شهروند ۱۱۷۷

گزارشی که در پی می آید، چکیده ای است از سخنرانی هایی که در کارگاه آموزشی “کاوشی در سلامت روان” انجام شد. این کارگاه آموزشی بعداز ظهر یکشنبه چهارم ماه می توسط ” شبکه ایرانی- کانادایی ارایه دهندگان خدمات اجتماعی” و “مرکز اعتیاد و سلامت روان- CAMH در نورت یورک سیویک سنتر برگزار شده است.

در آغاز افخم مردوخی مشاور سلامت روان و همکار شبکه مددکاران اجتماعی ایرانی ـ کانادایی ضمن خوشامد توضیحاتی در خصوص سمینار داد و گفت: تدارک این برنامه از حدود یکسال پیش در دستور کار فشرده دو سازمان بوده:

CAMH- Centre for Addiction + Mental Health
ICSSPN- Iranian Canadian Social Service Providers Network
CAMH بزرگترین سازمان مداوا، تحقیق، برنامه ریزی، آموزشی و مشاورت بهداشت روان کشور کاناداست. ICSSPN یک شبکه همکاری و تبادل نظرات و خدمات بین متخصصان ایرانی است که در سازمانهای متعدد و تخصصی در رشته های خدمات اجتماعی از جمله مشاورت، کاریابی، بهداشت روانی، بهداشت کودکان و نوجوانان، سلامت مادران جوان و نوزادانشان، مدارس دولتی و بسیاری موسسات دیگر مشغول به فعالیت هستند. شبکه ما به صورت داوطلبانه و غیررسمی اداره می شود ولی برنامه های تدارک دیده خود را با تایید کامل سازمانهای فعال موجود در شهر ارائه می دهد.
این شبکه با همکاری سازمان خدمات خانواده FSA و همکاری دوستمان شکوفه دیلمقانی فعالیت خود را از سال ۲۰۰۰ با تدوین آئین نامه و دستور کار آغاز کرد. هزینه فعالیت های ICSSPN از طریق دریافت حق عضویت از اعضا تامین می شود. محل گردهمایی جلسات ماهانه ما را دوست و عضو شبکه پروین صمدزاده در اختیارمان می گذارد.
ما در ICSSPN خدمات مستقیم ارائه نمی دهیم، ولی اعضا ما با همکاری تنگاتنگ با یکدیگر تلاش می کنند که منابع موجود سازمانهای خود را در اختیار جامعه ایرانی مقیم تورنتو قرار دهند. ظرف چند سال اخیر اعضا ما با تخصص های متعدد برنامه های متنوعی به صورت کارگاههای آموزشی، نمایشگاه منابع موجود خدمات تا گردهمایی های عمومی، سخنرانی و کنفرانس به زبان فارسی به جامعه ایرانی ارائه داده اند.
معمولا به انسانی سالم می گوییم که احساس خوبی داشته باشد. تمام اجزا و ارگانهای بدنش به درستی انجام وظیفه کنند. درد نداشته باشد. صبح ها سبک بار و راضی از یک خواب آسوده و کافی شب پیش، آماده به آغاز مفید روز خود باشد. به اصطلاح عامه از درد سر و گوش و مفصل و کمر نمی نالد.
سلامت روان این است که ذهن فرد، فکر فرد، احساس و روان فرد از آرامش برخوردار باشد و مثبت و خوب و سالم به حیات خود بپردازد. زیبایی ها را در زندگیش ببیند و از آنها لذت ببرد. در زمینه های گوناگون زندگیش هدف داشته باشد و درجهت رسیدن به آنها تلاش کند. اطرافیانش را دوست داشته باشد و اجازه بدهد به آنها هم او را دوست داشته باشند. احساس اندوه و انزوای مداوم نکند. انگیزه برای حرکت، یادگیری، به دست آوردن و بخشی از جامعه بودن داشته باشد. احساس وحشت و بخصوص وحشت دائمی از افراد و وقایع پیرامونش نداشته باشد.
همه این احساسات و برداشت ها از زندگی دستخوش تغییر و تحول می شوند، ولی تاریک و منفی نگریستن دائمی می بایستی زنگ خطر را به صدا درآورد.
در مورد مهاجران یک لایه اضافی اضطراب و هیجان جابجایی نیز بر روی دوششان سنگینی می کند مسئله برخورد و حفظ سلامت روان ابعاد پیچیده تری به خود می گیرند.

مهاجرت استرس و سلامت روان

در اولین سخنرانی این کارگاه آموزشی دکتر اکبر رجبی ـ اصل، متخصص روانپزشکی، به موضوع مهاجرت و اضطراب های ناشی از جابجایی و انطباق پذیری در جامعه میزبان پرداخت. او اشاره کرد، مهاجرت تغییرات پیچیده ای در زندگی ایجاد می کند که این تغییرات می تواند اثرات عمیقی بر سلامت روان داشته باشد. در مهاجرت بسیاری از چیزهایی که فرد به آن عادت و علاقه داشته است از دست می روند. با وجود این مهاجرت و جامعه میزبان در بردارنده فرصت ها، فضاها و راه های جدیدی برای رشد و درک توانایی های ماست. و این همه بستگی به آن دارد که ما چطور به مسئله مهاجرت برخورد می کنیم و چگونه پروسه جا افتادن در کشور جدید را طی می کنیم.
گرچه تغییراتی که در این دوره رخ می دهد برای هر فردی متفاوت از افراد دیگر میتواند باشد، اما بسیاری از مهاجران در دوره ی جا افتادن و انطباق پیدا کردن با محیط و فرهنگ تازه اضطراب خاصی را تجربه می کنند که ناشی از نامشخص بودن و ناشناخته بودن آینده و مسائل جدید است. اغلب در میان مهاجران نوعی غصه درونی شبیه به عزاداری به خاطر از دست دادن آن چیزهایی که مهاجر به آن خو کرده بوده است، مشاهده می شود. برای مقابله با این اضطراب ها معمولا نوعی مکانیزم های دفاعی خودبخودی از جانب مهاجران به کار گرفته می شود، مثل تلفن زدن های طولانی و مکرر به کشور مبدا، یا به کار گرفتن تزئینات و دکوراسیون خودی در محل زندگی، اسکان گرفتن و زندگی کردن در محلاتی که سایر هم وطن ها در آن جا ساکن هستند، خرید کردن از مغازه و یا رستوران های هم زبان و برپا کردن جشن ها و آداب و سنن قبلی و چیزهایی نظیر این ها.
پروسه انطباق در واقع بستگی به این دارد که یک مهاجر چگونه با مسئله از دست دادن تعلقات قبلی خود برخورد می کند. و اینجاست که انعطاف پذیری مسئله مهم و کلیدی است. مهاجر به طور موقت هم که شده، بهتر است فردیت خود را کنار بگذارد. تصور این که فرهنگ ما بهتر یا بهترین است، لزوم یادگیری فرهنگ، زبان و پدیده های جدید را منتفی و یا کمرنگ می سازد.
درک پدر و مادرها از دنیای فرزندان در پروسه انطباق بچه های نوجوان و جوانان تاثیرات مهمی دارد. برخورد فرزندان با موضوع مهاجرت تا حد زیادی به نوع برخورد پدر و مادرها با موضوع مهاجرت بستگی دارد.
باید توجه کرد که مشکلات ما در جامعه جدید ناشی از مهاجرت نیست، انطباق با مهاجرت تنها یکی از مسائلی است که در کنار مسائل دیگر ما قرار دارد. همچنین این مهاجرت نیست که ما را بیمار می کند، بلکه این نحوه برخورد با مهاجرت است که شرایط بیمار شدن را تقویت می کند. ما باید نسبت به سلامت روان حساسیت بیشتری داشته باشیم. مسئله این نیست که فرهنگمان از دست می رود. موضوع این است که فرهنگ خود را حفظ کنیم و لایه ای از فرهنگ جامعه جدید را روی آن بکشیم.

مقدمه ای بر سلامت روان و اعتیاد

سخنران بعدی، دکتر ماندانا عطار زاده، کارشناس سلامت موضوعاتی همچون سلامت روان و بیماری های روانی و اعتیاد را تحت عنوان “مقدماتی بر سلامت روان و اعتیاد” مطرح کرد.
او در تعریف سلامت روان با عنایت به تعریف سازمان بهداشت جهانی گفت:” سلامت روان وضعیتی از سلامت است که در آن فرد توانمندیهای خودش را می شناسد و میتواند با استرس های طبیعی زندگی مواجه شود و به صورت مولد و مثمرثمر کار کند، و در جامعه مشارکت داشته باشد. سلامت روان به معنی ارتباط متعادل جسمی، روحی، عاطفی و روانی است. سخنران در ادامه اهمیت سلامت روان، عوامل بیماری های روانی، عوامل سلامتی روان، فاکتورهای خطر زا را مورد بررسی قرار داد. اعتیاد و اختلالات روانی همراه آن موضوع دیگر مورد اشاره دکتر عطارزاده بود. او در این بخش بر موضوع انگ یا Stigma مکث بیشتری کرد و تاثیرات منفی پیشداوریهای منفی را در مورد درمان اعتیاد مورد تاکید قرار داد. از نظر سخنران انگ عبارت است از :


“ذهنیت پیچیده ای که نگرش، احساسات و رفتار را تحت تاثیر قرار می دهد. این کلمه در بر گیرنده برچسبی منفی است که به افرادی که به هر دلیل (ویژگی خاص یا بیماری) از افراد “عادی” متفاوت هستند، زده می شود. این “تفاوت” نامطلوب و موجب شرمندگی تلقی شده، باعث نگرش و واکنش منفی (پیش داوری و تبعیض) نسبت به فرد دیگر می شود” . انگ زدن و به دنبال آن پیشداوری و یا قضاوت منفی موانع بزرگی برای کسب اطلاعات و کمک گرفتن از منابع کمک کننده می شود. از سوی دیگر وجود پدیده انگ زنی و قضاوت منفی در میان ارائه کنندگان سرویس های خدماتی باعث ارائه خدمات به طور ناقص و فاقد کیفیت لازم میشود.

خانواده، جوانان و سلامت روان


سومین سخنران، کارمن الیه نازلو، مشاور جوانان، بحثی تحت عنوان “خانواده، جوانان و سلامت روان” را ارائه داد و گفت:”دنیای نوجوانی دنیایی پیچیده و در عین حال ساده ای است. شناخت این دنیا به پدر و مادرها کمک می کند که نیازهای فرزندان خود را بشناسند و پاسخ دهند.” سخنران مراحل مختلف رشد کودکان و ویژگی های فیزیکی و روانی هر دوره و تحولات فکری، روانی و اجتماعی دوران بلوغ را مورد بررسی قرار داد و گفت:”پدر و مادر باید در این دوره نسبت به نوجوانان خود صبور باشند، تغذیه خوب و سالم و فعالیت های بدنی لازمه گذار آرامتر از این دوران است. پدر و مادر باید به نوجوان خود کمک کنند تا تغییرات فیزیکی و جنسی خود و علل آن را بشناسد. برقراری رابطه همراه با اعتماد و احترام و صادقانه پدر و مادر با نوجوان ضروری است و در تقویت اعتماد به نفس نوجوان نقشی کلیدی دارد. توجه نشان دادن به احساسات نوجوان و گوش کردن و شنیدن دقیق آنها و میدان دادن برای بیان احساسات به منظور تخلیه اضطراب ها و نگرانی های نوجوانان ضرورت هایی است که والدین باید در نظر داشته باشند”. خانم نازلو تاکید می کند که طی دوران بلوغ ، نوجوانان در حال ساختن هویت مستقلی برای خود می باشند. ایده ها و افکار نوجوانان در این دوره ترمیم می شود، ضمن آن که آنان به ایده ها و نظرات پدر و مادر هم توجه دارند. پدر و مادر باید در این مرحله به نوجوان خود کمک کنند تا مهارت ها و توانایی های لازم را برای کسب استقلال فرا گیرند، و بدین ترتیب امکان وابستگی و یا دنباله روی از دیگران را برای نوجوان کاهش دهند. تشویق کردن نوجوان به شرکت در فعالیت های اجتماعی موضوعی است که والدین نبایستی آن را نادیده بگیرند. پدر و مادرها باید بدانند که نوجوانشان با چه کسانی رفت و آمد می کنند و دانستن این اطلاعات بخشی از قرار و قوانینی است که میان والدین و فرزندان باید وجود داشته باشد.

اعتیاد: ریشه ها و روش های درمانی


سخنران پایانی این کارگاه آموزشی دکتر اتی سیف، روانپزشک متخصص کودکان و نوجوانان به موضوع “اعتیاد: ریشه ها و روش های درمانی” پرداخت.
“نشانه وابستگی و یا اعتیاد عبارت است از: اشتیاق فراوان، عدم توانایی در کنترل استفاده، ادامه دادن با وجود آگاهی از خطر و ریسک های احتمالی، استفاده رو به تزاید، رها کردن کارها و مسئولیت ها و امور عادی زندگی. سه دسته از عوامل میتوانند در معتاد شدن فرد تاثیر داشته باشند: عوامل ژنتیکی و یا ارثی، عوامل محیطی، و مراحل رشد”.
دکتر سیف افزود: اعتیاد به مواد مخدر امروزه در بسیاری از جوامع بیش از برخی از بیماری های جسمی همچون دیابت رایج است. اعتیاد در واقع بیش از آنکه جرم باشد یک بیماری است. و به همین دلیل اراده کردن برای درمان آن کافی نیست. اعتیاد به مواد مخدر مانند یک بیماری مزمن است که کاملا از بین نمی رود، اما قابل کنترل و درمان نسبی است. بهترین درمان مبتنی بر مداوای همزمان پزشکی، روانپزشکی و رسیدگی به معضلات اجتماعی است. فرد معتاد به مواد مخدر اغلب دو نوع وابستگی جسمی و روانی به مواد پیدا می کند. دکتر سیف به موضوع “انکار” در فرایند درمان اعتیاد تاکید زیادی دارد و می گوید: اجتناب از پذیرش یک حقیقت دردناک که موجب تغییراتی در ادراک می شود، یک عمل توافقی روانشناسی است که انکار نامیده می شود. انکار گرایشی است از طرف معتادان که وابستگی خود به مصرف الکل و یا مواد مخدر را تکذیب و یا تحریف می کند. “انکار” به معنی عدم پذیرش مشکل و در نتیجه به عدم جستجوی کمک منجر می شود. از همین رو از بین بردن انکار قدم مهمی در فرایند درمان اعتیاد محسوب می شود. خانم دکتر سیف درمان اعتیاد را دارای سه مرحله به هم پیوسته شامل درمان های دارویی، درمان های روانپزشکی و درمان های حمایتی و روزمره میداند و تاکید می کند که اولین قدم شکستن “انکار” و سپس رجوع به پزشک و یا متخصص است. آمادگی و خواست فرد برای عمل کنار گذاردن اعتیاد اهمیت زیادی دارد. در این مسیر فرد بیمار ممکن است روند درمان را متوقف کند و به شرایط پیش از درمان “برگشت” نماید. باید توجه داشت که “برگشت” به معنای شکست نیست و امکان ترک دوباره و نگهداشتن ترک اعتیاد را منتفی نمی کند.

این کارگاه آموزشی با پرسش و پاسخ حاضران و متخصصان شرکت کننده به اتمام رسید. برخی از حاضران نگرانی خود را از استفاده بیش از حد و طولانی فرزندانشان از کامپیوتر و اینترنت بیان کردند. همچنین چگونگی ایجاد رابطه دوستانه و اعتماد آمیز میان والدین و نوجوانان از مسائل مورد توجه حاضران و نیز سخنرانان بود.