بعد ازظهر جمعه همراه یک دوست و همسرش که خانم دکتر فرهیخته و دانشمندی ست، برای تماشای یک گالری نقاشی رفته بودیم. در مقابل یکی از تابلوها، خانم دکتر رو به من کرد و گفت، من از این تابلوی نقاشی چیزی نمی فهمم. گفتم حق با شماست. در دورۀ دبستان و دبیرستان که صحبتی از تولستوی، بتهوون، ماتیس، مونه، عارف و عشقی نبود. درس های دانشگاه هم که ادامۀ درس های دبیرستان بودند. اگر این چنین موضوعاتی در برنامه های درسی نبود، ایرادی نیست، ایراد و نقص جدی برنامه های آموزشی و درسی ما این است که لذت بردن از خواندن را به ما نیاموختند. خانم دکتر حالا بیائید این چند خط را با هم بخوانیم.

نقاشی کلود مونه

سبک امپرسیونیسم یک حرکت و جنبش در هنر نقاشی است که در قرن نوزدهم با برگزاری نمایشگاه مستقل گروهی از نقاشان مقیم پاریس شروع شد. این نقاشان جوان تصمیم گرفتند به جای نقاشی سوژه های فرمایشی در آتلیه به فضای آزاد بروند و از زندگی روزانه که در اطرافشان در جریان است تصویر بکشند. به جای پرداختن به ریزه کاری ها آنچه که دیده می شود را نقاشی کنند. انعکاس و نوسان نور را در تابلوهایشان نمایش دهند.

تابلوی این هنرمندان برای نمایش مورد تائید آکادمی هنرهای زیبای پاریس قرار نمی گرفت. تا اینکه در سال ۱۸۷۳ کلود مونه، رنوار، پیزارو و سیسلی تعاونی اتحادیه نقاشان، مجسمه سازان و قلمکاران بی نام را به منظور نمایش مستقل آثارشان سازماندهی کردند. سزان و ادگار دگاس هم بعداً به این گروه پیوستند. اولین نمایشگاه این گروه با شرکت ۳۰ نقاش در ماه آوریل ۱۸۷۴ برگزار شد و نمایش آثار این نمایشگاه مورد نقد منتقدان هنری قرار گرفت. نقدها شدت و ضعف داشتند. بیشترین و تندترین انتقادات متوجه آثار کلود مونه و سزان که از ناب ترین نقاشان امپرسیونیستی هستند، بود.

هنگامی که از مونه خواسته شده بود که بر روی تابلوی طلوع خورشید خود برای چاپ در کاتالوگ نمایشگاه نامی بگذارد، خود مونه می گوید چون این اثر عیناً شبیه بندرگاه La Havre نبود نام آن را Impression, soleil levant یا تجسم، طلوع خورشید گذاشتم. منتقد و طنزنویس Louis Leroy مقاله ای انتقادی همراه با طنز برای برگزاری این نمایشگاه نوشت. در این مقاله او به تابلوی Impression , Sunrise کلود مونه پیله کرده و از طریق استهزاء و تمسخر عنوان مقاله خود را امپرسیونیست ها می گذارد. او در این مقاله می نویسد، این تابلو یک طراحی بسیار، بسیار ساده است. من از بابت تجسم Impression مطمئن هستم، می گویم چون تحت تأثیر قرار گرفتم پس تجسمی در این نقاشی وجود دارد، چه آزادی در کار نقاش، چه راحتی و آسایشی در کار هنر و مهارت، کاغذ دیواری از دورنمای این بندرگاه کامل تر است.

پس از چاپ این مقاله کلمۀ امپرسیونیسم مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. خود هنرمندان نقاش نیز علیرغم سبک و سرشت متفاوتشان کلمۀ امپرسیونیسم را برای سبک کارشان تأیید کردند.

 

تکنیک امپرسیونیست ها

 

ـ ضربه های ضخیم وکوتاه قلم مو، رنگ به سرعت روی بوم قرار می گیرد تا وجود و ماهیت سوژه را به نمایش درآورد و نه جزئیات آنرا.

ـ رنگ ها در کنار یکدیگر قرار می گیرند، به کمترین مقدار مخلوط می شوند تا یک سطح پر نوسان را نشان دهد.

ـ نقاشان امپرسیونیست اصیل از رنگ سیاه استفاده نمی کنند. رنگ های سیاه و خاکستری را با ترکیب رنگ های مکمل پدید می آورند.

ـ بدون منتظر شدن برای خشک شدن رنگ، رنگ بعدی روی آن قرار می گیرد. بدین ترتیب رنگ ها ملایم تر با یکدیگر ممزوج و مخلوط می شوند.

ـ در هنگام غروب که هوا گرگ و میش می شود نقاشی می کردند تا سایه روشن ها را بهتر نقاشی کنند.

ـ از لعاب براق و نازک روی بوم نقاشی استفاده نمی شود. تابلوهای امپرسیونیست برخلاف نمایش آنها مات هستند.

ـ توجه خاصی به انعکاس نور از جسمی به جسم دیگر مبذول می گردد.

ـ سایه ها آن چنان متهورانه کشیده می شدند که گاه رنگ آبی آسمان در سطح زمین انعکاس می یابد.

 

بسته بندی رنگ روغن داخل لولۀ آلومینیومی (شبیه به خمیردندان فعلی) کمک موثری به نقاشان امپرسیونیسم کرد. این پدیده این امکان را ایجاد می کرد که هنرمند خودانگیزتر نقاشی کند. قبل از این، نقاش خود رنگ را با ساییدن و مخلوط کردن رنگ دانه با روغن برزک تهیه و در مثانه حیوانات نگهداری می کردند.

علیرغم نقد و عدم تأیید منتقدان هنری، مخاطبان عادی که قبلاً در مقابل نقاشی امپرسیونیسم موضع گرفته بودند تدریجاً باور کردند که این سبک دارای یک دیدگاه نوین و اصیل در هنر نقاشی ست. برخی اعتقاد دارند که تماشای یک تابلوی امپرسیونیستی موجب برانگیختن حس دیگری علاوه بر دیدن در چشمان بیننده می شود.

پیدایش سبک امپرسیونیسم شاید چالشی در مقابل عکاسی بود. نقاشی کلاسیک چه پرتره و یا منظره در مقابله با عکاسی، تهی و خالی از واقعیت نشان می داد. علی رغم این، عکاسی محرکی برای هنرمندان نقاش بود تا روش های دیگری را برای بیان هنر خود جستجو کنند. به سبک هائی بپردازند که بهتر از عکاسی بیان می کند. بدین ترتیب سبک هائی از هنر نقاشی پدید آمد که فردیت و درون سوژه را به نمایش می گذارند. نقاش امپرسیونیست درک و آگاهی خود از طبیعت را بیان می کند و نه نمایش دقیق آن را.

نقاشی Impression, Sunrise   کلود مونه یکی دیگر از ۵۰ تابلوی نقاشی است که باید آن را بشناسیم.

خورشید در مقابل سپیده دم، رنگ نارنجی در مقابل خاکستری و جنبش خورشید در مقابل سکوت و بی حرکتی محیط اطراف آن نقاشی شده است.

برخی از بینندگان این تابلو اظهار می کنند که خورشید در مقابل چشمان آن ها موج دار و جهنده می نمایاند. چرا؟ در این تابلو به نظر می رسد که خورشید درخشان ترین نقطه است. به کمک فتومتر دیده شده که درخشندگی خورشید به اندازۀ محیط اطراف آن بوده و اصلاً درخشان تر از نقاط دیگر تابلو نیست. چنانچه یک کپی سیاه و سفید از این تابلو گرفته شود، خورشید در آن دیده نمی شود. بخش های اولیۀ کورتکس بینائی در مغز ما مانند سایر جانوران درخشندگی اجسام را درک می کند، بنابراین بینائی انسان و پستانداران رنگ را درک می کند، بنابراین خورشید پیدا است.

این اثر ارزشمند در سال ۱۹۸۵ از موزه مارموتان فرانسه به سرقت رفت و سپس در سال ۱۹۹۰ پیدا شد و از آن تاریخ در همین موزه نگهداری می شود.