مامو، نوازنده پیر و سرشناس کردستان، همراه فرزندانش سفری را برای اجرای کنسرت در عراق پس از صدام آغاز میکند. در این سفر، کاکو مرد میانسالی که خود را ارادتمند مامو میداند، به عنوان راننده و با اتوبوسی که از دوستش قرض گرفته است،
شهروند ۱۱۸۲ ـ ۱۹ جون ۲۰۰۸
نیوه مانگ؛ اثری در ستایش از موسیقی و مرگ
نویسنده و کارگردان: بهمن قبادی
فیلمنامه: بهمن قبادی با همکاری بهنام بهزادی
مدیر فیلمبرداری: نایجل بلاک
تدوین: هایده صفی یاری
موسیقی: حسین علیزاده
هدیه تهرانی(هشو)، گلشیفته فراهانی(نیوهمانگ)، حسن پورشیرازی (افسر انتظامی)، اسماعیل غفاری(مامو)، اللهمراد رشتیانی(کاکو)، محمد ناهید(شیرکو)
تهیهکننده: مژفیلم
محصول: ۱۳۸۵، ایران / کردستان عراق / اتریش
رنگی، ۳۵ میلیمتری، ۱۰۷دقیقه
مامو، نوازنده پیر و سرشناس کردستان، همراه فرزندانش سفری را برای اجرای کنسرت در عراق پس از صدام آغاز میکند. در این سفر، کاکو مرد میانسالی که خود را ارادتمند مامو میداند، به عنوان راننده و با اتوبوسی که از دوستش قرض گرفته است، همراهی میکند. مامو فرزندانش را یکی، یکی از نواحی مختلف جمع کرده و سوار بر اتوبوس می کند. آخرین فرزند از او میخواهد دقایقی از اتوبوس پیاده شود. او به پدر می گوید که پیر فرزانه روستا توصیه کرده که به این سفر نرود، زیرا هنگامی که ماه کامل شود اتفاقی برای او خواهد افتاد. مامو می گوید به هر صورت به این سفر ادامه خواهد داد، چرا که سالهاست از اجرای کنسرت او جلوگیری کرده اند. مامو به سراغ زنی به نام هشو (خوشه انگور) میرود که سالهاست به همراه ۱۳۴۴ زن دیگر در تبعید زندگی می کنند. اما هشو دیگر از صدا و اعتماد به نفس سابق برخوردار نیست. مامو به هر طریقی که شده هشو را راضی به سفر می کند، اما حوادث گوناگون تقدیر دیگری را رقم می زند….
مرثیه ای برای آوازهای در گلو خفته…
بهمن قبادی با اولین اثر بلندش به نام "زمانی برای مستی اسبها" به یک فیلمساز محبوب در بین جشنواره های خارجی و سینما دوستان غربی تبدیل شد. اگر چه تا پیش از این فیلم، تعداد محدودی فیلم در کردستان و یا درباره مردم کرد ساخته شده بود اما جدا از اینکه این فیلم یک اثر سینمایی با رعایت قواعد دراماتیک و تاثیرگذار بود به گفته خود قبادی اولین فیلم به زبان کردی در تاریخ سینما نیز است. بعد از آن قبادی با فیلم "لاک پشتها هم پرواز می کنند" استعداد و توانایی هایش را در زمینه کارگردانی، بیشتر از قبل ثابت کرد. "آوازهای سرزمین مادری ام" اگرچه از لحاظ ساختار و جذابیت بصری به زیبایی این دو نبود ولی با بهره گیری از قصه ای جذاب باز هم توجه خیلیها را به این فیلمساز جلب کرد، اما "نیوه مانگ" اگر چه به گفته فیلمساز با شتاب بیشتری نسبت به دو فیلم قبلی ساخته شد، اما به اثری پخته تر و دلنشین تر از این کارگردان جوان تبدیل شد. فیلم که به سفارش کشور اتریش و به مناسبت دویست و پنجاهمین سالگرد تولد موتزارت آهنگساز نابغه اتریشی ساخته شده اثری در ستایش از موسیقی و مرگ است. شروع فیلم با سکانسی خیره کننده و با نورپردازی استادانه نایجل بلک فیلمبردار آمریکایی فیلم و یکی از فیلمبرداران فیلم "ارباب حلقه ها" نمایشی از مبارزه خروسها را به تصویر میکشد و در این بین کاکو مردی که معرکه گردان صحنه است با استناد به جمله ای فلسفی از کی یر کگارد فیلسوف معاصر فریاد می زند: من از مرگ نمی ترسم. چرا که جایی که من هستم مرگ نیست و جایی که مرگ هست من نیستم. فیلمساز با همین جمله به استقبال داستانی نوستالژیک از سرگذشت مردمی عاشق موسیقی می رود که به دلیل بسیاری از محدودیتها و دشواری ها سالهاست که از عشق خود محروم مانده اند. مامو را همه اهالی کردستان می شناسند و به او عشق می ورزند. آوازخوانی که سی سال است نتوانسته بخواند و مردم در گوشه و کنار دنیا با آلبوم های موسیقی اش سی سال سکوت او را پر کرده اند. مامو به جستجوی زنی با صدای آسمانی است و او کسی نیست جز هشو. اما هشو هم دیگر نمی تواند بخواند. سالهاست که صدایش در گلو خفته و اعتماد به نفس خود را از دست داده است. برای مامو خواندن یعنی حیات. آواز یعنی بودن و زیستن. به همین خاطر نیت کرده به این سفر برود و پس از سی سال کنسرتی را در کردستان عراق اجرا کند حتی اگر مرگ در لباس فرشته ای به نام نیوه مانگ یا نیمه ماه ظاهر شود. او حتی از مرگ هم استقبال می کند و از فرشته سرخ پوش خواهش می کند زنده یا مرده او را به صحنه برساند. در سکانسی درخشان فرشته سرخپوش مامو را در حالیکه در تابوتی دراز کشیده در میان بیابانی از برف می کشاند.
نیوه مانگ هنوز اجازه اکران نگرفته و دلایل آن از دید فیلمساز می تواند به خاطر آواز زنان و یا صحنه برخورد پلیس ایران با شخصیتهای نوازنده فیلم باشد. در بخشی از گفتگویی که با قبادی داشتم درباره نیوه مانگ و ساخت این فیلم گفت: نیوه مانگ با آثار قبلی ام تفاوتهایی داشت. یکی اینکه اولین بار بود که به دنبال یک خانواده بسیار فرهیخته شهری در سنندج میرفتم تا درباره آنها فیلم بسازم. خانواده ای که همگی آهنگساز و نوازنده هستند و دیگر اینکه اولین بار بود که با اینهمه آدم بزرگسال کار می کردم. چون در همه فیلمهایم به غیر از آوازهای سرزمین مادری بچه ها حضور داشتند. دیگر اینکه زبان طنز این فیلم از همه فیلمهایم بیشتر بود. از تفاوتش در تولید هم باید بگویم. فیلم از روزی که ایده آن به ذهنم رسید تا روزی که فیلمبرداری آن تمام شد و به کپی نهایی رسید دو ماه و نیم طول کشید. حالا که از فیلم جدا شدم به این نتیجه رسیدم که از سه فیلم قبلی اینقدر تجربه آموختم که نیوه مانگ را به عنوان حرفه ای ترین فیلم خودم تا امروز تلقی کنم.
ابتدا قرار بود این فیلم که به سفارش کشورهای اروپایی است به طور ویدیویی فیلم برداری شود و کار ساده و مختصری باشد، مثل دف که قبادی آن را در ستایش از موسیقی ساخت، اما به تدریج قضیه جدی شد و عملا چهارمین فیلم بلند قبادی کلید خورد.
از ویژگی های فیلم کار بازیگران فیلم است که جدای از بازیگران حرفه ای چون هدیه تهرانی، گلشیفته فراهانی و حسن پورشیرازی بقیه نابازیگرانی هستند که در راس آنها بازی پیرمردی که نقش مامو را ایفا کرده خیره کننده است. قبادی این بار هم نشان داده که کارگردانی است که سینما را خوب می شناسد و می داند که چطور از بازیگرانش چه حرفه ای و چه غیر حرفه ای بازی بگیرد. فیلم از فیلمبرداری خوبی بهره برده و با نورپردازی و قاب بندی استادانه اش در خلق صحنه هایی در خدمت فیلمنامه موفق عمل کرده است، اما با دیدن نیوه مانگ و مروری بر چهار اثری که از قبادی دیده ام، به این نکته بیشتر پی بردم که یکی از مواردی که قبادی باید بیش از بیش روی آن کار کند فیلمنامه هایش است. در نیوه مانگ نیز با قدری تامل می شود به برخی حشو و زواید در فیلم واقف شد و اینکه میشد به دور از کمی شتابزدگی و تعمق بیشتر در زمینه شخصیت پردازی و کار روی روند قصه اثری کامل تر و ماندگارتر در تاریخ سینما را به ثبت رساند. اگر چه در همین قالب نیز نیوه مانگ یکی از آثار برتر سینمای ایران و شاید کاملترین اثر بهمن قبادی در کارنامه فیلمسازی اش باشد.