بعد از انتشار تازه ترین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی که توسط یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، بعد از ظهر سه شنبه هشتم نوامبر ۲۰۱۱، در اختیار اعضای شورای حکام گذاشته شد، که در آن نسبت به صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ابراز شک شده است، زمزمه های حمله نظامی به ایران از سوی اسرائیل و نیز جناح هایی از سیاستمداران امریکایی بیش از هر زمان دیگر اوج گرفته است
در این میان عدم پاسخگویی شفاف مسئولان جمهوری اسلامی و برخورد غیر مسئولانه آنان به این جو متشنج دامن می زند و در واقع با رجز خوانی های دو سوی قضیه این بهمن دارد می رود که به بهمنی عظیم تبدیل شود
بسیاری از روشنفکران منفرد ایرانی و نیز سازمان ها و نهادهای سیاسی و اجتماعی طی بیانیه ها و مطالبی نگرانی ها و نظرات متفاوت خود را در پیوند با حمله احتمالی نظامی به ایران و تبعات این حمله ابراز داشته اند که در زیر آنچه به دست شهروند رسیده است را می خوانید:
هشدار بیش از ۱۲۰ روشنفکر، روزنامه نگار و فعال سیاسی نسبت به حمله نظامی به ایران
بیش از ۱۲۰ نفر از روشنفکران و روزنامه نگاران و فعالان سیاسی ایرانی مقیم خارج از کشور در بیانیهای ضمن محکوم دانستن سرکوبگری نظام جمهوری اسلامی، حمله نظامی به کشور را هم تقبیح کردهاند.
متن بیانیه چنین است:
در هفتههای اخیر امواج نگران کنندهای از چند سو برخاسته، و تهدید ایران به حملهٔ نظامی باز در دستور کار قرار گرفته و بعضی مقامات دولت آمریکا، اسرائیل، انگلستان، بعضی دول دیگر، و حتی شماری از مخالفان حکومت ایران در تأیید چنان تهاجمی سخنان فاقد دقت و دور از تدبیر ابراز کردهاند. تحولات مهم و دورانساز موسوم به بهار عرب، بویژه سرانجام عبرت آموز دیکتاتور لیبی و نظام تبعیض- محور او که با مداخلهٔ مستقیم و عملیات نظامی ناتو محقق گشت، اینک کسانی را بدین طمع انداخته است تا رهایی ایران از دست نظام ستمگر فقیه سالار را در اجرای سناریویی مشابه بجویند. چنین سخنان و اقدامات نامسئولانهای خطر عظیمی را متوجه ملت و مملکت ایران میسازد، و مایه نگرانی ماست.
ما امضاکنندگان این نامه، گروهی از کوشندگان راه آزادی و مدافعان حقوق بشر، خواهان گذار به دموکراسی در ایران، و برپایی حاکمیت برآمده از انتخابات عمومی و آزاد در راستای تأمین حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی همهٔ ایرانیان هستیم، و امید میبریم تا در آیندهای نزدیک نظامی در ایران قوام یابد که تمامی مردم ایران، زنان و مردان، از هر قوم، زبان و دین و باوری، بتوانند به شیوهٔ برابر در ادارهٔ آن مشارکت آزادانه و حضور مؤثر داشته باشند. نظامی که نیمی از جمعیت کشور- زنان- را با تبعیضهای ناروا از حقوق اساسی و برابر محروم نسازد. ما راه رسیدن به این خواسته را التزام اکید به حق حاکمیت ملی، حفظ تمامیت ارضی ایران، و استیفای همه جانبه حقوق مردم میدانیم.
رفتار جمهوری اسلامی ایران در عمر سی و اند سالهاش خلاف این بوده است: از مجازات شتابزده سران رژیم پیشین بدون رعایت موازین قضایی، سرکوبی اقلیتهای قومی و مذهبی، نقض معاهدات بین المللی، شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی، تداوم عامدانهٔ جنگی ویرانگر، حذف برنامه ریزی شدهٔ معارضان داخل و خارج از کشور، تا گسترش تروریسم دولتی. دستگاه دیکتاتوری ولایت فقیه اعمال ضدّبشری و خلاف اخلاق را همواره در لفاف ایدئولوژیک فروپیچیده، و مشی مسئولیت گریزی را در سایهٔ شعارهای مزوّرانه پیش برده است: این حکومت چه بسیار ستمگریها را به نام دین توجیه نموده، و چه فراوان معاملههای غیرقانونی و زیانبار را با پرده پوشی انجام داده است.
بیپایگی منطقی و بیمحتوایی ادّعاهای فریبنده دستگاه ولایت فقیه اکنون بیش از هر زمان دیگر برملا گشته است، و فساد مالی لایههای حاکمیت برخی از وفاداران به نظام حاکم را هم نگران کرده است. اینک این رژیم تنها از راه ارعاب و اختناق، به پشتوانهٔ زندان و شکنجه میکوشد قدرتنمایی کند. دور نیست روزی که ایرانیان کابوس ظلم و جهل را از سر بتارانند، و با همدلی و همقدمی کشورشان را به جایگاهی شایسته در عرصه جهان برسانند. تقارن این فرصت تاریخی در ایران با تحولات دورانساز منطقه البته مایهٔ امیدواری فراوان و نیز موجب فراخوان به تدبیر و عقلانیت هر چه بیشتر است.
ما امضاکنندگان این نامه نگرانیم که مبادا تشبث به مقولاتی همچون دخالت بشر دوستانه و حمایت از دموکراسی، دستمایهٔ اقدامات ضدایرانی و جنایتهای غیرانسانی قرار گیرد. مبادا مفاهیم والا و آرمانی مانند دموکراسی، و کمکهای بشردوستانه و حقوق بشر نقاب قدرت پرستی و منفعت جویی عدهای قرارگیرد تا باز به ایران و ایرانی لطمه وارد سازند و کشور را به تباهی بیشتر بکشانند.
ما امضاکنندگان این نامه معتقدیم، و از سر مسئولیت انسانی اعلام میکنیم که کمکهای بشردوستانه و دموکراسی از دهانهٔ توپ در نمیآید؛ کمکهای بشردوستانه و دموکراسی را موشکهای هدایت شده ارمغان نمیآورد؛ کمکهای بشردوستانه و دموکراسی از شکم هواپیمای بمت افکن بر سر مردم فرو نمیریزد؛ کمکهای بشردوستانه و دموکراسی را طیارههای بدون سرنشین کنترل از راه دور شلیک نمیکند. ما با تهاجم نظامی به کشورمان ایران به هر مستمسک که باشد، از جمله بهانهٔ نگرانی از ماجراجویی های نامسئولانهٔ رژیم در فعالیت های هستهای، مخالفیم. البته بهتر آن است که همهٔ سلاح های هستهای و کشتار جمعی یکسره از منطقه جمع آوری و خنثی شود. خیرخواهان مردم، از جمله حاملان و حامیان راستین دموکراسی برای ایران، خواه امروز درون مرزهای جغرافیایی کشور باشند خواه بیرون از آن، همصدا و همدرد با همهٔ مردمند، و هرگز رضایت نمیدهند به حملهٔ نظامی به ایران، به کشتن هزاران تن از آحاد ملت، و به تخریب زیرساختهایی که در طیّ چندین نسل گام به گام با تحمل هزینههای گزاف ایجاد شده است.
صدای اعتراض به سیاست سرکوب واختناق جمهوری اسلامی از همه جا از درون و برون ایران برمی خیزد. شایسته نیست گردهمایی یا تشریک مساعی مخالفان رژیم به کمک بیگانگان سازماندهی گردد، یا در چارچوب منافع و مقاصد دولتهای خارجی پیش رانده شود. فعالیتها نباید پشت درهای بستهٔ بریده از نظارت مردم و مشارکت مستقیم تمامی نیروهای اوپوزیسیون که برای تحقق دمکراسی و حقوق بشر در ایران مبارزه میکنند پنهان بماند
ما امضاکنندگان این نامه، با پرهیز از افتادن به دام دوگانه مغلطه آمیز «یا رژیم ولایت فقیه یا خاورمیانه جدید»، از همگان میخواهیم تا در این برههٔ سرنوشت ساز هم نسبت به سرکوبگری رژیم هم نسبت به خطر تهاجم نظامی بیگانگان هشیار باشند و هشدار دهند. به ملاحظهٔ مصلحت کشور به حکومت جمهوری اسلامی اکیداً توصیه میکنیم در جهت رفع ابهام از برنامه هستهای کشور با آژانس انرژی اتمی و ناظران بین المللی همراهی کند تا دلیلی برای تهدید به جنگ و ویرانی باقی نماند. از پژوهندگان آزاده میخواهیم تا هم فساد گستردهٔ دستگاه ولایت فقیه را افشا کنند، هم نتایج ویرانگر نظامیگری جهانی را.
امضاکنندگان:
یرواند آبراهامیان، شجاع آذری، سیروس آرینپور، داریوش آشوری، حمید احمدی، رضا افشاری، مهران ادیب، ابوالفضل اردوخانی، زینت اسماعیلزاده، رضا اغنمی، محمد جواد اکبرین، بابک امیر خسروی، نوشابه امیری، ابراهیم خلیفه سلطانی، فریبا امینی، محمد امینی، مهدی امینی، عبدالعلی بازرگان، گلبرگ باشی، منیره برادران، محمد برقعی، نسرین بصیری، رضا بورقانی، بهروز بیات، فرزانه بذرپور، حمید بهشتی، کورش پارسا، سیاوش پارسانژاد، شهرنوش پارسیپور، اکرم پدرام نیا، علی پرسان، امیر پیشداد، شهرام تهرانی، اسدالله تیورچی، محمد جلالی، رامین جهانبگلو، بهرام چوبینه، رضا حاجی، هوشنگ حسن یاری، فاطمه حقیقت جو، حمید حمیدی، محسن حیدریان، مهدی خانبابا تهرانی، حمید دباشی، پرویز دستمالچی، مهران راد، مصطفی رخ صفت، محسن رضوانی، علی رضایی، سعید رهنما، محمد رهبر، مینا زند، ماندانا زندیان، حمید زنگنه، حمید سالک، بهروز ستوده، فرج سرکوهی، محمد سهیمی، جلال سرفراز، علی شاکری، احمد شاکری، معصومه شفیعی، پرویز شوکت، محمد صابر، شهلا صالحپور، احمد صدری، محمود صدری، فرهاد صوفی، اشکبوس طالبی، رضا علیجانی، نورالدین غروی، رضا فانی یزدی، حسین فروزین، پرستو فروهر، منصور فرهنگ، پویان فخرایی، کامبیز قائم مقام، محسن قائم مقام، حسین قاضیان، فیروز قریشی، مصطفی قهرمانی، سام قندچی، مرتضی کاظمیان، عبدی کلانتری، مهرانگیز کار، عزیز کراملو، علی کشتگر، علی کشگر، حسین کمالی، حمید کوثری، آزادهٔ کیان، تقی کیمیایی اسدی، مهدی گرامی، ایرج گرگین، اکبر گنجی، رضا گوهرزاد، عبدالکریم لاهیجی، بهمن مبشری، ملیحه محمدی، مرتضی محیط، فرخنده مدرسی، عباس معروفی، رضا معینی، حسن مکارمی، علی اکبر مهدی، هایده مغیثی، محمد علی مهرآسا، همایون مهمنش، زیبا میرحسینی، یاسر میردامادی، رضا نافعی، شیرین نشاط، اصغر نصرتی، مهدی نوربخش، محمد رضا نیکفر، بهمن نیرومند، سهیلا وحدتی، پروین وفایی، نادر هاشمی، عطا هودشتیان، حسین هوشمند، یوسف یزدی.
بیانیه ۱۷۵ نفر از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران علیه جنگ و فعالیتهای نظامی هستهای ایران
هموطنان گرامی و ایرانیان آزاده
اکنون کالبد میهن عزیزمان خسته از ضربات پی در پی ولایت جور و ستم و حکومت عاری از مشروعیت، روزهای دشواری را میگذراند. اصرار و لجاجت حکومت بر تداوم روش های خصمانه و مخل منافع ملی و سرزمینی که با تکیه بر سیاست مشت آهنین، وحشت پراکنی و تحکیم فضای پلیسی دنبال میشود، آینده تاریکی را پیش روی مردم و وطن قرار داده است.
یکی از وجوه مخرب عملکرد حکومت در دهه اخیر دمیدن بر تنور بحران آفرینی در عرصه بین المللی بوده است. تعقیب ماجراجویی هستهای در مرکز این اقدامات تنش زا قرار دارد که با بی اعتنایی به قوانین و معاهدات بین المللی در صدد هماورد طلبی دن کیشوت وار در پهنه جهانی و سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی است.
حکومت میکوشد با استمرار بحران خارجی و گروگانگیری از طریق تقویت کانون های بی ثبات ساز در سطح منطقه و جهان ضمن انتقال تهدیدها به بیرون از مرزها، بسترهای لازم برای تداوم حاکمیت امنیتی و نگاه داشتن کشور در شرایط حساس و اضطراری را فراهم نماید.
انتشار گزارش جدید آژانس انرژی اتمی شواهدی را ارائه میدهد که اراده حاکمیت بر منحرف کردن برنامه هستهای به مسیر نظامی وارد مرحله تعیین کنندهای شده است. حاکمین فعلیبا گفتمان خصمانه و عدم همکاری با آژانس روز به روز بر خطر مقابله نظامی با ایران میافزایند. در شرایطی که همسایگان ایران با تقویت روابط اقتصادی با اقصی نقاط جهان و جذب سرمایه و فنآوریهای بروز گامهای بلندی را در راه رشد اقتصادی و بهبود رفاه عمومی مردمانشان برمیدارند، ماجراجوییهای بینالمللی حکومت، ایران را روز به روز در انزوای عمیقتری فرو میبرد. نتایج این انزوا در زندگی روزمره تمام مردم ایران مشهود و ملموس است و در صورت عملیشدن تحریم بانکمرکزی ممکن است به سطح غیرقابل تحملی برسد.
حاکمانی که در انتخابات ۸۸ حقوق حقه مردم را زائل کردند و اعتراضات مسالمت آمیز آنان را به خاک و خون کشیده اند امروز شاخ و شانهکشیدن در سطح جهانی را وسیلهای برای بازیافت مشروعیت داخلیمیدانند و خطر حمله خارجیرا چون چماقی برای سرکوب بیش از پیش اعتراضات کنشگران آزادیخواه ایرانی بکار میبرند.
حکومت تمامیت خواه در عرصه بین المللی با دادن اطلاعات گمراه کننده، بازی با زمان، عدم همکاری کامل با آژانس انرژی اتمی، تخطی از قرار داد ان پی تی و سرپیچی از اجرای قطعنامه های سازمان ملل، صلح ستیزی را در مسیری مشابه برخورد های داخلی در سپهر جهانی دنبال میکند.
مدارا با جهان و احیاء حقوق شهروندان ایرانی به یک دیگر پیوند خورده است. شهروندان ایرانی در کنار مطالبه حقوق اساسی میبایست در حرکت خویش فقدان درک و آمادگی حاکمان در حل اختلافات جهانی از این جنس را زیر سوال ببرند.
ما تداوم بن بست کنونی، بلند پروازی هستهای و قدرت نمایی تو خالی حکومت را زمینه ساز افزایش برخورد نظامی محتمل در آینده میدانیم که قطعا قربانی اصلی آن مردم ایران و بخصوص کودکان و اقشار زحمتکش خواهند بود. البته باید در نظر داشت بزرگنمایی خطر جنگ و هراس افکنی نیز تبعاتی منفی را متوجه مصالح جامعه ایران میکند.
تبعات ویرانگر جنگ اعم از محدود و اشغالگرانه بی نیاز از توضیح است اما به باور ما صرفا با محکومیت لفظی و کتبی جنگ و یک کاسه کردن سلسله جنبانان نظامیگری جهانی و آتش افروزان داخلی نمیتوان جلوی تهاجم نظامی را گرفت. حساسیتها و نگرانی های جامعه بین المللی مسیری متفاوت با شکاف ملت – دولت در ایران امروز دارد.
جمهوری اسلامی تنها مخل حقوق و کرامت انسانی شهروندان ایران زمین نیست بلکه تهدیدی علیه صلح و ثبات جهانی نیز بشمار میآید. توجه به تمایز ماهوی این دو مقوله در بازدارندگی موثر اهمیت کلیدی دارد. این جدایی لزوما بدین معنا نیست که نمیتوان حوزه مشترک بین مطالبات داخلی و خواسته های مشروع جهانی پیدا کرد.
به اعتقاد ما وظیفه نیروهای معتقد به دموکراسی و منافع ملی – سرزمینی ایران همسو کردن فشارهای خارجی و مبارزات داخلی است. در این میان تنزه طلبی اخلاقی، برخورد ایدئولوژیک و منفعلانه کارساز نیست بلکه باید با ارائه راه حلی به جهان نشان داد که جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران این ظرفیت را دارد تا اجازه ندهد تنش آفرینی حکومت از آستانه تحمل نهادهای بین المللی عبور کند. در این راستا پرهیز از سیاه و سفید دیدن مناسبات جهانی و مبنا قرار دادن دو گانه دوست و دشمن دائمی و یا دیو و فرشته و عبور از انگاره های مربوط به دوران جنگ سرد ضرروی است. نگرش واقعبینانه به شرایط کنونی کشور و دنیا گوشزد میسازد وقتی یک جنبش فراگیر اجتماعی با ملاحظه نگرانی های مشروع جهانی در داخل کشور وجود ندارد آنگاه در فرایند تصمیم گیری جهانی، خواست نیرو های سیاسی اپوزیسیون وزنی نخواهد داشت.
غفلت از این موضوع و اسارت در پای برخورد کلیشهای و دیدگاه کلاسیک ضد امپریالیسم بدون اینکه ابتکاری برای برون رفت از بحران ارائه دهد در نهایت منجر به جدایی کامل مسیر رویارویی جامعه جهانی از مبارزات آزادی خواهانه مردم ایران میشود. این گسست با توجه به شکاف ترمیم ناپذیر ملت – دولت در ایران و انفعال در حوزه عمل مشوق قدرت های جهانی برای انتخاب گزینه برخورد نظامی با قصد نابود سازی تاسیسات هستهای و نظامی کشور خواهد شد. امری که طیف افراطی حکومت از صورت کنترل یافته آن استقبال میکند تا هم سیطره خود بر شریان های اقتصادی و منابع قدرت را تثبیت سازد و هم برای قرار گیری در صف اول پیکار بنیاد گرایی اسلامی با غرب برای خود مشروعیت ایجاد نماید.
برخورد مسئولانه و موثر در جلوگیری از جنگ نیازمند سازمان دهی جنبش اجتماعی قدرتمند با حضور گرایشها و بخش های مختلف موزائیک اجتماعی ایران است که خواهان استقلال، سربلندی، دموکراسی، رعایت حقوق بشر، صلح پایدار و انسانی و تعامل و دوستی با دنیا هستند و با آرامش قبرستانی، بی عدالتی، خودکامگی و صلح استبدادی سر سازش ندارند.
در این میان وجود مشکلات در نظام جهانی و پارهای از استانداردهای دو گانه چون عدم اعتراض به برنامه نظامی هستهای اسرائیل، هند و پاکستان باعث نمیشود تا چشم بر روی خطاهای حاکمیت بحران زا ببندیم و با گرفتن زهر فشارهای خارجی، دست حاکمیت را باز بگذاریم تا با سوءاستفاده از احساسات ملی گرایانه و وجود ایرادات در عرصه بین المللی و قربانی شدن مناسبات انسانی در پای منافع دول قدرتمند دنیا در برخی حوزهها، راه خطرناک خود را ادامه دهد. میتوان هم خواستار برچیده شدن تسلیحات اتمی با اولویت بخشی به نابود سازی تسلیحات اتمی دول منطقه خاورمیانه و دولت تمامیت خواهی چون کره شمالی در پروسه خلع سلاح اتمی در عرصه بین المللی شد و هم با برنامه هستهای مخرب حکومت کنونی ایران مقابله کرد.
در این راستا میتوان ضمن حفظ استقلال کشور از ظرفیت های مشروع جامعه بین المللی برای پیشبرد دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت ملی در ایران استفاده کرد. بجای صدور احکام کلی و قطعی در مدح و یا مذمت حمایت خارجی، شایسته است تا در یک گفتگوی ملی شرایط، پیش نیاز ها، محدوده های موجه، موضوع و مصداق حمایتها و ساز و کار نظارتی برای جلوگیری از استفاده های شخصی و گروهی در برخورد حمایتی جامعه جهانی را مشخص نمود و از میدان گرفتن افراد فرصت طلب و آلترناتیو سازی از جریانات مشکوک جلوگیری کرد. راه دموکراسی در ایران از اتکا به نیروی لایزال ملت و وجود رهبری موثر و سازمان یافته میگذرد.
مساله اصلی تمرکز قوا بر روی چگونگی فعال کردن نیروی خفته جنبش دموکراسی خواهی است. حمایت خارجی اشکال گوناگونی دارد. ما مدافع حمایت سیاسی جامعه جهانی از مطالبات دموکراسی خواهانه در ایران هستیم.
جامعه جهانی نیز باید آگاه باشد که هرگونه اقدامی که منجر به نقض تمامیت ارضی و منافع ملیکشور ایران گردد باعث بالا رفتن مشروعیت سرکوب نیروهای آزادیخواه در ایران خواهد شد و گفتمان صلحطلب را تضعیف میکند.
هر نگاهی به چگونگی و علت بحران خارجی کنونی داشته باشیم باز در تحلیل آخر نظام جمهوری اسلامی و بخصوص بخش افراطی آن است که با خطای محاسباتی خود شعله های جنگ محتمل را بر خواهد افروخت. در مخالفت با جنگ باید بحران سازان داخل حکومت را هدف اصلی قرار داد. در شرایطی که تبعات رکود جهانی دامنگیر اقتصاد ایران نیز شده و معضلات اقتصادی ناشی از سوء مدیریت دولت را تشدید کرده است، هیچ معیار منطقی و انسانی توجیه نمیکند تا مردم ایران و بخصوص افراد زیر خط فقر که هیچگاه در جریان چگونگی ماهیت برنامه هستهای قرار نگرفته اند و چونان نامحرمان با آنان رفتار شده است، تاوان قدرت نمایی حاکمان بی درد و مرفه را پس بدهند!
در این راستا همکاری کامل و شفاف با آژانس انرژی اتمی و توقف موقت و مشروط غنی سازی اورانیوم هستهای تا اعتماد سازی در چارچوب کنوانسیون منع گسترش سلاح های اتمی و پایان بخشی فوری به تمامی وجوه نظامی مربوط به برنامه هستهای میتواند به عنوان یکی از مطالبات محوری جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران در زمینه صلح خواهی مد نظر قرار گیرد. ترکیب این خواسته در کنار خواست رعایت حقوق بشر، آزادی های اساسی و دموکراسی به مراتب پتانسیل بیشتری را برای تضعیف توامان استبداد و تجاوزگری و لذا جلوگیری از جنگ خواهد داشت.
اسامی امضاکنندگان
احمد احمدیان، کمال ارس، اردوان ارشاد، جمشید اسدی، فرید اشکان، مرتضی اصلاحچی، امیر حسین اعتمادی، بیژن افتخاری، علی افشاری، مریم اکبری، محمد جواد اکبرین، کیان امانی، مهدی امینی، فریبا امینی، نادر انتصار، مریم اهری، احمد آزاد، رحیم باجغلی، احمد باطبی، حسین باقرزاده، مهران براتی، محمد برزنجه، خسرو بندری، شهلا بهار دوست، بهروز بیات، کوروش پارسا، میثاق پارسا، بهزاد پرنیان، کتایون پزشکی ، سعید پور حیدر، سعید پیوندی، علی تارخ، حبیب تبریزیان، علی تقی پور، کامران تلاطف، نیره توحیدی، مهدی جامی، جهانشاه جاوید، محمد حسین جعفری، رضا جعفریان، مهدی جلالی، آرش جنتی عطایی، مهران جنگلی مقدم، آیدین جهانبخش، پویا جهاندار، گیسو جهانگیری، رضا چرندابی، آرام حسامی، بیژن حکمت، عباس حکیم زاده، فرامرز خدایاری، امیر خدیر، فرامرز دادور، کمال داوودی، فریبا داوودی مهاجر، مهرداد درویش پور، عبدالستار دوشوکی، مهشید راستی، نیما راشدان، احمد رافت، علی راکعی، محمد رضا رحیمی راد، امیر رشیدی، سحر رضا زاده، فرامرز رفیعی، مریم روزبهانی، مینا زند سیگل، حمید زنگنه، محسن سازگارا، نسترن سامی، بهروز ستوده، نسیم سرابندی، رضا سیاوشی، سلمان سیما، کریم شامبیاتی، رحیم شامبیاتی، منصوره شجاعی، حسن شریعتمداری، روحی شفیعی، حسن شهپری، عباس شیرازی، محمد صادقی، کوروش صحتی، بیژن صفسری، سیاوش صفوی، رامین صفی زاده، ارسلان ضیائی، حسن طالبی، علی طایفی، میثم طهماسبی، شهره عاصمی، غلام عباسی، مزدک عبدی پور، سیاوش عبقری، شهلا عبقری، نازلی عراقی، مهدی عربشاهی، کاظم علمداری، حسین علوی، رضا علوی، مهرنوش علی آقایی، لیونا عیسی قلیان، حمید غفرانی، علی فاتحی، شیرین فامیلی، امیر حسین فتوحی، روزبه فروزان، کامبیز فروهر، امیر علی فصیحی، فیروزه فولادی، شهاب فیضی، آیدا قاجار، پروین قاسمی، سعید قاسمی نژاد، رضا قاضی نوری، رضا قریشی، مهدی قلی زاده اقدم، علی قنبری، فرزاد قنبری، ناصر کاخساز، علی کشتگر، الهه ککرایی، امیر کلینی، آزاده کیان، علیرضا کیانی، روبرتو گادی، امیر حسین گنج بخش، حمید مافی، مجید محمدی، پویان محمودیان، پرویز مختاری، احمد مدادی، علی مستشاری، احمد مشعوف، انوشه مشعوف، نیما مشعوف، نریمان مصطفوی، فواد مظفری، منصور معدل، امیر معماریان، رضوان مقدم، حسن مکارمی، پیمان ملاز، امید ملک، مرتضی ملک محمدی، فرشته ملکشاهی، رویا ملکی، محمود منشی پوری، اشکان منفرد، علی مهتدی، محمد مهدیان، بهزاد مهرانی، بهناز مهرانی، سید داوود موسوی، علیرضا موسوی، احمد میر فخرایی، امیر حسین میرابیان، کاویان میلانی، همایون نادری فر، ابراهیم نبوی، یوحنا نجدی، روجا نجفی، آرش نراقی، پری نشاط، بورگان نظامی نرج آباد، علی نظری، شروین نکوئی، مرتضی نگاهی، داوود نوائیان، شیوا نوجو، مهدی نوربخش، نادر هاشمی، شیخ محمد هدایتی، لعبت والا، فرزین وحدت، احمد وحدت خواه، سجاد ویس مرادی، محسن یلفانی
اقدام ملی برای اجتناب از حمله نظامی به کشورمان
۱۸ آبان ماه ۱۳۹۰
هم میهنان عزیزم،
هوشیار باشیم، از آتش زیر خاکستر خشم جامعه بین المللی نسبت به رفتار حاکمان جمهوری اسلامی، احتمال بروز جنگ دیگری کشورمان را تهدید می کند.
نظام مستبد و تمامیت خواه اسلامی، بدلیل سیاست های غلط و غیرانســانی در عرصه داخلی و سیاست های مداخله جویانه و تنش آفرین در عرصه خارجی، از یکسو، ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور را به نابودی کشانده و از سوی دیگر، باعث ایجاد بحران و آشوب در کشورهای منطقه و به خطر انداختن صلح و آرامش جهانی شده است.
دیکتاتوری جمهوری اسلامی، با نقض مستمر حقوق بشر، سرکوب خواسته های به حق و آزادی های بدیهی و اولیه مردم کشورمان، حیف و میل سرمایه های ملی، اختلاس های کلان، نادیده گرفتن معاهدات بین المللی و همچنین حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی و اسلامگرایان افراطی در منطقه، با سوء استفاده از ثروت های ملی مردم ایران، کشورمان را با بحرانی عمیق روبرو ساخته و به انزوای کامل بین المللی کشانده است.
حکومت اسلامی برای انحراف اذهان عمومی از مشکلات اجتماعی و فرهنگی، فقر و گرانی های کمرشکن، سرکوب و شکنجه زندانیان سیاسی-عقیدتی و مشکلات عدیده ای که مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم می کنند، به دنبال برافروختن آتش جنگی دیگر است.
حاکمان جمهوری اسلامی، همانند گذشته جنگ را نعمتی برای ادامه بقای حکومتشان می دانند و بر این اساس، با اتخاذ سیاست های ماجراجویانه و تحریک آمیز، خشم جامعه بین الملل را بر افروخته و کشورمان را با خطر حمله گسترده نظامی روبرو کرده اند.
هم میهنانم،
در این شرایط حساس تاریخی که سرزمینمان ایران با آن روبروست، وظیفه همه بخش های جامعه بویژه نیروهای مسلح مدافع و مطیع حقوق و خواسته ملت است تا دست در دست یکدیگر، در چارچوب یک جنبش نافرمانی مدنی و با ایجاد شبکه های وسیع اجتماعی، برای اجتناب از بروز یک حمله نظامی که می تواند آغازگر یک سیر قهقرایی و پرهزینه برای مردم ایران باشد، به پا خیزیم.
بر همین اساس، از همه نیروهای سیاسی و مدنی ایرانی داخل و خارج از کشور، بار دیگر دعوت بعمل می آورم، تا با همبستگی، همدلی و اتحاد، حول یک هدف مشترک یعنی دستیابی به حقوق بشر و دموکراسی، کشورمان را از این شرایط بحرانی نجات دهیم.
تمام تلاش خود را بکار خواهم بست تا خواست صلح جویانه مردم کشورم را به گوش جامعه جهانی برسانم و خطاب به آنان تاکید نمایم که سرنوشت ایران نه با دخالت نظامی خارجی بلکه تنها باید توسط مردم ایران و با حمایت جامعه بین المللی تعیین شود.
توجه داشته باشیم که حمله نظامی الزاما منجر به سقوط رژیم جمهوری اسلامی نخواهد شد و می تواند هزینه های گزاف و جبران ناپذیری را برای مردم کشورمان و منطقه در بر داشته باشد. مشروع ترین و کم هزینه ترین راه برای گذر از نظام جنگ طلب جمهوری اسلامی، آزادی ایران به دست خود مردم ایران است.
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی
ایران را در معرض حمله نظامی قرار ندهید!
هشدار به حکومت جمهوری اسلامی
گزارش جدید آژانس انرژی اتمیمبنی بر اهداف نظامی برنامهٔ هسته ای جمهوری اسلامی بار دیگر نشان می دهد که حکومتگران کماکان از اجرای تعهدات بین اللملی خود سرباز می زنند و با بکار بردن لحنی تهدید آمیز نسبت به کشورهای منطقه و جهان، شک و تردید جامعه جهانی را نسبت به اهداف نظامی برنامه غنی سازی تقویت و تشدید می کنند. توانایی هسته ای برای رهبران جمهوری اسلامی، وسیله ای شده است تا سیاست ماجراجویانه خود را در منطقه و جهان پیش برند و توجیه مضاعفی نیز برای سرکوب مخالفان بیابند. طی این سال ها آن چه از این سیاست نصیب مردم ایران شده، تحریم های اقتصادی، انزوای سیاسی ایران و از همه خطرناکتر شبح حمله نظامی به کشور ماست. امروز آشکار شده که شعار«حق مسلم» چیزی جز به بازی گرفتن احساسات ملی گرایانه مردم ایران نبوده است. غیر اقتصادی بودن پروژه غنی سازی برای تولید انرژی هم برملا گردیده است و دیگر مقامات جمهوری اسلامی و حامیان آشکار برنامه هسته ای هم صحبتی از غنی سازی برای تولید سوخت نمی کنند. حتی برخی به روشنی از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای یا توانایی آن استقبال می کنند. غافل از این که از دیدگاه موقعیت استراتژیک ایران در منطقه و جهان، این امر، در کنار سیاست منطقهای حکومت در دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی، جز برانگیختن واکنش دولت های عربی و آغاز چرخه جدیدی از رقابتهای تسلیحاتی در منطقه نتیجه دیگری نخواهد داشت. این رقابت تسلیحاتی موقعیت طبیعی و تاریخی ایران در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را نیز تنزل می دهد و به جای آن که جغرافیای سیاسی، منابع طبیعی و انسانی معیارهای اصلی برتری یک کشور در منطقه باشد، داشتن سلاح هستهای معیار قرار خواهد گرفت. چنین روندی کشورهای کوچک خلیج فارس و همسایگان ایران را، هم سطح ایران خواهد کرد و ایران را دشمن استراتژیک آنان. از همین منظر تلاش جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح هستهای در شرایط کنونی اعلام دشمنی استراتژیک با آمریکا و متحدانش است که خطرات غیرقابل وصفی را برای ایران به بار خواهد آورد. جمهوری اسلامی در صورت موفقیت در اجرای برنامه هسته ای نیز، آینده ای چون کره شمالی را به مردم ایران تحمیل خواهند کرد.
ما خواهان خاورمیانه ای عاری از سلاح های هسته ای هستیم ولی سیاست های حکومت اسلامی با تنش آفرینی در منطقه و خواست محو اسراییل از روی نقشه جهان نه تنها کمکی به تحقق این هدف نمی کند، بلکه زمینه گسترش تسلیحات اتمی را نیز در خاورمیانه فراهم می آورد.
جمهوری اسلامی از بدو تاسیس خود برای مردم ایران دشمن سازی کرده و با رفتار خود کشورهایینظیر آمریکا و اسراییل را که هیچ گونه منازعه ارضی یا نظامی با ایران ندارند، به هراس انداخته است. این بار نیز با کوشش برای دستیابی به سلاح هسته ای ممکن است جنگی با دشمنان خود ساخته را به مردم ایران تحمیل کند. مردم ایرانیکه نمایندگانشان می بایست در کنار کشورهایینظیر اندونزی، ترکیه، آرژانتین، برزیل و کره در جمع بیست کشور ثروتمند در مدیریت جهان شرکت کنند، در انزوایی سیاسی، زیر تحریمهای اقتصادی با نگرانی از تحریم و بمب به آینده ای نامعلوم چشم دوخته اند. مسبب چنین وضعیتی فقط جمهوری اسلامی است. کارنامه جمهوری اسلامی این احتمال را تقویت می کند که حاکمان نه تنها به آسانی منافع ملی ایران را فدا می کنند، بلکه به خاطر حفظ حاکمیت استبدادی و اهداف مسلکی خود از تحمیل جنگی خانمانسوز به مردم هم ابایی ندارد. کشمکش های سیاسی برگرد پرونده هسته ای روشن کرده است که جمهوری اسلامی مسئول اصلی بن بست مذاکرات است و به جای همکاری با جامعه بین المللی و آشتی با دنیای مدرن که منجر به همکاری و ثبات در منطقه و جهان می شود، راه مقابله و تنش آفرینی را برگزیده است.
براین اساس سازمان جمهوری خواهان ایران مسئولیت خسارات و زیان های انسانی و مادی ناشی از تحریم و زمینه سازی حمله نظامی را به عهده مقامات جمهوری اسلامی می داند و به آنان هشدار می دهد که هنوز فرصت برای بازگشت وجود دارد. این فرصتی نیز برای همه نیروهای سیاسی ایران است که به صورت شفاف مخالفت خود را با ادامه غنی سازی و تنش آفرینی های حکومت اعلام کنند و هرچه درتوان دارند درخدمت جلوگیری از برافروخته شدن آتش جنگ به کار گیرند.
ما پیوسته مخالفت خود را با هرگونه حمله نظامی به ایران اعلام کرده ایم ولی امروز سخن نه از “ابراز برائت” بلکه بحث از سیاستی است که منتقدان و مخالفان دمکراسی خواهِ جمهوری اسلامی می توانند در حد توان خود برای جلوگیری از تنش نظامی و وقوع جنگ در پیش گیرند. از دیدگاه ما این سیاست آگاه کردن مردم ایران و فشار بر جمهوری اسلامی برای توقف غنی سازی، اجرای پروتکل الحاقی و پذیرش قطعنامه های شورای امنیت است. ما دامن زدن به فضای جنگ و تهدید نظامی از سوی دولت اسراییل را محکوم می کنیم و از دولتهای بزرگ می خواهیم کوشش های خود را برای یافتن راه حل های سیاسی و دیپلماتیک و تحریم های اقتصادی هدفمند ادامه دهند. ما دولت جمهوری اسلامی را به ادامه مذاکره بی قید وشرط با نمایندگان اتحادیه اروپا فرا می خوانیم.
۹ نوامبر ۲۰۱۱
سازمان جمهوریخواهان ایران
کوبیدن بر طبل جنگ، تقابل با جنبش مردم برای آزادی و برابری است!
جمع شدن یک سلسله حوادث با اهمیت در سطح منطقه و جهان، موجب تراکم ابرهای تهدیدات نظامی توسط اسرائیل، آمریکا و متحدین اروپایی آن بر فراز کشور ما شده است. به دنبال رویش بهارعربی و پیدائی و گسترش بحران انقلابی در تونس و مصر و سرنگونی بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر که هر دو از حکومتهای مطلوب غرب بحساب می آمدند واز برنامه اقتصادی نیو لیبرال مورد توصیه قدرت های بزرگ سرمایه پیروی می کردند و سرنگونی قذافی در لیبی که با کمک مداخله نظامی ناتو صورت گرفت، تاکتیک های امریکا و متحدین اروپایی آن برای شکل دادن به خاورمیانه بزرگ دچار تحولات جدید شده است. جنبه مهمی از این تغییر تاکتیکی، آمادگی غرب است برای مداخله فعال هم سیاسی و هم نظامی برای سوار شدن بر موج شورش های مردم این منطقه حساس به منظور مهار آن و منحرف کردنش برای ایجاد مدل های تازه سیاسی اما بر پایه همان نظام اقتصادی نیولیبرال سرمایه داری. درحال حاظر در امتداد مداخله برای شکل دادن به آینده مصر و تونس و لیبی و تلاش مداوم برای مهار بحران منطقه به سود غرب، سوریه و ایران دو کانون ملتهبی هستند که آمریکا و متحدین آن فعالانه تحولات آن را دنبال می کنند. سوریه مدتی است که در شورش پر دامنه فرو رفته و در ایران جنبش مردم همچون آتش زیر خاکستر در تب و تاب است. بنا براین در هر دو کشور زمینه های تحولات جدی فراهم است. تا آنجا که به ایران بر می گردد برنامه خروج عنقریب سربازان امریکایی از عراق نیز به نوبه خود موجب نگرانی امریکا از مداخله ایران در تحولات عراق شده است. علاوه بر این اسرائیل به عنوان متحد اصلی آمریکا در خاورمیانه که با نیروی نظامی قدرتمند و برخورداری از سلاح اتمی عامل مهم حفظ موازنه قدرت در این منطقه استراتژیک به نفع غرب است، نگران از نتایج غیر قابل پیش بینی بهار عربی و هراس از دست بابی ایران به بمب اتمی، در کنار آمریکا آماده ایفای نقش است. در چنین شرایطی است که زمزمه حمله نظامی اسرائیل به ایران بلند شده است و امریکا با اشاره به مدل لیبی از زبان خانم کلینتون برای پذیرش تقاضای اپوزیسیون حکومت اسلامی برای مداخله در ایران اعلام آمادگی می کند و در آمریکا با اشاره به برنامه هسته ای ایران ناکید می شود که گزینه نظامی در کنار گزینه دیپلماتیک روی میز است. هر چند اکثر ارزیابی ها احتمال مداخله نظامی اسرائیل و امریکا را با توجه به این که اسرائیل نیز بدون موافقت امریکا نمی تواند در این باره اقدامی کند در آینده نزدیک جدی نمی دانند، اما در گام نخست گسترش و افزایش بیسابقه فشارها و اعمال تحریم های اقتصادی تازه درباره ایران ، پیگیرانه توسط آمریکا و متحدین آن دنبال می شود. در جانب دیگر، حکومت اسلامی ایران نیز با دنبال کردن برنامه هسته ای و پرهیز از شفاف سازی این برنامه ها و پیشبرد اشکال دیگر نظامیگری، آب به آسیاب سیاست های تجاوزطلبانه امریکا و متحدینش می ریزد و از سوی دیگر با برجسته کردن خطر حمله نظامی اسرائیل و امریکا، فضای سیاسی داخل کشور را بیش از پیش امنیتی می کند و از آنجا که شکاف میان جناح های حکومتی و رشد بی سابقه بحران اقتصادی زمینه های مساعد فعال شدن جنبش های متنوع اجتماعی را فراهم می کند، سعی می کند که به بهانه تهدید نظامی خارجی، تیغ سرکوب را همچنان بر بالای سر جنبش آماده نگه دارد.
در شرایطی که هم سیاست های آمریکا و متحدین آن و هم سیاست های حکومت اسلامی، موجب گسترش تحریم های همه جانبه ایران می شود که قربانی اصلی آن اکثریت محروم مردم کشور هستند و با تقویت تدریجی گزینه نظامی، کابوس تکرار مداخله نظامی چه از نوع عراق و چه از نوع لیبی درباره ایران جدی تر می شود، جنبش مستقل مردم برای آزادی و برابری اجتماعی لازم است که هشیار و سنجیده راه پیشروی خود را از این مسیر دشوار و پر خطر بپیماید.
از نظر سازمان ما تنها راه بستن گزینه مداخله نظامی یا تشدید سرکوب داخلی، به میدان آمدن جنبش های متنوع اجتماعی در ایران و همراهی با جنبش های جهانی علیه جنگ و علیه سرمایه است که در شرایط بحران بیسابقه سرمایه جهانی رو به گسترش است. اگر جنبش اصلاح طلبی در ایران چه از هراس حرکت های ساختارشکنانه مردم و چه در فرار از مداخله نظامی خارجی، به کنار حکومت کشانده می شود و بخش دیگری از اپوزیسیون که عمدتا در خارج کشور حضور دارد نیز از سرنگونی حکومت اسلامی به شیوه خاص یعنی حتی به قیمت نابودی زیرساخت های اساسی اقتصاد کشور در اثر مداخله وسیع نظامی و گسترش حاکمیت آمزیکا و متحدینش در این منطقه استراتژیک استقبال می کند، جنبش مردم ایران برای آزادی و برابری اجتماعی در همه عرصه ها راه سوم و مستقل را می پیماید و متحدین خود را در جنبش های مشابه در کشورهای منطقه و در جنبش های ضد سرمایه و طرفدار صلح و محیط زیست که در میدان خورشید اسپانیا و وال استریت نیویورک و صد ها شهر مشابه در کشورهای سرمایه داری جاری شده است جستجو می کند. این جنبش رهایی بخش ضمن مخالفت قاطع با برنامه ماجراجویانه هسته ای ایران و سایر طرح های میلیتاریستی حکومت اسلامی ایران اجازه نمی دهد که سردمداران امپراطوری جهانی سرمایه ریاکارانه زیر پوشش مهار تولید سلاح های کشتار جمعی یا دفاع ریاکارانه از حقوق بشر، با مداخله نظامی و با استفاده از مدرن ترین سلاح ها زیر ساخت اقتصاد کشورهای جهان سومی را تخریب کنند و مردم بی دفاع را قربانی سلطه طلبی بی مهار خود کنند.
گسترده باد مبارزه جهانی علیه سرمایه، برای آزادی، برابری، صلح و محیط زیست! سرنگون باد رٍژیم جمهوری اسلامی ایران! زنده باد آزادی ! زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران – راه کارگر
از مردم جهان برای جلوگیری از وقوع فاجعه جنگ کمک بخواهیم!
ما در هیچ شرایطی در کنار و یا در پشت رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی قرار نخواهیم گرفت!
این روزها اخبار مربوط به تهدید حمله نظامی از سوی دولت های غربی و دولت اسرائیل به صورت وسیعی در رسانه های جهان منتشر شده است. این موضوع که آیا این تهدیدات یک جنگ روانی برای مرعوب کردن حاکمین ایران مانند گذشته است یا زمینه سازی برای حمله نظامی و یک جنگ واقعی، در آینده روشن خواهد شد. عکس العمل حکومت جمهوری اسلامی به این تهدیدات این شبهه را تقویت میکند که علی خامنه ای و گروه فاسدی که بر ایران حکومت می کنند، قصد دارند به جای جلوگیری از وقوع جنگ به استقبال آن بروند. حکومتی که بقای نظام خود را مدیون گروگانگیری و جنگی هشت ساله با کشور عراق می داند و این دو فاجعه را «انقلاب دوم» و «برکت» برای نظام می شناسد، تعجب آور نیست که اکنون نیز در پی آن باشد تا برای حفظ خود با زیر پای گذاشتن مصالح مردم و کشور به پیشواز جنگ برود، تا شاید بزعم او مردم در برابر هجوم خارجی از آن حمایت نمایند و همچنین بتواند مخالفان را سرکوب، مردم ایران را که با اکثریت غیر قابل انکار مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند مرعوب و شکاف هائی را که در راس حکومت پدیدار شده است بپوشاند. ما در صورت وقوع یک جنگ خانمانسوز تنها حکومت استبدادی جمهوری اسلامی را مسئول آن می دانیم. حکومتی که به جای از میان بردن شبهات و نگرانی های جامعه جهانی با ادامه تحریکات باعث گسترش تحریمهای اقتصادی، صدور قطعنامه های گوناگون سازمان ملل متحد در اعتراض به تداوم تجاوزات حکومت به حقوق بشر در ایران و بالاخره انزوای کامل ایران و مردم نگونبخت آن در جامعه جهانی شده است. سی سال و اندی است که رفتار خارج از عرف جامعه جهانی این حکومت تنها بر تعداد دشمنان ایران افزوده است. سران رژیم هیچگاه نخواسته اند با برقراری یک رابطه معقول با دیگر کشورهای جهان قدمی در راه ثبات و حفظ منافع ملی ایران بردارند.
اعلام پشتیبانی از چنین حکومتی در صورت وقوع جنگ تنها به ترغیب حکومت در ادامه سیاست های سرکوب گرانه اش خواهد انجامید. تنها مخالفت با آتش افروزان جنگ کافی نیست، باید هرچه بیشتر از این حکومت، که ما را به این دوران بحرانی کشانده، پرده دری نمود و در کنار آن عواقب و نتایج جنگ احتمالی را برای مردم آگاه و دلسوز جهان روشن ساخت. لازم است در فعالیت های روشنگرانه به مردم جهان اعلام نمائیم که ما در هیچ شرایطی از این نظام عقب افتاده مذهبی و حکومت استبدای دفاع نمی نمائیم و در هیچ زمانی در کنار یا در پشت سرکوبگران مردم قرار نمی گیریم. ما با این گروه غارتگر ثروتهای ملی که هیچگونه اعتنائی به صیانت و نگاهداری مملکت و امنیت مردم کشور نداشته و ندارند، مبارزه می کنیم. ما آتش افروزان این جنگ احتمالی که جان و مال مردم بیگناه برایشان پشیزی ارزش ندارد را محکوم می کنیم. ما به سهم خود همه مبارزان راه آزادی را بخصوص در خارج از کشور فرا می خوانیم که خطرات و مصیبتهای پیش رو را جدی گرفته و برای مقابله با آن بیکار ننشینند. باید در حد توان خود به مبارزه ای وسیع برای آگاهی مردم جهان بپردازیم و برای جلوگیری از برافروخته شدن آتش جنگ در ایران آنچه را که در توان داریم انجام دهیم.
هیات اجرائی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور مهندس کامبیز قائم مقام ـ مهندس بهمن مبشری – دکتر همایون مهمنش
در مخالفت با تهدید نظامی و علیه جمهوری اسلامی متحدانه مبارزه کنیم
این روزها فضای مناسبات ایران با جهان متشنج شده و تندروها در سراسر جهان، موقعیت را برای تهدید نظامی و کوبیدن بر طبل جنگ مناسب دیده اند. ماجراجوئی های اتمی حکومت ایران، همراه با رجزخوانی های بی خردانه سران رژیم، امکان برافروخته شدن یک جنگ خانمان برانداز را افزایش داده است. در اسرائیل شیمون پرز اعلام نمود که زمان حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران در حال نزدیک شدن است. پس از آن بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در حال قانع کردن کابینهخود، برای حمله به ایران است. در پی این اظهارات جنگ طلبانه، تمرین های نظامی آغاز شده و آژیرها را برای آماده کردن مردم اسرائیل، به صدا در آورده اند. گفته شده است که، اسرائیل به همراه ایتالیا و آلمان رزمایش پنج روزه مشترک داشتهاند. همزمان سران سه کشور، آمریکا، فرانسه و انگلیس ضرورت فشارهای هر چه بیشتر بر حکومت ایران را مورد تاکید قرار داده اند. مقامات رسمی این سه قدرت اعلام کرده اند که همه گزینه ها را برای عقب نشاندن ایران مد نظر دارند. رسانه ها خبر داده اند که ارتش بریتانیا طرحهای خود برای حمله احتمالی به ایران را روزآمد میکند و . . .
از سوی دیگر، به رغم این که طی پنج ساله اخیر، شورای امنیت، چهار قطعنامه تحریمی علیه ایران تصویب کرده است و آمریکا و اتحادیه اروپا نیز تحریمهای یکجانبه دیگری وضع کردهاند تا ایران را وادار به توقف غنیسازی اورانیوم کنند، اما جمهوری اسلامی تاکنون هیچ نشانی از متوقف ساختن غنی سازی و همکاری کامل با آژانس نشان نداده و توجهی به شفاف سازی در زمینه برنامه اتمی خود، ننموده است. در نتیجه این واکنش های تحریک آمیز، سوء ظن به رژیم ایران، برای دستیابی به سلاح هسته ای، افزایش چشمگیری یافته است. جمهوری اسلامی طی این سال ها کوشیده است با هیاهو و گزافه گوئی جهان را علیه کشورمان متحد نماید و زمینه و بهانه برای برآمد جریانات تندرو، برای حمله نظامی به ایران، فراهم کند. عموم سران حکومت به ویژه رئیس جمهور تحمیلی، به جای چاره اندیشی و اعتماد سازی با جهان خارج، مشغول تحریک کردن مردم جهان علیه ایران هستند. احمدی نژاد در آخرین اظهار نظرش در این باره گفته است که اسرائیل همچون کلیه ای است که به بدن مردم منطقه پیوند زده اند، اما این بدن، آن را پس زده است. همه ملت ها در آرزوی زوال این حکومت و خلاص شدن از دست آن هستند. سپس افزوده است که این رژیم نابودیش نزدیک است. این اظهارات در زمانی مطرح می شود که از ایران به اتهام دست داشتن در توطئه ترور سفیر عربستان، به شورای امنیت شکایت شده و در گزارش آژانس بین امللی به شواهدی دال بر تخلفات تازه و تلاش هائی جهت دست یابی به سلاح اتمی از سوی ایران، اشاره شده است. اکنون فضا بسیار متشنج و رابطه بین حکومت ایران با بسیاری از کشورهای دیگر به شدت خصمانه تر شده است. در این فضای متشنج خطر حمله نظامی به ایران افزایش زیادی یافته است. سران قدرت های بزرگ به همراه برخی از رهبران کشورهای عربی بهانه های زیادی در دست دارند تا حمله نظامی را توجیه کنند. به رغم این، شرایط برای جنگ با ایران چندان مناسب نیست. جنگ در عراق و افغانستان حاصلی برای کشورهای قدرتمند به بار نیاورده است. در حال حاضر در این دو کشور خروج نیروهای خارجی مطرح شده و جدی تر می شود. هزینه های جانی و مالی عظیم این جنگ، که به ویژه توسط دولت امریکا تامین شد، نسبت به نتایج ناچیز آن، قابل سنجش نیست. هزینه جنگ با ایران برای جهان غرب بسیار سنگین خواهد بود. جنگ، بحران اقتصادی را تشدید می کند. افزون بر این، ایران با دو کشور عراق و افغانستان تفاوت چشمگیری دارد. با لیبی هم قابل قیاس نیست. برخلاف تصور دولتمردان اسرائیل، ایران نه عراق است که تنها یک راکتور اتمی داشت و برنامه اش پیشرفته نبود و نه سوریه است که تازه می خواست راکتور بسازد. ایران کشوری است که برنامه اتمی پیشرفته ای دارد و تاسیسات آن بسیار پراکنده و بعضا در دل کوه ها ساخته شده اند. به دلیل این مجموعه است که طی روز های اخیر، علاوه بر چین و روسیه، کشورهای دیگر از جمله فرانسه نیز نگرانی و مخالفت خود را با حمله نظامی به ایران اعلام داشته اند. وزیر امور خارجه فرانسه گفته است مداخله نظامی در ایران موجب بیثباتی در منطقه میشود. ناتو برنامه دخالت در ایران را رد کرده است. بیشتر به نظر می رسد آمریکا و غرب، هدفشان از این تهدیدات افزایش فشار به ایران برای عقب نشاندن حکومت است. از این رو امروز و در این مقطع، جنگ با ایران در دستور روز آمریکا و غرب قرار ندارد. اما فضای متشنج کنونی، تندروها، جنگ طلبان و خشک مغزان را میداندار می کند. در این فضای متشنج هر اقدامی ممکن است به یک جنگ تمام عیار کشیده شود. از این زاویه باید خطر جنگ را، بسیار جدی گرفت و برای تشنج زدائی کوشید.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، سیاست های جمهوری اسلامی در زمینه بحران اتمی و بی پاسخ گذاشتن مکرر خواست های مراجع بین المللی را عامل اصلی تشدید این بحران و جاده صاف کن هرگونه اقدام مخرب، علیه کشورمان دانسته، راه خروج از این بحران را پایان دادن به این سیاست ها می داند. در شرایط کنونی، شفاف سازی و همکاری با مجامع بین المللی پیرامون طرح اتهام ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا، که به شکایت عربستان به شورای امنیت انجامیده است، یکی از راه هائی است که می تواند از دامنه تشنج بکاهد. این مساله به ویژه در ارتباط با جمهوری اسلامی، که در زمینه ترور مخالفان خود سابقه و پرونده بسیار سیاهی دارد، مهم است. همچنین اهمیت دارد که دولت امریکا جزئیات این پرونده را در اختیار افکار عمومی قرار دهد تا امکان روشن شدن حقیقت برای عموم فراهم گردد. مردم جهان هنوز از یاد نبرده اند که دولت بوش با ادعای واهی سلاح اتمی در عراق، جنگ را آغاز نمود.
ما همانگونه که بارها گفته ایم، باز تکرار می کنیم که پایان دادن به سیاست پر تنش با مجامع بین المللی، پذیرفتن تعلیق غنی سازی اورانیوم، همکاری کامل با آژانس بین المللی انرژی اتمی، ادامه مذاکرات با گروه (۱+۵) و آغاز مذاکره رسمی و علنی با دولت آمریکا بر اساس عرف بین المللی، لازمه فروکش نمودن فضای متشنج کنونی است. ما بر این باوریم که دموکراسی در ایران نه از طریق ورود تفنگداران قدرت های خارجی، تنها با اراده و عزم ملت ایران مستقر خواهد شد. ما تعیین تکلیف با حکومت اسلامی را حق منحصر به فرد مردم ایران می دانیم. کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، همه جریانات سیاسی صلح دوست ایرانی را فرا می خواند که ضمن مخالفت خود با هرگونه اقدام نظامی علیه کشورمان، بر مسئولیت رهبران جمهوری اسلامی در تشدید این بحران تاکید کرده و تلاش برای عقب نشاندن رژیم از مواضع کنونی آن را پیگیری نمایند. صدای متحدانه علیه جنگ و جنگ افروزان و علیه سیاست های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی، امروز در ایران و همه جهان شنیده شده و با استقبال روبرو می شود. بدون تردید یکی از عوامل مهم بازدارنده جنگ، اتحاد و یکپارچگی صفوف ماست.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
شفافیت در پروژه هسته ای تنها راه حفظ منافع ملی و مقابله با تهدیدات نظامی، اقتصادی و سیاسی!
گزارش جدید یوکیا آمانو مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، برای نخستین بار بر علائم و نشانه هائی اشارت جدی دارد، دایر بر این که برنامۀ هسته ای ایران از ابعاد نظامی برخوردار است. گزارش های پیشین آژانس پیوسته پرسش هائی را در مورد وجود ابعاد محتمل نظامی در برنامِۀ هسته ای ایران مطرح می کردند و از جمهوری اسلامی می خواستند که با جدی تلقی کردن این پرسش ها به آ ن ها پاسخ قانع کننده بدهد. گزارش جدید آژانس بر مبنای اسنادی که از بیش از ده کشور عضو دریافت شده است، تحقیقات خود آژانس و اطلاعات دریافت شده از ایران استوار است، به شیوه ای تفصیلی به ابعاد نظامی احتمالی در برنامه هسته ای پرداخته، و ضمن ابراز نگرانی، از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهد به پرسش های مطروحه پاسخ دهد و در جهت شفاف سازی پایدار برنامۀ هسته ای خود گام بردارد. از جمله نکات مهم این گزارش طرح احتمال از سرگیری فعالیت های گذشته و پیش از سال ۲۰۰۳ است. این گزارش پیش از انتشار رسمی دستآویز تهدیدات نظامی هفته های اخیر از سوی اسرائیل برای متوقف کردن پروژه هسته ای ایران و طرح حمله به تاسیسات آن قرارگرفته است. اکنون سال هاست که پروژه هسته ای ایران به موضوع اصلی مناقشۀ بین جمهوری اسلامی با جامعۀ جهانی به ویژه دول غربی تبدیل شده و تشدید بحران اتمی، هر روز بیشتر از پیش، کشور ما را در معرض مخاطرات همه جانبه قرار داده است. فرصتی که با توافقات تهران و پاریس، در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و با پادرمیانی سه دولت اروپایی (آلمان، انگلیس، فرانسه) ایجاد شده بود، از طرف دولت بوش در آمریکا از یک سو و فشار افراطیون داخلی از سوی دیگر، از دست رفت. روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و اعلام «سیاست خارجی تهاجمی» و تکرار شعار محو اسرائیل، بر ابعاد این اختلافات افزود. نتیجۀ چنین سیاستی انتقال پروندۀ اتمی ایران از آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت، و تصویب چهار قطعنامه علیه ایران و اعمال تحریم های اقتصادی گسترده از سوی سازمان ملل بود. پیشنهاد مذاکرۀ بدون قید و شرط باراک اوباما هم، راه به جایی نبرد. مذاکرات با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به نمایندگی از ۵+۱ به بن بست رسید. بی پاسخ ماندن قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل، بن بست مذاکرات با اتحادیه اروپا، نارضایتی آژانس از همکاری مقامات ایران با این نهاد، همه دست به دست هم داده و شرائط نگران کننده ای را ایجاد نموده است.
گزارش جدید آژانس بر ابهامات تاکنونی در مورد پروژۀ هسته ای ایران می افزاید و اتهام مشخصی را متوجه این پروژه می کند که فقط با انکار و یا اتهام متقابل در سخنرانی های غیرمسئولانۀ سران حکومت نمی توان به آن پاسخ داد. راه پایان دادن به هر گونه ابهام یا اتهام در مورد برنامۀ اتمی ایران، شفافیت در کل پروژه، تصویب و اجرای پروتکل الحاقی با توجه به پذیرش و امضای آن توسط دولت ایران در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی است.
اتحاد جمهوریخواهان ایران بر این باور است که برنامۀ هسته ای ایران در بدترین حالت نیز، توجیه گر جنگ نمی تواند باشد و از این روی تهدیدات نظامی دولت اسرائیل را محکوم می کند. این تهدیدات را در خدمت تشدید بحران و نه حل آن می داند و هشدار می دهد که هر گونه اقدام نظامی علیه ایران می تواند عواقب غیر قابل پیش بینی برای بسیاری کشورها در منطقه و جهان داشته باشد. بازی با ورق جنگ، قمار بزرگی است که همه باید از آن اجتناب کنند. تاثیرات این نوع ماجراجوئی ها فقط به منظقۀ ما محدود نخواهد شد. پر واضح است که حکومت ایران هم از ایجاد این فضای جنگی ناخشنود نیست. محافل فاسد در قدرت در صدد دامن زدن به آن هم هستند تا در زیر چتر تهدید خارجی سلطۀ جابرانه خود را بر سرنوشت کشور دوام بخشیده و نقض حقوق شهروندان کشور را توجیه کنند.
اتحاد جمهوریخواهان ایران معتقد است که کلید پایان دادن به تهدیدات نظامی و تحریم های ویرانگر اقتصادی در دست رهبران جمهوری اسلامی است. مسیر رفع تهدیدها و لغو تحریم ها، بازگشت به دیپلماسی و جست و جوی راه حل برای اختلافات با آژانس بر سر میز مذاکره است. این امر نیازمند تغییرات جدی در سیاست خارجی کشور، تنش زدائی از آن و تقویت همکاری با جامعه بین المللی است. تامین منافع ملی کشور ما تنها از طریق تعامل با نهاد های بین المللی و دولت های عضو سازمان ملل بر اساس احترام متقابل به حقوق یکدیگر میسر است.
اتحاد جمهویخواهان ایران از راه حل تعلیق غنی سازی اورانیوم، تصویب و اجرای پروتکل الحاقی همزمان با لغو تحریم های اقتصادی و بازگشت پرونده اتمی ایران به آژانس بین المللی انرژی اتمی حمایت می کند و خواستار فشار به جمهوری اسلامی برای بازگشت بر سر میز مذاکره و پذیرش چنین راه حلی است.
هیات سیاسی اجرائی
اتحاد جمهوریخواهان ایران
علیه حمله نظامی، علیه رژیم استبدادی
حمله نظامی پیآمدهای فاجعه بار برای صلح جهانی، منطقه و کشور ما خواهد داشت!
موجی از نگرانی، جامعه بین المللی و نیروهای مدافع صلح را فراگرفته است. نگرانی از خطر حمله نظامی به ایران و پیآمدهای فاجعه بار آن برای صلح جهانی، منطقه خاورمیانه و کشور ایران.
دولت اسرائیل بر طبل جنگ می کوبد. وزیر دفاع اسرائیل می گوید: “هر روزی که می گذرد به حمله به ایران نزدیک تر می شویم.” ارتش اسرائیل و تعدادی از کشورهای عضو ناتو چند روز قبل در منطقه “ساردنیای” ایتالیا مانور مشترک برگزار نموده و اشکال مختلف حمله نظامی به ایران را تمرین کردند. وزیر امور خارجه بریتانیا می گوید ما در حال ورود به مرحله خطرناکی هستیم. به نوشته روزنامه گاردین، نیروهای مسلح بریتانیا برنامه ریزی خود را برای یک حمله احتمالی به مراکز اتمی ایران افزایش داده اند. دولت امریکا و فرانسه بر تشدید فشار علیه جمهوری اسلامی پای میفشارند.
این هفته گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی منتشر شد. در گزارش به “ابعاد نظامی” برنامه هسته ای جمهوری اسلامی پرداخته شده است. از جمله: “تدارک مخفیانه تجهیزات و اطلاعات مربوط به طراحی مورد نیاز برای سلاح هسته ای، آزمایش مواد انفجاری قوی و توسعه چاشنی برای تنظیم کردن خرج هسته ای، طراحی کامپیوتری و مدل سازی هسته اصلی یک کلاهک هسته ای، انجام کارهای مقدماتی برای آزمایش سلاح های هسته ای و توسعه و کار بر روی انتقال مواد بر روی کلاهک موشک های شهاب ۳”. اسرائیل و دول غربی با استناد به این گزارش، به تهدیدات نظامی علیه ایران مشروعیت می بخشند.
همزمان سه پرونده علیه رژیم ایران در نهادهای بین المللی روی میز قرار گرفته است: اتهام ترور سفیر عربستان در امریکا و نقش سپاه قدس در این ترور، گزارش دوره ای کمیته حقوق بشر سازمان ملل و گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی پیرامون “ابعاد نظامی” برنامه اتمی ایران. گرچه پرونده نقض حقوق بشر متفاوت از دو پرونده دیگر است، با این وجود طرح همزمانی سه پرونده و ارائه اسناد در مورد “ابعاد نظامی” برنامه اتمی ایران وضعیت جدیدی را به وجود آورده، موضع نیروهائی را که از حمله نظامی دفاع می کنند، تقویت کرده، موضع نیروهائی را که بر راه حل سیاسی در ارتباط با برنامه هسته ای ایران تاکید دارند، تضعیف نموده و زمینه را برای پذیرش افکار عمومی جهان به تشدید تحریم ها و انتخاب گزینه نظامی آماده خواهد ساخت.
غرب و اسرائیل تاکید می کنند که اجازه نخواهند داد رژیم ایران به سلاح هسته ای مجهز شود. آن ها در تهدیدات خود علیه رژیم ایران جدی هستند. این تهدیدات می تواند به تشدید تحریم ها ـ فشردن گلوی جمهوری اسلامی از جمله تحریم بانک مرکزی ـ و یا به حمله نظامی بیانجامد. به نظر نمی رسد که حمله نظامی در هفته های آتی در دستور قرار گیرد. دول غربی و اسرائیل در حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران با مشکلات جدی روبروند. سایت های مستحکم و زیر زمینی، پراکندگی، فراوانی و مکان های مخفی تاسیسات اتمی، موانع قابل توجهی بر سر راه یک حمله موفقیت آمیز هستند.
در حال حاضر تهدیدها بیشتر جنبه جنگ روانی دارد و برای اعمال فشار جهت عقب نشاندن حکومت ایران و زمینه سازی برای تشدید تحریم ها است. خطر حمله نظامی فوری نیست اما در حال افزایش است و با تشدید فضای جنگی، این احتمال وجود دارد که با توسل به دستاویزهای مختلف، تهدیدها و جنگ روانی به جنگ واقعی تبدیل شود.
غرب و اسرائیل از جنگ محدود و کنترل شده صحبت می کند. اما در واقعیت جنگ به صورت محدود و کنترل شده باقی نخواهند ماند. حمله نظامی به ایران می تواند منطقه را به آشوب کشد، دامنه آن به کشورهای همسایه گسترش یابد، پای کشورهای دیگر بمیان کشیده شود و به تقویت تروریسم در منطقه منجر گردد. جنگ وقتی آغاز شد دیگر قابل کنترل نیست و با واکنش های زیادی روبرو خواهد شد. پیآمدهای حمله نظامی به ایران غیر قابل پیش بینی است و می تواند به پویش دموکراسی در خاورمیانه لطمه زده و بنیادگرائی را کسترش بخشد.
ما از موضع انساندوستانه، صلح جویانه و مخالفت با کشتار انسان ها و از موضع منافع ملی با حمله نظامی و تحریم اقتصادی مخالفیم و جنگ را راه حل بحران هسته ای نمی دانیم. به باور ما هر دولتی که شعله جنگ برافروزد، دولتی است جنگ طلب و متجاوز. ما همراه با نیروهای صلح طلب، دولت های جنگ افروز را قاطعانه محکوم خواهیم کرد. جمهوری اسلامی همچنان در مقابل جامعه جهانی ایستاده و پذیرای تصمیمات شورای امنیت نیست. ما جمهورى اسلامى را مسئول اصلی پیدائى این وضعیت و عواقب آن مىشناسیم و نسبت به جدى بودن مخاطرانى که سرنوشت کشور را تهدید مىکند هشدار مىدهیم.
به یقین میتوان گفت که جنگ پیامدهای فاجعه باری برای کشور ما خواهد داشت. بسیاری از ایرانیان جان خود را در جنگ از دست خواهند داد، زیرساخت های کشور صدمه جدی خواهد دید، استخراج و صدور نفت متوقف و درآمد نفت قطع خواهد شد، تولیدات کشور بخاطر شرایط جنگی و نبود مواد اولیه کاهش خواهد یافت، بیکاری باز هم گسترش پیدا خواهد کرد، تورم بطور سرسام آوری بالا خواهد رفت و زندگی گروه های کم درآمد جامعه به فلاکت باز هم بیشتری کشانده خواهد شد. بار اصلی جنگ بیش از همه بر دوش کارگران، کارمندان و دیگر زحمتکشان جامعه انتقال خواهد یافت. جمهوری اسلامی می تواند جنگ را دستاویز قرار دهد و به سرکوب باز هم گسترده تر متوسل شود. جنگ به جنبش اعتراضی ضربه خواهد زد.
جمهوری اسلامی تا کنون در پیشبرد برنامه هسته ای از ناسیونالیسم بیشترین بهره را گرفته است. جنگ می تواند دستاویزی شود در دست رژیم که بر اساس آن ناسیونالیسم را در کشور تقویت کند، گروه هائی از مردم را به حمایت از رژیم حاکم سوق دهد، بخشی از نیروهای اپوزیسیون را به همراهی با جمهوری اسلامی بکشاند.
جامعه جهانی از فعالیت های هسته ای رژیم ایران بیمناک است. اغلب کشورهای عرب و همسایگان ایران نیز از فعالیت های اتمی ایران ابراز نگرانی کرده اند. با این همه سران رژیم نسبت به نگرانی جامعه جهانی و همسایگان ایران بی توجه بوده و با سیاست های تنش زا، سخنان تحریک آمیز، تداوم برنامه هسته ای و سرباز زدن از پاسخ به خواست شورای امنیت سازمان ملل، زمینه را برای حمله نظامی آماده می کند.
ما از موضع انساندوستانه، صلح جویانه و مخالفت با کشتار انسان ها و از موضع منافع ملی با حمله نظامی به ایران مخالفیم و جنگ را راه حل بحران هسته ای نمی دانیم. به باور ما هر دولتی که شعله جنگ برافروزد، دولتی است جنگ طلب و متجاوز. ما همراه با نیروهای صلح دوست، دولت های جنگ افروز را قاطعانه محکوم خواهیم کرد.
رژیم استبدادی ایران به رهبری خامنه ای برمواضع نابخردانه خود پای می فشارد و حاضر به تعامل با جامعه جهانی و پذیرای تصمیمات شورای امنیت نیست. رژیم استبدادی مسئول اصلی پیدائى این وضعیت و عواقب آن است. ما نسبت به جدى بودن مخاطرانى که سرنوشت کشور را تهدید مىکند، هشدار داده و سران رژیم را به خاتمه دادن به بازی با سرنوشت کشور و مردم فرامی خوانیم.
سیاست تهاجمی و تنش زای رژیم ایران در مقابل تهدیدات نظامی، به تشدید فضای جنگی کمک می کند. سران رژیم با کنار گذاشتن سیاست تهاجمی و تنش زا، تعامل و گفتگو با اتحادیه اروپا، شفاف سازی برنامه پروژه هسته ای و جلب اعتماد جامعه جهانی، می توانند خطر حمله نظامی به کشور ما را برطرف سازند. در موقعیت کنونی جمهوری اسلامی مسئولیت سنگینی برای پیش گیری از جنگ برعهده دارد. کشیده شدن وضع فعلی به جنگ، اعم از این که آغاز کننده آن که باشد، این مسئولیت را منتفی نمی کند.
ضرورت دارد نیروهاى صلح طلب و به ویژه نیروهای اپوزیسیون پیام مخالفت خود با حمله نظامی به ایران را به گوش جهانیان برسانند و جامعه جهانی را آگاه سازند که اپوزیسیون ایران مخالف حمله نظامی است. این مخالفت با حمله نظامی اما به معنی قرار گرفتن در کنار رژیم استبداد مذهبی نیست. اپوزیسیون لازم است متحدانه علیه سیاستهاى خانمانبرانداز رژیم استبدادی بایستد و برای برطرف کردن خطر حمله نظامی به آن فشار وارد آورد.
برآمد نیروهای اپوزیسیون، همکاری و اقدام مشترک آنها علیه حمله نظامی و علیه رژیم استبدادی، تلاش برای شکل دادن جنبش صلح در شرایط کنونی امری است مبرم و ضرور. لازم است مردم ایران را فراخواند که به انحای مختلف رژیم حاکم بر کشور را تحت فشار بگذارند تا از سیاست تش زا و ماجراجویانه که پیآمدهای فاجعه بار برای کشور دارد، دست بردارد. گروه های وسیعی از مردم ایران در روزهای اوج گیری جنبش سبز نشان دادند که با رویکرد به مبارزه مسالمت امیز و مدنی، مصمم اند که به سلطه دیکتاتوری پایان دهند و راه را برای استقرار دمکراسی در کشور بگشایند. در کشور ما زمینه های مساعدی برای تحول دمکراتیک و پایان دادن به دیکتاتوری وجود دارد. جنگ می تواند به این فرآیند آسیب رساند.
سازمان ما امیدوار است که نیروهای صلح طلب و آزادیخواه جهان به مقابله با کاربرد گزینه نظامی برای حل بحران هسته ای برخیزند و از مبارزه مردم ایران علیه دیکتاتوری و برای آزادی زندانیان سیاسی، تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی و برگزاری انتخابات آزاد حمایت کنند. دولت برآمده از انتخابات آزاد برای تامین منافع ملی، نه به پروژه هسته ای بحران زا و سیاستهای ماجراجویانه، بلکه به تعامل با جامعه جهانی روی خواهد آورد
بیانیه هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران -اکثریت
احمد: ابلهی مانند تو که هنوز نمی داند تمام تهدیدها علیه جمهوری اسلامی غیر قانونی است بهتر است خفقان بگیرد وکمی مطالعه کند. اوباش مردم فریب که این بیانه ها را برای منافع خود بیرون می دهند با مشت مردم ایران روبرو هستند. مرگ بر شیادان و خودفروشان ایرانی نما
بعد از خواندن این همه بیانیه های ریز و درشت ما بالاخره نفهمیدیم که با این حکومت فاشیستی که با کشتن تمام نخبه های ایرانی چه فرهنگی چه ادبی چه اجتماعی و حقوق بشری دارد برای خودش ملت سازی می کند چگونه باید مبارزه کرد؟ تمام این بیانیه ها که چند درصدی هستند معلوم است که به تنهایی نمی توانند حتی لیوانی را جابجا کنند، چه برسد حکومتی تا بن دندان مسلح و فاشسیت را. تنها راهی که می ماند این است که این عزیزان و نیز دیگرانی که در بین این بیانیه ها خط و نشانی از آنها نیست با حفط هویتشان دور یک میز بنشینند و نه با شعار های دهن پر کن که با نیات واقعیشان و با ارائه راه حل های عملی تمام دار و ندارشان را روی دایره بریزند و راه حل منطقی بیابند، وگرنه با شعار و در جعبه های تنهایی نمی شود هیچ کاری کرد بجز این ملت را سر کار بگذارند و جمهوری اسلامی هم با کشتن آنهایی که فکری دارند و اندیشه ای برای تغییر روز به روز هارتر و خونخوارتر شود تا ملتی را که در حال ساختن آن هستند بیاید و همه چیز آن مملکت را قبضه کند و نسل این گونه مبارزان مثل دایناسورها از بین برود و ایرانی جماعت آرزوی یک ایران دمکرات مبنی بر حقوق بشری را با خود به گور ببرد.