خسرو شمیرانی – هفته – ۳ نوامبر۲۰۱۱ ـ طبق اطلاعات رسیده به «هفتــــه» آقای محمودرضا خاوری، رئیس مستعفی بانک ملی ایران که در ایران به دست داشتن در اختلاس ۳ میلیارد دلاری متهم شده است، یکی از ساختمانهای خود در کانادا را به مبلغ ۲ دلار به فروش رساند.
دولت کانادا قانونی بودن کسب شهروندی توسط آقای محمودرضا خاوری را بررسی میکند و احتمال دادهمیشود که تابعیت کانادایی رئیس سابق بانکی ملی ایران از وی بازپس گرفته شود.
مدارک ثبت رسمی املاک در کانادا بیانگر آن است که خانهی ۳ میلیون دلاری واقع در شماره ۲۶ Suncrest – Drive در تورنتو در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۱۱ توسط محمودرضا خاوری و ماندانا خلیلی شورینی فروخته شده است
خریدار این ملک که چهار سال پیشتر بهای ۲میلیون ۹۲۵ هزار دلار برای آن پرداختهشده بود، خانم پرندیس خاوری، دختر محمودرضا خاوری است که آن را به مبلغ ۲ دلار خریداری کرده است.
قابل ذکر است که وام بانکی این ملک پیش از فروش به طور کامل توسط خاوری و خلیلی پرداخت شده است. مبلغ این وام یک و نیم میلیون دلار بوده است.
به این ترتیب خانم پرندیس خاوری این خانه را به طور کامل و بدون هیچگونه وام بانکی به مالکیت خود درآورده است.
فرهنگ انتقام
به بهانه اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی
امروز بشریت به این بلوغ فکری رسیده است که دانش و آگاهی را پایه قضاوت وتصمیمات و اقدامات خود قرارمی دهد.
هدف ازفعالیت های اجتماعی وسیاسی اصلاح و تربیت جامعه و شهروندان است؛ دانشمندان ؛فیلسوفان؛جامعه شناسان؛سیاستمداران و خیرخواهان به درستی دریافته اند که تحریک غرائز و احساسات؛خشونت وانتقام وحتی انقلاب[بدون شناخت وآگاهی]راه رسیدن به آزادی وتضمین حقوق وآزادی های فردی واجتماعی
نیست.
خشونت و انتقام انسان را از دایره عدالت و منطق دورکرده وآرمان آزادی وآزادگی ؛عدالت وانصاف ؛خیرخواهی ونیک اندیشی ؛نوع دوستی و……نخستین قربانیان روش خشونت و انتقام هستند.خشونت وانتقام آنقدر زشت است که وجدان جهانی برخورد انقلابیون لیبی رادراذیت وآزار جسمی و نحوه کشتن قذافی دیکتاتور نپسندید.
پس از اعلام خبر اختلاس ۳۰۰۰میلیارد تومانی درایران وخروج مدیرعامل سابق بانک ملی ایران شاهد نمونه بارز تحریک احساسات عمومی وانتقامجوئی بودیم.
من خاوری رانمی شناسم اما آنچه که در رسانه هاو وسائل ارتباط جمعی خواندم ودیدم نشان از نیات شوم طراحان واستفاده کنندگان ازمنافع این سؤ استفاده مالی داشت تا ماهیت این فساد مالی مخفی بماند و افرادی قربانی آن شوند که دانسته یا ندانسته وسیله ای بیش نبوده اند.
سوابق نشان میدهد خاوری تکنوکراتی است که به کار خود تسلط داشته و فاقدپشتوانه سیاسی است. او در بین کارکنان و مشتریان خوشنام است چه
کسی بهتراز او برای قربانی شدن؟چه بهانه ای بهتر برای فرار او به کانادا؟
طراحان این فساد مطبوعات و رسانه های داخلی را آماده کردند ومحمد جهرمی را که برای تآمین منافع خود به بانک صادرات فرستاده بودند وادار کردندتا در اطلاعیه خود اتهامات را متوجه خاوری کند و دادستان کل کشور هم مهر صحت بر آن گذارد.
مطبوعات ورسانه های داخلی وابسته هم افکار عمومی را به طرف خاوری چنان سوق دادند که اصل موضوع فراموش یا کمرنگ گردد ومتآسفانه رسانه ها و مطبوعات خارج کشور هم ندانسته تا حدودی قدم در این راه نهادند و گویی در پی انتقام هستند.هیچ رسانه ای به اصل موضوع نپرداخت؟
هیچ کس نپرسید چرا جهرمی به بانک صادرات رفت؟هیچ کس نپرسیدچطور این همه ال سی در بانک صادرات باز شده است؟علیرغم انتشار اسنادی که نشان میداد جهرمی در جریان این سؤ استفاده بوده و تعدادی از اعتبارات ومجوزهای پرداخت را شخصآ امضاکرده است،رابطه جهرمی با گروه امیرمنصور آریاچه بوده؟ فرزند جهرمی که بازدشت هم شده چه نقشی داشته؟
در گزارش کمسیون اصل ۹۰چرا نقش بانک صادرات کمرنگ شده و کلیه بانک های تنزیل کننده ال سی ها فراموش شده اند وبا بزرگنمایی توجه را به سمت بانک ملی کشانده اند تا اصل مطلب مخفی بماند،برای مثال در بند«ب»فراز ۱۱گزارش کمسیون چنین آمده است:«مدیرعامل بانک ملی ایران در آبانماه سال ۱۳۸۸دستور توقف پرداخت تسهیلات به شرکتهای گروه امیر منصور آریا را صادر کرده لکن یک ماه بعد و در آذر ماه همان سال دستور پرداخت به هر میزان را ابلاغ نموده است(صفحات ۵۸تا۵۹و۵۳۸پرونده دیوان محاسبات کشور).»
اگر چنین اسنادی وجود داشت آیا مطبوعات و رسانه های وابسته ان را چاپ نمیکردند؟(البته ممکن است پس از انتشار این مطلب چنین سندی را هم بسازند).چطور عکس فرزنذان خاوری چاپ میشود ولی چنین سندی چاپ نمیشود؟
متآسفانه نوشتن و قلم زدن درچنین جوی سنگین است،خاوری بایدقربانی شود تا سیاست پیشگان قدرت طلب فاسد از این مهلکه جان سالم به در برند.