شهروند ۱۱۷۷
اخباری در رسانه ها و بخصوص اینترنت مبنی بر ساخت فیلمی از تو با حضور ستاره های هالیوود شنیده می شود و یا به چشم می خورد. کار با ستاره هایی مثل شان پن، رابرت دونیرو یا شارون استون. چقدر اینها صحت دارد؟
ـ رابرت دونیرو و شان پن شایعه است، اما تنها کسی که رابطه صمیمانه ای با او دارم شارون استون است و به احتمال خیلی زیاد در یکی از پروژه های آتی فیلمی با شرکت ایشان بسازم که هشتاد و پنج در صد فیلم به زبان انگلیسی است. یک کمدی کامل با فیلمنامه ای قوی که امیدوارم بهار یا پاییز امسال در کشور عراق ساخته شود. فیلمی پر هزینه که جزو کارهای سنگین به حساب می آید.
نام فیلمهایت غیر متعارف بوده و با وجود طولانی بودنشان جذاب هستند و در اذهان می مانند. آیا در انتخاب این اسامی به نمایش آنها در خارج از کشور فکر می کنی و یا اساسا دلیل دیگری داری؟ چرا برای فیلم آخرت نیوه مانگ مثل فیلمهای قبلی عمل نکردی؟
ـ وقتی در زندگی زناشویی قرار است بچه ای به دنیا بیاید مطمئن هستم تا قبل از به دنیا آمدن و شاید چند روز بعد از آن به این فکر می کنند که چه اسمی برای بچه بگذارند. حتی ۹۵ در صد از ما شاید یک لیستی هم تهیه کنیم چون اسم خیلی مهم است. فیلمها مثل بچه های من می مانند و دوست ندارم اسمی روی بچه هایم بگذارم که به راحتی فراموش شوند. یکی از دلایل اصلی اینست که اینها به راحتی داخل بایگانی می روند. به هر حال میان ۷۰۰۰ تا ۸۰۰۰ فیلم در سال باید اسمی را انتخاب کنی که به راحتی از ذهن آدمها بیرون نرود. پس نگران اسم هستم و اسامی هم که انتخاب می کنم بی ربط با موضوع نیست. درباره انتخاب نیوه مانگ یا نیمه ماه باید بگویم اگر فیلم را ببینی متوجه می شوی نیمه ناگفته اش مشخص است. کل موضوع من اینست که نیمه این قصه گفته می شود و ما هیچوقت نیمه دیگر را نمی بینیم. در حال حاضر با سانسور و قلع و قمعی که فیلم مواجه شده باید گفت که نصف فیلم دیده شده است. اگر بتوانم فیلم را اکران کنم آنوقت می بینی اسم برازنده فیلم است!
چند تا از فیلمهایت در ایران اکران عمومی داشته؟
ـ نمیشود گفت اکران عمومی چون این واژه برای فیلمهای من بی معنی است. برای اکران فیلمهای من یک سالن بیشتر نمی دهند. در اسپانیا ۸۰ سینما، در فرانسه ۶۰ سینما به فیلمهای من اختصاص می دهند، اما در تهران یک یا یکی و نصفی سالن به من اختصاص می دهند. این در حالی ست که هنگام نمایش لاک پشتها… سالن سینما پر از تماشاچی بود. ابتدا دو سالن به من دادند و بعد یکی از سالنها را گرفتند و به فیلمی دادند که ۳۷ سالن سینما داشت. اسم فیلم را هم نمیبرم چون فیلم بسیار سطحی و مزخرفی بود. به هرحال این کم لطفی و بی مهری مسئولان فرهنگی به این جنس فیلم است. با توجه به اینکه لاک پشتها در ۶۹ کشور نمایش داده شد و به همراه نیوه مانگ جزو پر فروشترین فیلمهای خارجی در اسپانیا یا ایتالیا و کشورهای دیگری مثل کره جنوبی بود و با وجودی که فیلمهای من در بین فیلمهای مستقل در ژاپن جزو پر فروشترین فیلمها بوده و فقط در شهر توکیو ۲ یا ۳ سالن سینما به فیلم من اختصاص می دهند، اما هیچ کشوری به اندازه کشور خودم از لحاظ اختصاص دادن سالن سینما به من کم لطفی نمی کند. به همین خاطر در این فکر هستم که از سال آینده یک سالن سینما برای خودم درست کنم.
به نمایش در نیامدن برخی از فیلمها در ایران به خاطر عبور از خط قرمز ها نیست بلکه بیشتر به خاطر مشکلات تهیه کننده و یا پخش کننده با فیلم یا کارگردان می باشد. در مورد فیلمهای تو چطور؟ دلیل دیده نشدن آنها چیست؟
ـ نه. من حتی برای پخش فیلمهایم پول هم داده ام. هیچوقت از اکران فیلمهایم در ایران پولی به من برنگشته است. حتی برای لاک پشتها حدود هفت میلیون تومان پول پرداخت کردم و حاضر بودم بیشتر از آن هم خرج کنم تا فیلم دیده شود. در کل اصلا سودآور نیست، چون نه تلویزیون فیلمهای مرا تبلیغ می کند و نه بیلبورد تبلیغی به من اختصاص می دهند.
اخیرا در فستیوالهای خارجی زمزمه هایی مبنی بر به بن بست رسیدن سینمای ایران از لحاظ فرم و محتوا و عدم استقبال جشنواره ها از سینمای کنونی ایران به گوش می رسد. به عنوان یک فیلمساز مطرح در فستیوالهای جهانی در این باره چه موضعی داری؟
ـ البته این قضیه فقط در مورد ایران صدق نمی کند. این موضوع در رابطه با کشورهایی مثل ایتالیا، فرانسه و خیلی از کشورهای آسیایی نیز صدق می کند. برای مثال دیگر آن توجهی که به سینمای کره جنوبی میشد نسبت به سه چهار سال گذشته خیلی کمتر شده است و شانس بد ایران هم این بود که بعد از ۱۱ سپتامبر اصولا نگاه به سینمای خاورمیانه و فیلمهایی که از کشورهای اسلامی می آمد مثبت نبود و خود غربیها تبلیغات سوئی به پا کرده بودند و اینها بی تاثیر نبود. به هرحال این تحول خیلی طبیعی و عادی است. به نظر من زنده بودن و ماندگاری سینمای هر مملکتی به همین بالا و پایین رفتنهاست. شما وقتی قلب یک بیمار را در مونیتور نگاه می کنید قلب زمانی از کار می افتد که یک خط مستقیم و ممتد را نشان می دهد و زمانی که نمودار دارای فراز و نشیب است قلب می تپد و زنده است. به نظر من ذکر این نمودار نه تنها برای سینمای ایران، بلکه برای سینمای جهان بجاست. اتفاقا من به آینده و موفقیت دوباره سینمای ایران خیلی خوش بین هستم و این پروسه دوباره باید تکرار شود که ما کمی به خودمان بیاییم. در حال حاضر خیلی ها از جمله مسئولان نگران هستند و می گویند یک زمانی پرچم ما در فستیوالها بالا می رفت اما اگر این مسئولان کمی آگاه و هشیار باشند به این نتیجه می رسند که زمان آنست که این جنس سینما را حمایت و تقویت کنند. فیلمساز باید آزادی عمل داشته باشد. هیچ فیلمساز ایرانی وجود ندارد که فیلمی ضد مملکت خودش بسازد چرا که در این کشور نفس می کشد. پس سانسور باید برداشته شود. یکی از دلایلی که باعث شد سینمای ایران تکرار شود افراط در سینمایی صرفا با موضوع انسانی بود. همه چیز شد سینمای انسانی، انسانی، انسانی…طوری که دیگر حال همه به هم می خورد. چرا که تماشاگر موضوعات مختلف و متنوع می خواهد. ببین در سینمای این مملکت همه چیز تحت نظارت است و هیچ فیلمسازی بودجه ای خارج از ایران دریافت نمی کند. خوب در این نوع سینما منتظر اتفاق خاصی نباشید. اگر من فیلمی بر اساس اصول این سیستم نسازم نه پروانه ساخت، نه وام و نه پروانه نمایش می دهند. پس با وجود این محدودیتها فیلمهایی که تولید و به خارج از کشور ارسال می شوند غالبا از نوع فیلمهای سطحی هستند. زمانی سینما می تواند متحول شود که این کنترلها برداشته شود یا اینکه فیلمساز بتواند کار خودش را مستقل و با بودجه شخصی بکند و بتواند جوابگوی تمام مسائلی باشد که برایش به وجود می آید و در مقابل آنها مقاومت کند. این تنها راه گریز از این وضعیت است.
درباره پروژه بعدی ات بگو و اینکه چه زمانی کلید خواهد خورد؟
ـ فیلم بعدی من ۳۰ ثانیه درباره ما نام دارد که امیدوارم پاییز امسال در تهران کلید بزنم. این اولین و آخرین فیلمی خواهد بود که در تهران می سازم. پس از آن فیلمی در مکزیک خواهم ساخت. خیلی دوست دارم برای یک بار هم شده فیلمی از نوع سینمای مستقل هالیوود و از جنس کارهای الیور استون و جیم جارموش و یا فیلمی مثل بابل کار کنم. این نوع سینما سینمای مورد علاقه من است و آن سینمایی است که همیشه به دنبالش بوده ام.
آیا به سراغ بازیگر حرفه ای خواهی رفت یا مثل اکثر کارهایت از نابازیگران استفاده می کنی؟
ـ دیگر به این قضیه فکر نمی کنم. شاید ترکیبی از این دو باشد. باید از هنرپیشگانم بازی بگیرم چه حرفه ای باشند چه غیر حرفه ای. باید آنچه که می خواهم در بیاید و اگر بازیگرانی که انتخاب کرده ام نتوانند کار را در بیاورند از بازیگران دیگری استفاده خواهم کرد.