۱

تا نان و سرپناه

آرزو نباشد

و روشنایی

به زمین تاریک باز آید

دل می بندم

به همین نهال زیبا

که قد می کشد در قلمرو پائیز

و قامت جهان را

معنا می کند

 

عیدی نعمتی

به همین جنبش در گستره خاک

رنگین کمان صدای انسان

که چتر می زند

بر آسمان زندگی:

Occupy Wall Street

و به توفانی که در راهست

سلام می کنم

کلاه از سر برمی دارم

به تو می اندیشم

ای آزادی.

 

۲

چقدر ساده اتفاق افتاد

بادی وزید

گلی پرپر شد

و پیراهنت

تنها ماند

روی بند زندگی.

 

۳

 

پیشکش امیر جواهری و به یاد گیلزاد

 

سرگردان

میان پائیزها و

زمستان های بی لنگر

روزگار می گذرانم

و این تقویم آرزوها

که هی از روی بهار می پرد.

بوی داغ می آید

از گلزار جهان

بوی شیداترین گل ها

و اندوه مثل اقیانوسی از فراز سرم می گذرد.

نیستی

بهار من تو بودی!