همانگونه که همگی آگاهند همزمان با شدت یافتن بحران های درونی در حکومت جمهوری اسلامی و اوج گرفتن تضاد های داخلی و خارجی حکومت پاسداران و “روحانیون” ، چندی است که برخی از هموطنان محترم و پشتیبانان حکومت پادشاهی و مشروطه خواهان در ادامه مبارزه با این رژیم دست به تشکیل گروهی زده اند و نام آن را “شورای ملی ایران” نهاده اند.
شکی نیست که ما آزادیم تا برای مبارزه با خودکامگی و استبداد و جنایت جمهوری اسلامی هر تشکل و یا سازمانی را که می پنداریم مناسب ترین وسیله برای رسیدن به هدف مان است به کار گرفته و انتخاب نموده و برای آن نیز نامگذاری نمائیم، اما بدیهی است که به کارگیری هر نام و عنوانی می بایستی متناسب با اندازه و وزن اجتماعی – سیاسی آن گروه یا دسته باشد تا بتواند موجبات اعتبار و مقبولیت آنرا فراهم نماید. در غیر اینصورت، اینگونه تلاش های مفید که از سوی هر تشکیلات و یا سازمانی صورت می پذیرد به واسطه عدم رعایت این اصول ابتدایی با مشکلات و پرسش های بسیاری مواجه شده و چون به سرانجامی نمی رسد، نهایتا موجبات دلسردی و نامیدی را فراهم می آورد.
به باور من نخستین ایراد به “شورای ملی ایران” انتخاب چنین نامی برای آن است. روشن است که ویژگی های هر تشکیلاتی که عبارات “ملی” و “ایران” را به کار می برد در درجه نخست گستردگی و فراگروهی و تنوع آرا و عقاید در آنست و دوستان ما در این تشکیلات می بایستی در صورت وجود چنین ویژگی هایی از این نام که می بایستی در برگیرنده طیف گسترده یی از ایرانیان باشد استفاده نمایند.
همانطوریکه در خبرها بعدا آمد، این گروه اخیرا در شهر تورنتو “نشست دوم” خود را برگزار کرد. لذا این پرسش در نزد بسیاری مطرح شده که آیا نشست تورنتو دارای چنین ویژگی بوده است؟ چگونه میتوان به گردهمایی چند ده نفره در یک مکان کوچک نامی چنین پر بار و سرشار از مسئولیت داد؟
در بزرگ شهر تورنتو متجاوز از یکصد هزار ایرانی زندگی می کنند و از تشکیلاتی که نام “شورای ملی ایران” را بر خود نهاده انتظار می رود که برای برگزاری نشستی که مشخصه “ملی” و “ایرانی” را به همراه دارد و برای “شور و مشورت” تاسیس گردیده (همانگونه که از نام آن برآمده) از روزها و هفته ها قبل با انتشار فراخوان در جراید عمومی و از طریق شبکه های مجازی شناخته شده و تشویق ایرانیان برای شرکت در نشست “شورای ملی ایران” دعوت به عمل آورده و تلاش می کردند تا تعداد هر چه بیشتری در این گردهمایی حضور به هم رسانند. نه اینکه به صورت مخفی دست به دعوت از چند نفر زده و در گردهمایی کاملا دربسته و کنترل شده به بررسی مسائل گوناگون مهم ملی ایران بپردازند.
تا جایی که من به خاطر دارم هرگز آقای رضا پهلوی تاکنون با فراخوان قبلی عمومی در شهر تورنتو سخنرانی نداشته اند و نشست اخیر “شورای ملی” نیز به همین گونه و بدون انتشار عمومی تاریخ و محل برگزاری در شهر تورنتو و با حضور ایشان برگزار گردید. به نظر من این روش اجرایی غیرشفاف و مخفیانه پسندیده نیست و همانگونه که توضیح داده شد با به کارگیری عنوان “شورای ملی ایران” سازگاری ندارد.
ضمنا، همگی آگاهند که جناب آقای رضا پهلوی در سمت “سخنگوی شورای ملی ایران ” در دو نشست گذشته این شورا نقشی پررنگ در هدایت و رهبری این شورا داشته اند، بنا بر این ایراد و پرسش دوم خود را برای سخنگوی محترم این شورا بدین گونه مطرح می کنم:
گمان ندارم که کسی دراین حقیقت تاریخی تردیدی داشته باشد که مردم ایران ـ با اکثریت قریب به اتفاق ـ به حکومت پادشاهی و سلطنتی در سال ۱۳۵۷ در ایران پایان دادند. البته همانطوری که به درستی در پیام ارسالی آقای رضا پهلوی به “نشست دوم شورای ملی ایران” اشاره شده، متاسفانه “از دل آرمان های دمکراتیک، یک دیکتاتوری دینی زاده شد” و دغل کاران و دین و دنیا فروشان دست در دست یکدیگر و با کمک پسمانده های همان رژیم قبل مانند فردوست ها و بسیاری از عناصر اطلاعاتی رژیم سلطنتی قیام و نتایج خروش ملت ایران را به یغما بردند.
بنابراین در شگفتم که کاربرد عنوان “شاهزاده” برای آقای رضا پهلوی در حالیکه رژیم سلطنتی در ایران دیگر وجود نداشته و هنوز هم در آینده برای آن از طرف مردم ایران انتخابی انجام نیافته، به چه منظور و مقصودی پی گیری می شود؟ چگونه است که ایشان با قبول تیتر و عنوان “شاهزاده” همچنان به متمایز کردن خود از دیگران پای می فشارند؟ آیا نامبرده با سکوت همراه با رضایت در مقابل کسانی که وی را “شاهزاده” خطاب می کنند برای خویش از بابت استفاده از این تیتر حق ویژه یی نیز انتظار دارد؟
از سوئی دیگر، اگر آقای رضا پهلوی، همانگونه که در پیام خویش به این نشست آورده اند، خواهان”تدوین قانون اساسی نوین” بر”پایه اصول خدشه ناپذیر حقوق بشر و سکولاریسم…” برای ایران می باشند، لازم است که پایبندی خویش را در ابتدا به بند نخست اعلامیه جهانی حقوق بشر که “کلیه بشریت را دارای حقوقی برابر می داند” در عمل اثبات کرده و یکبار و برای همیشه با تیتر و عنوان “شاهزاده” که در سامانه شخصی ایشان به وفور تکرار گردیده خداحافظی و از به کارگیری آن به وسیله دیگران نیز صراحتا و اکیدا جلوگیری نمایند، در غیر اینصورت کیست که تفاوت جایگاه اجتماعی یک “شاهزاده” را با یک “روستازاده” و یا یک “آموزگارزاده” نداند.
۱۰ ژوئن ۲۰۱۳
هموطن گرامی با درود،
شما نیز بمانند بسیاری ازمخالفان رژیم پادشاهی سابق تحلیل خودرا برمبنای احساسات و احیاناً کمی تنفرازسامانه پادشاهی نگارش کرده اید، اجازه بدهید بطور کوتاه به چند نکته ابراز شده از سوی شما بپردازم:
درابتدای نوشته خود مرقوم داشته اید ” چندی است که برخی از هموطنان محترم و پشتیبانان حکومت پادشاهی و مشروطه خواهان در ادامه مبارزه با این رژیم دست به تشکیل گروهی زده اند و نام آن را “شورای ملی ایران” نهاده اند.
که به هیچ وجهی این استدلال شما نه تنها درست نمیباشد بلکه باید اذعان کنم که ایجاد این شورای باصطلاح ملی! شکاف بسیار بزرگی درطیف پادشاهی خواهان وحتا درمیان کل اپوزیسیون برون مرزی بوجود آورده است وبطوریقین آن دسته از افراد فرهیخته و آگاه و واقع گرای این سامانه را شدیداً متاثر نموده است، لذا انتساب این«شورا» به طیف پادشاهی خواهان کاملآ نادرست و بنوعی توهین به آنها میباشد صرف اینکه شاهزاده رضا پهلوی در راس این باصطلاح شورای ملی قراردارد هیچگونه دلیلی برحمایت پادشاهی خواهان آگاه ازایشان دراینمورد ودر نهایت از شورای ایشان نبوده و نخواهد بود ضمن اینکه بیشترین تعداد افراد تشکیل دهنده« دفتر سیاسی» از طرفداران و بطن جمهوری اسلامی میباشند و یا حداقل بوده اند!! دلیل دیگر براثبات نظر من، ارسال آن نامه کذایی بیشرمانه به خامنه ای و در نهایت عدم پشتیبانی و شرکت فرهیختگان سیاسی در میدان مبارزه بدلیل بسیارروشن از نحوه تشکیل این شورا و افراد منتصب شده از قبل بوده و ازهمه مهمتر شرکت بالقوه شاهزاده رضا پهلوی دراین شورا وگرفتن باصطلاح پست «سخنگویی» برای خود که بینهایت میتواند مغایرت با وظیفه اصلی و رسالت تاریخی و قانونی ایشان بوده باشد ( قانون اساسی مشروطه) که برای همه روشن و واضح است.
اما درمورد بحث ملال آور شاهزاده بودن و شاهزاده گفتن و یا نگفتن باید بعرضتان برسانم که ابتدا در شاهزاده بودن «رضا پهلوی» هیچ انسان ایرانی عاقل و منطقی نباید شک کند و ضمناً خواستار حذف این واژه (بحق) درمورد ایشان باشد و وانگهی این مخالفت شما و امثال شما چه مسائلی را میتواند در راه موفق شدن اپوزیسیون در سرنگونی رژیم آخوندی حل نماید؟! که شما دوستان اینگونه پافشاری درحذف یک (حق) دارید؟ تا این لحظه از نگاه من این واژه (شاهزاده) برای ایشان کوچکترین صدمه ای را در امر مبارزاتی بوجود نیاورده است اما اگر کسانی باشند که حتمن هستند که بخواهند با استفاده از این کلمه برای (خود) امتیازاتی کسب نمایند و یا آنرا «مانع موفقیت» خود در راه مبارزه با رژیم اسلامی بپندارند! این مشکل آنها خواهد بود و نه مشکل شاهزاده رضا پهلوی..
با آرزوی پیروزی خرد بر جهل
امیرابراهیمی
رضا پهلوی می خواهد با فریب مردم، باج دادن به سپاه و بسیج، توسل به قدرتهای خارجی و حمله نظامی به قدرت برسد:
۱- ناگفته هایی از «روابط محرمانه رضا پهلوی با C.I.A» در زمان «جنگ ایران و عراق» (سند)
http://nagoftehayeiran.blogspot.com/2013/02/cia-reza-pahlavi-nytimes.html
۲- پشت پرده تماسهای تلفنــی «C.I.A» با «رضـا پـهلـوی»؟
http://nagoftehayeiran.blogspot.com/2013/05/cia.html
۳- رضا پهلوی در گفتگو با فیگارو در دسامبر ۲۰۱۱:
«Nous adoptons la procédure qui a été suivie dans le cas de Kadhafi.»
«ما همان تمهیداتی را که در باره قذافی دنبال شد را برگزیدیم!»
http://www.lefigaro.fr/international/2011/12/14/01003-20111214ARTFIG00560-reza-pahlavi-il-faut-juger-les-crimes-du-regime-iranien.php
۴- رضا پهلوی در گفتگو با فوکوس آنلاین در ژوئن ۲۰۱۲:
«بنا به قانون شاه ایرانم.»
«بسیاری از ایرانی ها حتی برای خلاصی از حکومت طرف مهاجمان خارجی را خواهند گرفت. وقتی مردم بعد از انتخابات مخدوش سال ۲۰۰۹ به خیابان رفتند و «اوباما – اوباما» سردادند و پلاکاردهایی به زبان انگلیسی رو به دوربین گرفتند این کار را نکردند که تمرین زبان کنند: پیامی بود که به غرب فرستادند!»
http://www.focus.de/politik/ausland/krise-in-der-arabischen-welt/cyrus-reza-pahlevi-im-focus-interview-ob-ich-die-krone-tragen-werde-haengt-vom-willen-des-volkes-ab_aid_764055.html
http://www.irandarjahan.net/سیاست/اینکه-آیا-من-تاج.html
۵- رضا پهلوی در گفتگو با لوموند در ماه مه ۲۰۱۳:
«افراد زیادی هستند که در سیستم گیر کرده اند و دیگر به آن باور ندارند و می خواهند از آن خارج شوند، مخصوصا پاسداران انقلاب و بسیجی ها. باید به آنها تضمین داده شود که در ایرانِ فردا جایگاه خودشان را خواهند داشت.»
http://www.lemonde.fr/proche-orient/article/2013/04/29/iran-nous-preconisons-la-desobeissance-civile-declare-reza-pahlavi_3168159_3218.html
http://www.irandarjahan.net/سیاست/رضا-پهلوی-ما-مدافع.html
۶- آرزوهای محمدعلی شاهی
http://news.gooya.com/politics/archives/2012/06/142507.php
۷-دروغهای سلطنتی رضا پهلوی
http://mahmood-delkhasteh.blogspot.com/2013/02/blog-post_14.html
آقای رضا بنائی مطالپ بحقی را مطرح کرده اند.،هرچند دراین مرحله،آزادی مردم در بند وطنمان در درجه اول اهمیت قرار دارد،،اما،نگاهی به آینده هم ضروری است ژان ژاک روسودر کتاب قراردادهای اجتماعی مینویسد ؛یک شخص میتوانددر مورد خاصی شخص دیگری را به وکالت انتخاب کند .چون رای دادن در هر موردی امکان پذیر نیست شخص یا ملت میتواند یک شخص را بعنوان نماینده برای مدت کوتاهی بپذیرد..اما عاقلانه نیست که شخصی را بعنوان نماینده مادام العمر پذیرفت. و قطعا کسی حق ندارد برای نسل های آینده تصمیم بگیرد و فرزندان آن نماینده را به ولایت نسل آینده یک ملت منصوب کند.
اینجانب مطمئأ هستم که همه مبارزین منافع مردم را در نظر دارند. آقای بنائی نکات جالبی را متذکر شده اند .