شهروند ۱۱۸۰
قطعا اگر از هواداران فیلم باشید شاهکار مایکل مور منتقد بزرگ هالیوود به نام سیکو را دیده اید. او با طنز خاص خود روی یکی از مشکلات بزرگ آمریکا “سیستم بهداشت بیمه و درمان” دست میگذارد و حقایق پنهانی را نشان می دهد.
مایکل مور یکی از شخصیت های محبوب فرهنگی در آمریکا است. شخصی است که در برابر مسائل کشورش بی تفاوت نمی ماند.
در فیلم سیکو مایکل مور در فیلمی نقش آفرینی میکند که کاملا با بقیه بازیگران آمریکایی متفاوت است. او با هیکل چاق و شلوار جین و کفش کتانی خود را یکی از میلیونرها ی آمریکایی، نشان می دهد.
او با این ظاهر به سراغ سیستم بهداشت بیمه و درمان آمریکا می رود. سیستمی که برخلاف بقیه کشورهای پیشرفته به طور خصوصی اداره می شود و در نتیجه تابع سود است و از هیچ حمایت دولتی برخوردار نیست. در طی این فیلم درمی یابیم که بیشترین نرخ مرگ و میر کودکان در میان کشورهای غربی ازآن امریکا است. و جالب است بدانید که مردم آن به طور متوسط سلامتی کمتری نسبت به بقیه مردم کشورهای آمریکای شمالی و اروپا دارند.
در فیلم سیکو به داستانهای واقعی مردم پی میبریم از آن جمله مثلا در مورد مرد نجاری که بر اثر حادثه دو انگشت خود را با اره قطع کرده و دکترها به او گفتند که پیوند انگشت وسط ۶۰ هزار دلار و انگشت دوم ۱۲ هزار دلار خرج برمی دارد. او انتخاب کرد که فقط انگشت دومش را پیوند بزند چون به همین میزان توانست برای هزینه پزشکی اش از بیمه پول دریافت کند.
این نجار یکی از ۵۰ میلیون آمریکایی بود که توانسته بیمه درمانی بخرد، اما تکلیف ۷۰ میلیون دیگر که از هیچ پوشش بیمه ای برخوردار نیستند چیست؟
در فیلم نشان می دهد که داستان بیمه درمانی در آمریکا پیچیده تر از این حرف هاست. شرکت های بیمه از ترس این که ناچار شوند مخارج بالای درمانی و پزشکی را به افرادی که بیماری جدی دارند بپردازند، پیش شرط هایی را برای قبول بیمه می گذارند. هرکس دارای کوچکترین بیماری ارثی یا هر سابقه بیماری دیگری باشد، از پذیرفتن او سر باز زده می شود.
در این فیلم با خانمی مصاحبه میشود که قبلا مسئول ثبت نام مراجعان برای یکی از شرکت های بیمه درمانی بوده است. او بعد از بازگو کردن چند خاطره به گریه می افتد و تعریف میکند که آنقدر با افرادی روبرو شده که امید داشتند بتوانند بیمه درمانی بگیرند، اما با آنچه در فرم درخواستی درباره سابقه پزشکی خود نوشته بودند از پیش معلوم بوده که تقاضای آنها رد خواهد شد.
اما چطور کشور ثروتمندی مانند آمریکا، چنین سیستمی دارد این مسئله باز می گردد به تبلیغات علیه “پزشکی دولتی” و اینکه چطور در این سیستم پزشکان مجبورند با حقوق کم در هر جایی که به آنها ماموریت داده می شود کار کنند و مردم حق انتخاب پزشک معالج خود را ندارند و غیره. در فیلم صحنه هایی از برنامه های تلویزیونی را نشان می دهد که سیاستمداران علیه سیستم بهداشت و درمان همگانی سخن پراکنی می کنند و مثلا می گویند که این سیستم چطور در کانادا ناموفق بوده است و مردم را در صف های طولانی برای دیدن متخصص و پذیرش در بیمارستان معطل کرده است.
اما همه ما شاهد هستیم که سیستم بیمه دولتی کانادا بسیار خوب عمل کرده و برای پوششهای بیمه ای پایه بسیار مناسب است.
مایکل مور از زادگاهش ایالت میشیگان به طرف مرز کانادا به راه می افتد و در آنجا در یک درمانگاه از مردم می پرسد که چقدر برای دیدن دکتر معطل شده اند. همه کمتر از یک ساعت. پسر جوانی که نیمی از دستش زیر اره قطع شده بود، آن را به طور مجانی در بیمارستان پیوند زده است. یک دختر جوان آمریکایی وقتی فهمیده سرطان دارد و در آمریکا راهی برای نجات او از مرگ نیست، تصمیم می گیرد با دوست کانادایی اش ازدواج کند تا بتواند از سیستم درمانی رایگان کانادا استفاده کند.
مور حتی با یک مرد میانسال کانادایی برخورد می کند که در سفرش به هاوایی در موقع بازی گلف دچار سانحه شده و ناچار شده بود که ۲۸ هزار دلار به بیمارستان پرداخت کند و در بازگشت بخشی را از بیمه درمانی اش بگیرد و بقیه را از بیمه مسافرتی اش اخذ نماید. او می گوید که با این که عضو حزب محافظه کار است باز هم از سیستم بهداشت و درمان دولتی حمایت می کند، زیرا همه باید مالیات بدهند تا همگان موقع نیاز بتوانند از بهداشت و درمان رایگان بهره مند شوند.
مایکل مور ریشه یابی کرده و داستان به سال ۱۹۷۳ و زمان رئیس جمهوری نیکسون برمی گردد و اینکه مردم در آن زمان تشویق شدند از شرکت های بیمه، بیمه درمانی خصوصی بدون پایه دولتی بخرند.
فیلم در ادامه نگاهی به سیستم بیمه ای اروپا دارد و بیننده درمی یابد که مردم انگلیس نه تنها هیچ پولی به بیمارستان پرداخت نمی کنند بلکه خرج آمدنشان به بیمارستان را هم از صندوقدار آن می گیرند.
او در فرانسه درمی یابد که مردم نه تنها پولی برای دوا و دکتر نمی پردازند، بلکه بعد از بهبود هم می توانند چند ماه مرخصی با حقوق بگیرند تا سلامتی کامل به آنها برگردد. این مدت اضافه بر پنج هفته مرخصی است که همه کارکنان نیمه وقت و تمام وقت دارند و تازه خانم ها پس از بچه دار شدن از طرف دولت یک نفر کمک می گیرند که به خانه آنها بیاید، لباس آنها را به لباسشویی ببرد و حتی برایشان غذا درست کند.
و اما در پایان فیلم مایکل مور یکی دیگر از ترفندهای مخصوص به خود را به کار می گیرد. چیزی که فیلم او را از یک مستند معمولی فراتر می برد و به آن لحنی طعنه آمیزتر می دهد.
او این بار به سراغ قهرمانان فاجعه ۱۱ سپتامبر می رود. کسانی که به طور داوطلبانه به میان دود و آتش رفتند تا مردمی را که زیر آوار ساختمان ها اسیر شده بودند، نجات دهند. تعداد زیادی از این افراد دچار بیماری های ریوی و قلبی و ناراحتی های دیگر شدند، اما به علت این که کارمند دولتی نبودند از امکانات درمانی محروم ماندند.
مور اما خبردار می شود که در زندان گوانتانامو که مجرمان ۱۱ سپتامبر هم در آن هستند امکان درمان رایگان وجود دارد. پس قایقی برداشته و از همه کسانی که به درمان رایگان نیازمندند دعوت می کند که همراه او شوند. عده ای از جمله داوطلبان کمک در ۱۱ سپتامبر با او همراه می شوند تا به سمت زندان گوانتانامو حرکت کنند.
وقتی به آنجا میرسند مور با بلندگو اعلام میکند که با بازماندگان ۱۱ سپتامبر به آنجا آمده تا از امکانات درمانی که زندانیان از آن بهره دارند، استفاده کند. طبیعی است که آژیر خطر به صدا در می آید و مور و بقیه راه خود را عوض می کنند.
فیلم سیکو اولین فیلم مستند در ارتباط با سیستم درمان و بیمه و بهداشت است تا نظر مسئولان را به این نکته مهم جلب نماید.
با دیدن این فیلم به عنوان یک کانادایی چه سیتی زن و چه با اجازه دائم اقامت بایستی سپاسگزار بود که از موهبت بیمه برخورداریم. آن را دست کم نگیریم و برای آینده بهتر به بیمه در همه زمینه ها به عنوان اصل مهمی توجه کنیم.
فرهاد فرسادی کارشناس ارشد بیمه است
www.cirmco.com