روز پنجشنبه ۲۶ جون نمایشگاهی از آثار گروهی از هنرمندان ایرانی همراه با حراج بخشی از این آثار در محل بنیاد پریا برگزار می شود که تا روز یکشنبه ۲۹ جون ادامه خواهد داشت. این نمایشگاه پنجشنبه ساعت ۳ بعدازظهر با حضور دکتر رضا مریدی و جمعی از شخصیت های هنری و فرهنگی جامعه ایرانی افتتاح می شود و در طول مدت نمایش هر روزه از ساعت ۳ بعدازظهر تا ساعت ۸ شب جهت بازدید علاقمندان دایر خواهد بود.
ویژگی این برنامه در مقایسه با نمایشگاه های مشابه این است که مسئولان و هنرمندان شرکت کننده در آن اعلام کرده اند که درصدی از فروش آثار خود را به چند مرکز خیریه از جمله (United Way) اهدا می کنند.
توجه و حمایت جامعه ایرانی ضامن موفقیت و تداوم این گونه برنامه های فرهنگی ست.
حدود یک ماه پیش در یک نمایشگاه جمعی در محل گالری آرتا با هنرمند جوان و تازه از راه رسیده ی ایرانی، شفق آژنده و همسرش محمد حسام زاده آشنا شدم. به دلیل چشم گیر بودن چند اثر از این هنرمند جوان قراری برای گفت و گویی در آینده گذاشتیم که هنوز به مرحله عمل درنیامده اما اتفاق این نمایشگاه اخیر بر آن گفت و گو مقدم شد. در تماس با آقای حسام زاده، مبتکر و مدیر این نمایشگاه، قرار گفت وگوی کوتاهی را گذاشتیم که در ادامه می خوانید.
این یادداشت در حقیقت، چیزی به غیر از گسترده ی خبر این نمایشگاه نیست وگرنه حضور شاخص چندین هنرمند حرفه ای و سرشناس ایرانی از جمله خانم میترا قوامیان، آقای علیجان علیجان پور، آقای کیهان مرتضوی، آقای رضا بصیری، آقای محمدرضا بیگناه و . . . در کنار هنرمندان جوان و مستعد، فرصت و دقت بسیارتری را طلب می کند. قصد این یادداشت تنها این است که این اتفاق را از میان اخبار محلی بیرون کشیده و برجسته کند.
فکر اولیه این نمایشگاه از کجا پیدا شد؟
ـ در حقیقت این فکر مال خود من بود و چون من هم در ایران و هم در کانادا به عنوان مدیر و برگزارکننده نمایشگاههای همسرم فعالیت داشته ام در مسیر کار به این نتیجه رسیدم که برای دسترسی و استفاده از امکانات و شرایطی که در این کشور برای هنرمندان موجود است می باید با ایجاد تشکلی از هنرمندان ایرانی نه تنها آثار آنان را در سطح وسیعی به جامعه میزبان معرفی کنیم بلکه با برجسته کردن وجه فرهنگی و هنری این جامعه نوپا به شکل گیری هویتی شایسته برای افراد آن نیز کمک کنیم. به عقیده من تا زمانی که نتوانیم آثار هنرمندان ایران را وارد فضای حرفه ای جامعه ی کانادایی بکنیم فعالیت های ما در مرحله یک گفت وگوی درونی باقی می ماند و طبعا ما را از امکان دستیابی به تسهیلاتی، اعم از دولتی و یا خصوصی، که برای هنرمندان حرفه ای در این کشور موجود است محروم می کند.
گردهمایی این جمع چگونه اتفاق افتاد؟
ـ من از میان این گروه تنها با آقای علیجان پور از قبل آشنایی داشتم. وقتی این نظر را با ایشان در میان گذاشتم بسیار استقبال و حمایت کردند و بعد آگهی این برنامه به مدت دو ماه در چند نشریه منتشر شد. نکته دلگرم کننده این است که همانطور که می دانید علاوه بر گروهی از هنرمندان جوان و تازه کار تعدادی از هنرمندان شناخته شده و با سابقه نیز به ما پیوستند که به نظر من حضورشان نه تنها به این حرکت جمعی رونق بخشیده بلکه باعث دلگرمی و تشویق نسل جوان شرکت کننده نیز هست. البته باید ذکر کنم که با تعدادی از این دوستان هنرمند در طول نمایشگاه اخیر همسرم آشنا شدم و این طرح را با آنها در میان گذاشتم که خوشبختانه مورد توافق قرار گرفت.
مسئله اهدای بخشی از فروش به سازمانهای خیریه چگونه پیش آمد و رابطه اش با این فعالیت هنری چیست؟
ـ من در طول مدت اقامتم در کانادا به این نتیجه رسیدم که مسئله ارتباط همکاری و حمایت از سازمانهای خیریه در این جامعه امری بسیار جا افتاده و پذیرفته شده است. به همین دلیل تصمیم گرفتم برای مطرح کردن این حرکت و انعکاس آن از این طریق می شود نتایج بسیاری حاصل کرد و در ضمن عملی مفید و انسانی نیز انجام داد. به دنبال این تصمیم با چند سازمان خیریه بزرگ تماس گرفتیم که پذیراترین آنها همین United Way بود که در آگهی های ما هم از آن نام برده شده. بعضی از این خیریه ها پیش پرداخت بسیار زیادی را برای همکاری از ما درخواست کردند که امکان آن موجود نبود و یا قوانین دست و پاگیری داشتند. در هر حال ما با چند خیریه وارد مذاکره شده ایم ولی تصمیم نهایی با هنرمند صاحب اثر است و درصد تعیین شده به خیریه مورد نظر صاحب اثر پرداخت خواهد شد. ضمنا به جهت اینکه تعیین قیمت یک اثر هنری کار بسیار مشکلی است ما تصمیم گرفتیم که آثار را با قیمت اولیه تمام شده به معرض مزایده بگذاریم و ارزش نهایی اثر براساس توجه و علاقه خریدار تعیین شود. یکی از محسنات این شیوه قیمت گذاری این است که خریدار با علم به اینکه ۱۰ درصد از فروش قطعا به خیریه پرداخت خواهد شد مطمئن است که هر چقدر قیمت را بالاتر ببرد سهم دریافتی خیریه نیز بیشتر خواهد شد.
چرا خیریه های ایرانی را انتخاب نکردید؟
ـ همانطور که ذکر کردیم قصد نوعی از تبلیغات و ایجاد ارتباط بوده منتها به شیوه ای که هنرمند و معرفی آثارش را از محدوده جامعه ایرانی بیرون برده و در فضای گسترده تری مطرح نماید.
آیا قرار است که همکاری این گروه بعد از این نمایشگاه ادامه پیدا کند؟
ـ هدف قطعا همین است ولی طبعا کمی احتیاط از طرف دوستان تصمیم نهایی را مشروط به نتیجه کار می کند. چنانچه ماحصل این نمایشگاه برای همه ما مطلوب باشد قصد این است که نه تنها به این کار ادامه بدهیم بلکه با ابعاد گسترده تری این برنامه را به شهرها و استانهای دیگر کانادا ببریم و شاید در نهایت در کشورهای دیگر هم مشابه چنین حرکتی را ایجاد کنیم.
آیا هدف این گروه فقط برگزاری نمایشگاه و فروش آثار است و یا راهکارهای دیگری را هم پیش بینی کرده اید؟
ـ هدف نهایی ما مطرح کردن هنر و هنرمند ایرانی است به جامعه ی میزبان. برای رسیدن به این منظور ما به راهکارهای مختلفی فکر کرده ایم، از جمله برپایی کارگاههای نقاشی در پارکها و مراکز آموزشی، برگزاری مسابقات نقاشی بین هنرجویان این کارگاه ها و آموزش رایگان نقاشی به کودکان.
من بشخصه امیدوارم که بتوانیم این ترکیب نمایشگاه و فروش را هم ادامه بدهیم. در ضمن برای من شکل ایده ال این است که بتوانیم هر ماه یک برنامه عمومی داشته باشیم، ولی طبعا انجام این طرح احتیاج به برنامه ریزی بسیار دقیق و تهیه منابع حمایتی بسیار گسترده دارد.
گپی هم با هنرمندان شرکت کننده
خانم قوامیان شما با چه هدفی به این گروه ملحق شدید؟
میترا قوامیان: من شخصا به سه دلیل عمده در این نمایشگاه شرکت کرده ام. اول اینکه به اعتقاد من برگزاری نمایشگاههای گروهی باعث انسجام و به هم پیوستن هنرمندان و بخصوص نسل های مختلف می شود و تشویقی است برای هنرمندان جوان تر و تازه کارتر و در ضمن تجربه ایست برای هر دو طرف.
دوم اینکه طرح برگزاری این کار جدید بود و من مایلم این شیوه به مزایده گذاشتن آثار هنری را تجربه کنم. و دلیل آخر سادگی شروع این کار بود و باز بودن درها و امکان شرکت برای همه. برای من مجموع این خصوصیات ارزشمند بود.
آقای علیجان پور، از نظر شما به عنوان یک هنرمند و در ضمن حامی این طرح، آینده مطلوب این حرکت چگونه حاصل می شود؟
علیجان پور: به نظر من این فکر و حرکت بسیار مثبت است و من خوشحالم که بخشی از این گروه هستم. در ضمن به تاثیر کار جمعی و گروهی با هدف مشخص ایمان دارم و معتقدم که حاصل عمل گروهی برای فرد نیز بسیار فراتر از این حاصل در یک تلاش فردیست. به نظر من اشاعه هنر وظیفه تک تک ماست و من شخصا به این حرکت و حضور و نقش خودم در آن افتخار می کنم.
خانم آژنده، تجربه شما به عنوان یک هنرمند جوان و تازه وارد در ارتباط با جامعه ی هنری کانادا چیست؟
شفق آژنده: طبعا شروع کار مشکلات فراوانی به همراه داشت ولی در مسیر حرکت برخورد و آشنایی با پیشکسوتان و مخاطبان هنر برای من بسیار دلگرم کننده و آموزنده بود. من معمولا به نیمه پر لیوان نگاه می کنم و در ضمن باور دارم که راه پیش پای ما بسیار طولانیست و می باید آن را با صبوری و پشتکار طی کرد. پذیرش و حمایت هنرمندان قدیمی تر بدون شک در این راه به ما کمک های زیادی می کند.
آقای بیگناه، اگر قرار بود دعوت نامه و یا تبلیغ این نمایشگاه را شما می نوشتید، نقاط قوت این حرکت جمعی را چگونه شرح می دادید؟
محمدرضا بیگناه: از نظر من نقاط قوت این نمایشگاه نشان دادن گوشه ای از هنر ایران و تلاش صادقانه همراه با همدلی و همکاری گروهی از هنرمندان در مسیر برگزاری این نمایشگاه است. فعالیتهای جمعی نیازمند برنامه ریزی، صرف وقت و تدارکاتی است که به نظر من در این حرکت به سرعت و دقت انجام گرفته. این نمایشگاه، و فکر آن، حرکت تازه ایست که برای تداوم به حمایت و مراقبت احتیاج دارد و این به دست نمی آید مگر به همت همه دوستداران هنر.
با تشکر و آرزوی موفقیت برای این جمع و به امید دیدار همه خوانندگان در این نمایشگاه.