشکل از ۴۵۰ سازمان غیردولتی که خواهان اصلاحات محیط زیستی هستند، یکی از سه جایزهی "فسیلِ سال" را به دولت کانادا اهدا کرد.
نکتهی دیگری که در مورد کانادا خیلی به چشم میآمد اختلاف شدید کاناداییهای مختلفی بود که از سطوح مختلف دولتی و سیاسی خود را به کپنهاگ رسانده بودند. مثلا ژان شاره، نخستوزیر لیبرال کبک (بزرگترین استان کانادا) همهجا رسماً از هارپر انتقاد کرد و دالتون مکگینتی، نخستوزیر انتاریو، نیز به این اشاره کرد که استانش طرحهای دولت برای کاهش کربن را کافی نمیداند. کار در این مورد به جایی رسید که پرنتیس پس از بازگشت در مجلس ضمن اعتراف به این "تشتت در کپنهاگ"، افزود: "ما همچنان با استانها کار میکنیم… اما به نظرم وقتی در صحنهی بینالمللی هستیم کاناداییها باید به خاطر داشته باشند که ما یک کشور هستیم و به عنوان یک کشور صحبت میکنیم". دومینیک لهبلان، نمایندهی لیبرال مجلس، در مقابل پرنتیس مدعی شد که اگر استانها امروز "کار خود را میکنند" این به خاطر عدم ارائه رهبری از سوی دولت فدرال است.
کسی که حتی بیش از شاره و مکگینتی این آرزوی "یک کشور"ی پرنتیس را بر هم زد، دیوید میلر، شهردار تورنتو، بود که بر خلاف نخست وزیر کشور با استقبال بسیاری مواجه شد و تصویری "سبز" از تورنتو ارائه داد. جسورانهترین کار میلر وقتی صورت گرفت که جایزهی "فسیل سال" را به جای دولت کانادا دریافت کرد و گفت: "من از طرف تمام کاناداییها صحبت میکنم و میگویم شرمآور است که از دولت ما به عنوان یکی از دلایل عمدهی عدم رسیدن به توافق در کپنهاگ نام برده میشود".
تورنتو بر خلاف دولت کانادا از پیشگامان طرحهای سبز بوده است و وعده داده میزان انتشار گازها را تا سال ۲۰۲۰، ۳۰ درصد کاهش دهد و میلر میگوید به هر قراردادی در کپنهاگ رسیده شود یا نه، تورنتو از این هدف خود عقب نمیکشد چرا که این "وظیفهی اخلاقی" شهر است.
نمایندگان سطوح مختلف دولتی البته تنها کاناداییهای حاضر در کپنهاگ نبودند. از سایر حاضران میتوان به جک لیتون، رهبر حزب نیودموکرات، اشاره کرد که در صحبت با رسانههای مختلف به سیاستهای محیط زیستی دولت هارپر حمله میکرد. و البته "شورای کاناداییها" از سازمانهای معروف غیردولتی که در تظاهراتهای کپنهاگ حضوری فعال داشت.
تغییرات اقلیمی: جهان به کدام سو میرود؟
تقصیر تمام مشکلات محیط زیستی دنیا را هم نمیتوان به گردن نخستوزیر محافظهکار کانادا انداخت.
بنبست مذاکرات که در نهایت با همکاری نامعمول آمریکا و چین به قرارداد بیخاصیتِ کپنهاگ بدل شد انعکاسی از روزهای سخت دیپلماسی در پی بحران اقتصادی جهان است. مسئله برای اغلب کشورها ساده بود. توقف تغییرات اقلیمی، پول میخواهد؛ چه برای تعهد به طرحهای کاهش انتشار گاز و چه برای کمک به کشورهای فقیر تا بتوانند موفق به این کار شوند، اما در حالی که بحران جهانی همهی دولتها را به حمایتگرایی واداشته و بدهیها و کسریها جیب دولتها را حسابی خالی کرده است، این پول قرار بود از کجا بیاید؟
بسیاری از دهها هزار تظاهرکنندهای که در روزهای مختلف خیابانهای کپنهاگ را پر میکردند پاسخ آمادهای به این سئوال داشتند: "به جای اینکه پول را خرج نجات بانکها کنید، آنرا خرج توقف تغییرات اقلیمی کنید" و البته طیفهای تظاهرکنندگان بسیار متنوع بود. چنانکه در هفتهی قبل گفتیم روز ۱۲ دسامبر خیابانهای کپنهاگ شاهد تظاهرات ۱۰۰ هزار نفرهای بود که با برخورد بسیار شدید و سرکوب پلیس مواجه شد و نزدیک به ۱۰۰۰ نفر دستگیر شدند. همین باعث شده تصویر "صلحآمیز و باصفایی" که کشورهای اسکاندیناوی مثل دانمارک نزد خیلیها دارند آرام آرام با دیدن صحنههای جوانان متعددی که با توحش دستگیر میشدند و مثل حیوان با آنها برخورد میشد، تخریب شود. دولت دانمارک برای مقابله با تظاهرکنندگان از هیچ اقدامی کوتاهی نکرد. از ۱۱ تا ۱۳ دسامبر، ۱۳۳ "دستگیری پیشگیرانه" صورت گرفت اما تنها چهار نفر به چیزی محکوم شدند (یعنی عملا دهها معترض بیگناه را بدون رویهی معمول به زندان انداخته بودند). پیش از آن کارت پستالهایی به مدارس کپنهاگ فرستاده شده بود و به بچهها هشدار داده شده بود که نباید در تظاهرات شرکت کنند.
البته تظاهرکنندگان فقط شامل جوانان و گروههای غیردولتی نبودند و نمایندگان برخی دولتها نیز به آنها پیوستند. رئیس جمهورهای ونزوئلا و بولیوی، هوگو چاوز و اوو مورالس، از جمله کسانی بودند که سرکوب تظاهرکنندگان را محکوم کردند و خود به آنها پیوستند و البته کل نظام سرمایهداری را علت تغییرات اقلیمی دانستند. مورالس در سخنان خود گفت: "دلیل اصلی تغییرات اقلیمی، نظام سرمایهداری است. اگر میخواهیم زمین را نجات دهیم باید الگوی اقتصادی داشته باشیم. سرمایهداری میخواهد تغییرات اقلیمی را با بازارهای کربن حل کند. ما این بازارها و کشورهایی که آن را تبلیغ میکنند محکوم میکنیم".
هوگو چاوز در سخنرانی خود گفت: "سرمایهداری الگوی توسعهی نابودگری است که به زندگی پایان میبخشد و تهدید میکند که پایان قطعی نوعِ انسان باشد". سخنان چاوز البته محدود به درون سالن نبود و چندین بار در طول اقامتش در کنفرانسهای مختلفی که فعالان شهر برگزار کرده بودند شرکت کرد و سخنرانی کرد. او در سخنانش بارها نظام سرمایهداری را محکوم کرد که قادر به توقف تغییرات اقلیمی نیست و گفت: "اگر آب و هوا بانک بود تا به حال پول نجاتش را داده بودند". او در پایان از نمایندگان خواست حرفهای رزا لوکزامبورگ، انقلابی کمونیست آلمانی، را به خاطر بیاورند که: یا سوسیالیسم یا بربریت!
رئیسجمهور کودتا در کپنهاگ
و البته نباید فراموش کنیم که محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی، نیز در کپنهاگ ظاهر شد و بیشتر به ابراز همان سخنانی پرداخت که معمولا نسخهی خندهی ایرانیان و غیرایرانیان را فراهم میکند و اما اینبار، در حالی که جنبش وسیع انقلابی در ایران در جریان است و با برخورد شدید حکومت روبرو میشود، کسی حال و حوصلهی خندیدن به او را نداشت و بیشتر حضور صدها تظاهرکنندهی مخالف با او بود که توجهها را جلب کرد. احمدینژاد در سخنان خود باز هم پیشنهاد داد به طرحهای او برای حل مشکلات جهان گوش فرا دهند و البته "مهرورزی و راه الهی" را چارهی مشکلات دانست.
لازم به ذکر است که گروهی از فعالان مارکسیستی ایران، ونزوئلا، بولیوی، برزیل، انگلیس، کانادا، دانمارک و سایر کشورها هیئتی به دیدار با هوگو چاوز فرستاده بودند که در آن ضمن تقدیر از اظهارات ضدسرمایهداری و سوسیالیستیِ چاوز، به موضع اشتباه او در نزدیکی با احمدینژاد اعتراض شده بود و از او خواسته شده بود ضمن حفظ روابط تجاری از نزدیکی با نمایندهی کودتاییِ حکومت دیکتاتوری در ایران خودداری کند.