از روز سه شنبه سوم آبان ۱۳۹۰هجدهمین نمایشگاه بین المللی مطبوعات در مصلای خمینی در فضائی به مساحت ۹۰ هزار متر مربع و با حضور ۶۰۰ نشریه و خبرگزاری آغاز شده است، اما با بلاهائی که بویژه در دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد بر سر روزنامه نگاران و مطبوعات مستقل ایران آمده است، و ده ها روزنامه نگار در زندان هستند و نزدیک به ۵۰۰ تن دیگر نیز مجبور به ترک وطن شده و به کشورهای اروپائی و یا آمریکا و کانادا پناه آورده و یا در ترکیه و پاکستان روزگار سختی می گذرانند، دیگر روزنامه و روزنامه نگار مستقلی نمانده که مردم با دلخوشی به حضور آنها به نمایشگاه مطبوعات بروند. در نتیجه عدم استقبال مردم از چنان دامنه ای برخوردار بوده که حتی خبرگزاری امنیتی فارس هم که در تبلیغ دروغ به سود رژیم دست درازی دارد می نویسد: “از مهمترین جلوه های نخست روز نمایشگاه بین المللی مطبوعات و خبرگزاری ها کم رونق بودن آن و بازار نسبتاً آرام اهالی مطبوعات بود …”
این را یکی از بازوهای اصلی همکاری با ماموران اطلاعاتی رژیم می گوید که در شرایط دیگر از کاه کوه می سازد که حفظ آبروی نداشته رژیم کرده باشد. تنها از حکومتی چون جمهوری اسلامی برمی آید که رویش بشود در نبود مطبوعات برای آن ها نمایشگاه برپا کند و ککش نگزد که مردم برای بازدید کدام رسانه بروند که خاطره ای از یک رسانه مستقل را حتی با خود به یادگار داشته باشد.
در حکومتی که رسانه سراسری و ملی اش شبانه روز مشغول دروغ گوئی است و به زور تبلیغات می خواهد از بشار اسد چهره ای چنان مردمی ترسیم کند که حتی رسانه های دولتی خود رژیم اسد هم از آن حذر می کنند و به جای داشتن گوشه چشمی به مبارزات مردم شجاع و شریف سوریه مدام در بوق و کرنا می کوبد که در سوریه مردم عاشق و شیفته اسد هستند!
مردم سوریه که تاکنون بیش از سه هزار کشته داده اند و هنوز با شهامتی ستایش آمیز در مبارزه با دیکتاتوری اسدند، از منظر رسانه های دروغ گوی جمهوری اسلامی مزدور صهیونیست ها و امریکائی ها هستند، و این همه را رژیم در شرایطی به خورد خلق اله می دهد که مردم ایران از ده ها منبع دیگر شاهدند که واقعیت کاملن خلاف ادعای رسانه های دروغ گوی جمهوری اسلامی است. حالا حکومتی در این میزان از وارونه جلوه دادن حقایق می خواهد ژست برگزاری نمایشگاه مطبوعات بگیرد و انتظار هم داشته باشد که مردم از نمایشگاه او استقبال کنند. بعد از انتخاب و یا درست تر انتصاب دوباره احمدی نژاد به ریاست جمهوری که دارد با پایان همین دوره برای راحتی خیال رهبر از صورت مسئله حذف می شود، بیشترین اخراج و زندان و آزار نصیب روزنامه نگاران شد و رهبر و رئیس جمهوری منتصب او چاره کار در این دیدند که اگر می خواهند با خیال آسوده بر خر مراد سوار شوند باید از مطبوعات و روزنامه نگاران مستقل آسوده خاطر شوند، برای همین هم بود که همت خویش را در راستای تعطیل مطبوعات نیمه مستقلی گذاشتند که از هجوم های پیشین باقی مانده بودند و حالا از مطبوعات به تعریفی که از او در جهان امروز هست در ایران زیر سلطه جمهوری اسلامی چیزی بر جای نمانده است که برای خلایق نمایشگاه او تماشائی باشد.
اما در میان این همه خبر بد یک خبر خوش هم از عالم مطبوعات ایران مربوط است به یکی از روزنامه نگاران و کوشش گران حقوق بشر در ایران و آن هم اعطای جایزه بنیاد تاریخ زنده سوئد است به نرگس محمدی.
او که نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر هم هست به هنگام دستگیری توسط ماموران حکومت گفته بود: “اگر صد سال هم زندان بکشم، تغییر عقیده نخواهم داد.” زیرا به باور خانم محمدی فعالیت های کانونی که او ریاست آن را عهده دار است ” انسانی و اسلامی است”. اموری که حضرات ادعایش را دارند، اما در این سی و چند ساله خلاف این ادعا عمل کرده اند. به خانم محمدی تبریک می گوئیم و اطمینان می دهیم که دیکتاتوری و ستمکاری به صفت دوام موصوف نبوده و نخواهد بود.