با قامتی به بلندی فریاد رنج هایمان را با شما باز گفتیم، تا باشد گوش شنوایی در گوشه ای که به یاد آورد مادر بودن 

 شهروند ۱۲۶۸ ـ ۱۱ فوریه ۲۰۱۰


 

ملت ایران! ثانیه هاست که از نوازش فرزندانمان محروم شده ایم، دقیقه هاست صدایشان را نشنیده ایم، ساعت هاست چشم انتظارشان هستیم، روزهاست آغوش هایمان را مامن دردها و شادی هاشان نکرده ایم، هفته هاست در انتظار خبریم و ماه هاست که نمی دانیم به کدامین جرم ناکرده می بایست آنها را در زندان کنند، چشم به در سائیده ایم و کفش به خیابان ها تا شاید دست کم خبری از ایشان یابیم اما صد افسوس که نه تنها اینگونه نشد که درشتی ها دیدیم از کسانی که مدعیان اخلاق و آزادگی هستند.

با این همه اگر تنها درشتی ها بود تاب می آوردیم، اگر تنها فراق دلبرکانمان بود به حرمت ایران سکوت می کردیم و اگر تنها حبس بود تاب می آوردیم که فرزندانمان نه عزیزتر از دیگر فرزندان در حبس ایران و نه کم مسئولیت تر از آنان در راه پیشرفت کشور هستند، اما دردا و دریغا و صد افسوس که به ازای هر قطره اشک ما اتهامی بر اتهامات فرزندانمان افزوده می شود. بازداشت های بی دلیل کم بود که هم اینک اتهامات واهی نیز داغی شده بر داغهایمان. اتهاماتی که پیش از واهی بودنشان خنده ناکند.

در ادامه ی این بیانیه و شرح دردها، مادران نوشته اند:

با قامتی به بلندی فریاد رنج هایمان را با شما باز گفتیم، تا باشد گوش شنوایی در گوشه ای که به یاد آورد مادر بودن در این زمانه سخت، بسیار سخت است. تا بداند که هر لحظه را با شوق در آغوش کشیدن دلبرکانمان به تاریخ می سپاریم اما از پا نمی افتیم.

ای مرغ گرفتار بمانی و ببینی

آن روز همایون که به عالم قفسی نیست

۱۸ مادر از جمله مادران پریسا کاکائی، شیوا نظرآهاری، سعید و مسعود نورمحمدی، عمادالدین باقی، سعید لیلاز، مسعود باستانی، بهمن احمدی امویی از امضاکنندگان این بیانیه هستند.