به انگیزه اولین کنسرت گروه آبجیز در تورنتو با صفورا و ملودی صفوی گفت وگویی داشتیم. کنسرت این گروه روز شنبه دوازدهم اپریل در اوپرا هاوس برگزار خواهد شد.  ArtBeatGroup برگزارکننده ی این کنسرت در تورنتو است.


شهروند ۱۱۷۱  ـ ۳ اپریل ۲۰۰۸


 

به انگیزه اولین کنسرت گروه آبجیز در تورنتو با صفورا و ملودی صفوی گفت وگویی داشتیم. کنسرت این گروه روز شنبه دوازدهم اپریل در اوپرا هاوس برگزار خواهد شد.  ArtBeatGroup برگزارکننده ی این کنسرت در تورنتو است.


 

صفورا و ملودی عزیز، خیلی ممنون از اینکه این فرصت را به ما دادید که با شما صحبتی داشته باشیم.

– مرسی از شما که لطف کردید و ما را به این مصاحبه دعوت کردید.


 

برای خوانندگان ما توضیح دهید گروه آبجیز چگونه به وجود آمد؟

ـ گروه آبجیز با تشویق و حمایت دوستان و خانواده، و البته با همت صفورا در سال ۲۰۰۴ تشکیل شد. بیشتر ترانه های اولین آلبوم ما موسوم به "همه" بیش از ده سال پیش و در زمانی که ما به صورت تفننی برای خودمان ترانه می ساختیم شکل گرفتند. در آن زمان تنها هدف ما این بود که آنها را یک روزی به عنوان یک یادگاری از دوران جوانی روی یک سی دی به ثبت برسانیم و یک کپی از هرکدام را هم به عزیزانمان کادو بدهیم، اما با گذشت زمان و تشویق های پی درپی دوستان (بویژه دوستانی که در ایران زندگی می کردند) احساس کردیم که شاید باید به طور جدی به تشکیل یک گروه موسیقی فکر کنیم. آنچه که بیش از هرچیز ما را به انجام این کار تشویق میکرد، لبخند شادی بود که با شنیدن آهنگها روی لب شنونده ها ظاهر می شد و همه با هیجان و خوشحالی به ما می گفتند تا حالا همچین چیزی را نشنیده اند!

دو نفر از اعضای گروه (ارلاند و پائولو) از هم دانشگاهی های دوران دانشگاه برادرمان (صوفی) بودند که سالها پیش، (زمانی که صفورا چهارده – پانزده سالش بود) با کار و صدای صفورا آشنا شده بودند و از همان زمان هم عهد یاری و همکاری را با او بسته بودند. دو عضو دیگر گروه (روبین و یوهان) هم بعدها وارد زندگی حرفه ای صفورا شدند و با وجود اینکه هیچیک از این افراد (بجز روبین و یوهان) سابقه دوستی و همکاری قبلی با هم نداشتند، اما درست مثل تیمی که ماموریت حساس و خطیری به آنها واگذار شده، با نهایت جدیت شروع به کار کردند و علیرغم مشکلات و موانعی که سر راه گروه وجود داشت (و کماکان دارد)، همگی خودشان را متعهد به آبجیز و طرفداراش دانستند.


 

آیا میتوانید اسمی روی نوع موسیقی آبجیز بگذارید؟

ـ راستش هنوز خودمان هم دقیقا نمی دانیم که کارمان به مرور زمان به چه سویی کشیده خواهد شد، زیرا یکی از خصوصیات و شاید وجوه اشتراک اعضای این گروه، علاقه به آزمایش و کَندوکاو در سبکهای مختلف موسیقی ست. صفورا که در واقع آهنگساز اصلی و به عبارتی "سرگروه" آبجیزه، خودش همیشه دوست داشته در موسیقی، (مثل بقیه ابعاد زندگی اش) آزاد باشد و خودش را به سبک و یا ژانر خاصی محدود نکند. بازتاب همین نحوه تفکر هم در آهنگهای آلبوم "همه" به وضوح احساس می شود، اما اگر مجبور باشیم کار خودمان را زیر یک سبک خاصی قرار بدهیم، سبکمان را "World Pop" معرفی می کنیم. در ایران هم کار ما را موسیقی تلفیقی تعریف می کنند.


 

آبجیز تا به حال گروه در کجا کنسرت اجرا کرده ؟

ـ بیشتر در اروپا، (بویژه در فستیوالهای موسیقی در سوئد) اما در آمریکا هم دو تور کوچکتر داشتیم.


 

کمی از آلبومهایتان بگویید.

ـ آلبوم "همه"، مجموعه ای از کارهای ما طی ده، یازده سال گذشته است، که شاید هم همین مسئله دلیل تنوع گسترده در سبک آهنگهای این آلبوم باشد و گذشت زمان و تغییر سن و سال ما در ترانه ها احساس شود. شاید هم نشود!

درهرحال این آلبوم شامل یازده ترانه و یک مقدمه است. نظر به اینکه قرار بوده این آلبوم در درجه اول یک یادگار برای اعضای خانواده باشد، صوفی و صفورا یواشکی صدای پدر و مادرمان را ضبط کردند و در آخرین ترانه آلبوم از آنها استفاده کردند. صدای مادرمان در شروع ترانه "نسل من" شنیده می شود که صفورا یک روز موقع ضبط در استودیو از او می خواهد که پشت میکروفون چیزی بگوید تا "مثلا صدای میکروفون را برای خودش تنظیم کند" و آنجا چون مادرمان ترانه نسل من توی گوشش بوده، خودبخود آن آهنگ را به صورت لالائی زمزمه می کند. صدای پدرمان را هم به اتفاق صوفی، (باز هم یواشکی) از پشت تلفن ضبط می کنند به این شکل که، صفورا در آخر یک گفتگوی تلفنی معمولی از پدرمان می پرسد: "بابا، اگه یه پیغامی برای همه آدما داشته باشین، بهشون چی می گین؟" و آنجا صدای پدرم را ضبط می کنند.

آلبوم دوم که اسمش "Who’s your daddy? یا بابات کیه؟" است در واقع اصطلاحا "remix" یا آمیزه مجددی از هفت ترانه آلبوم "همه" است، که پائولو و روبین به سبک "Lounge" و "Drum and Base" تنظیم کردند و طوری آنها را ضبط کردند که دی جی های حرفه ای بتوانند با سلیقه خودشان روی ترانه ها (با صداها و آهنگهای دیگر) بازی کنند، یعنی فضای زیادی را برای "دی جی بازی" روی آن گذاشتند.

کار طراحی آلبومها را من(ملودی) و همسرم سامان با هم انجام دادیم، و اصولا روند ضبط و تهیه این آلبوم برای همه ی ما تجربه بسیار شیرین و باارزشی بود.


 

فروش آلبومهایتان تا حالا چطور بوده است؟

ـ فروش آلبوم بد نبوده، اما با توجه به اینکه عمدتا از طریق اینترنت و در سایت  http://cdbaby.com  فروخته می شود متاسفانه فوق العاده بالا هم نبوده، چون اولا دیگر آلبوم های موسیقی مثل گذشته فروش نمیروند و مردم بیشتر ترجیح میدهند ترانه های مورد نظر خودشان را از طریق اینترنت دانلود کنند. دوما در فرهنگ ما متاسفانه ضبط یا دانلود مجانی موسیقی امری کاملا پذیرفته شده و عادی بشمار می آید و کمتر کسی واقعا نسبت به کار هنرمند احساس مسئولیت می کند و به خاطر دانلود یک ترانه پول می پردازد. یعنی فکر می کنیم که واقعا مردم به اهمیت خرید ترانه برای هنرمند آگاه نیستند چون درباره این مسئله زیاد صحبت نشده و اگر واقعا بدانند چقدر مهم است بیشتر کمک می کنند. در هر حال با توجه به همه این مسائل آلبوم موسیقی واقعا این روزها دیگر منبع درآمد نیست، مگر اینکه گروه یا هنرمند با کمپانی های بزرگ و گردن کلفت ضبط قرارداد بسته باشد، اما گروه های مستقلی مثل ما باید دائما از طرفدارانشان خواهش و یا به آنها یادآوری کنند که خرید سی دی برای بقای گروه و کارهای بیشتر خیلی ضروری ست.


 

آلبوم سومی در راه است؟

ـ بله ما الان در حال کارکردن روی آلبوم بعدی هستیم و اتفاقا تصمیم هم بر این بود که دیگر تا زمانی که این آلبوم حاضر نشده دعوت هیچ برنامه ای را از جایی یا کسی نپذیریم، اما پیشنهاد اجرای کنسرت در تورنتو از طرف دوستی عزیز و فردی بسیار حرفه ای شد، که دیدیم واقعا نمی شود و نباید دست رد به این دعوت زد. بنابر این بچه ها کار آهنگسازی را متوقف می کنند تا در یک زنگ تفریح یک هفته ای به کانادا سفر کنیم.


 

چطور تورنتو را برای کنسرت انتخاب کردید؟

ـ تورنتو از شهرهایی ست که در هرحال، به خاطر میزان استقبال بالا از طرف مردم، در رأس لیست برنامه های ما قرار داشت و با توجه به سابقه خوب شهروز مولایی و شرکت http://www.artbeatgroup.com  در اجرای کنسرت، می دانیم که این برنامه هم یکی از بهترین برنامه های ما خواهد بود. خبر به ما رسیده که از نیویورک، بوستون، واشنگتن دی سی، فیلادلفیا و حتی آتلانتا هم "آبجیزدوستان" دارند کاروانی راه می اندازند که به تورنتو بیایند. بنابراین تردیدی نیست که شنبه دوازدهم اپریل یک شب گرم و فراموش نشدنی خواهد شد!


 

آیا کنسرتهایی بعد از تورنتو هم در نظر دارید؟

ـ نه، همانطور که گفتیم تصمیم داریم فعلا تمرکزمان را روی تنظیم و ضبط آلبوم بعدی بگذاریم چون درحال حاضر شرایط کاری ما به طور عجیب و غریبی سخت است. ما (اعضای گروه آبجیز) متاسفانه همه از هم پراکنده هستیم و جمع کردن همه زیر یک سقف برای کار امر بسیار دشوار و پرخرجی ست. بنابراین اگر الان این کار را طبق برنامه ریزی انجام ندهیم، باز ممکن است در کار وقفه ایجاد شود، اما اواخر ماه اپریل به یک فستیوال موسیقی در شمالی ترین نقطه سوئد دعوت شدیم که آن را پذیرفتیم چون به مکان کار ما نزدیک است.


 

آیا تا به حال به تورنتو آمده اید؟

ـ این اولین سفر ما به تورنتو خواهد بود و از آمدن به آنجا بی نهایت خوشحالیم.


 

در کنسرت تورنتو گروه دیگری بجز آبجیز هم خواهد بود؟

ـ بله، ظاهرا یک گروه بسیار خوب کانادایی به اسمChris Bottomley and Brain Fudge (http://www.chrisbottomley.com(  قرار است اجرا داشته باشند که خیلی هم تعریفشان را شنیده ایم و بی صبرانه منتظر شنیدن کارهایشان هستیم.


 


 

آیا با هیچ گروه یا هنرمند ایرانی و یا غیر ایرانی دیگری تا به حال همکاری داشته اید؟

– با گروه یا موزیسین ایرانی همکاری مستقیم نداشتیم، بجز در حد اجرای یک برنامه. به اتفاق گروه کیوسک سال گذشته در شهر سانفرانسیسکو کنسرتی برگزار کردیم و بسیار هم برنامه خوب و به یادماندنی شد، اما دلیل عدم همکاری ما با دیگران این است که آنقدر وقت برای کارهای خودمان کم می آوریم که دیگر متاسفانه وقتی برای اینکه بخواهیم با کس دیگری کار کنیم باقی نمی ماند (که البته امیدواریم این موانع هرچه زودتر کم شوند و بتوانیم با هنرمندان خوب دیگر هم کار کنیم)، اما در رابطه با همکاری با هنرمند غربی، با یک آرتیست سوئدی به اسم P- Danjelsa، در ویدئوی بعدی (که در روزهای آخر ماه اپریل منتشر می شود) یک همکاری کوچک داشتیم، و آن هم باز به این دلیل انجام شد که آن فرد، گذشته از اینکه کارش را فوق العاده دوست داریم، در همان شهری زندگی می کند که صفورا، روبین و یوهان آنجا ساکن هستند، و امکان همکاری برایمان وجود داشت.


 

ویدیوهای موسیقی شما خیلی توجه ایرانیها را به خود جلب کرده. دوست دارید کمی درباره آنها صحبت کنید؟

ـ تا امروز همه ویدئوها را همسرم سامان با ابتکار خوب خودش و همفکری ما دو تا آبجی ها ساخته. همونطوری که اکثر هنرمندها می دانند کار ساخت و تولید ویدئوی موسیقی بسیار پرخرج و وقت گیر است و با توجه به اینکه ما یک گروه مستقل هستیم که فعلا هیچگونه درآمدی از این نوع کارهای جانبی نداریم، مجبوریم با کمترین امکانات بهترین کاری را که در توانمان است ارائه دهیم، و برای انجام این کار هم باید قدرت خلاقیتمان را به شدت بالا ببریم. اکثر این ویدئوها در شرایط بسیار سخت و از لحاظ زمانی فشرده ضبط شدند، چون اصولا زمانهایی که اعضای گروه همه در یکجا جمع هستند بسیار محدود و کوتاهند.

چیزی که تا امروز در رابطه با ویدئوها برای ما جالب بوده، نحوه واکنش مردم نسبت به آنهاست. هر یک ویدئویی که منتشر می شود، موج جدید و متفاوتی از عکس العمل را با خودش می آورد، که خب این مسئله هم برای ما جالبه و هم بسیار آموزنده. هم متوجه ضعف ها و قدرتهای خودمان می شویم، و هم تا اندازه ای متوجه خط فکری عموم جامعه ایرانی.

ایده های کارها اکثرا به طور خود انگیخته در صحبت ها و شوخی هامان به وجود می آید و چون اصولا اعتقاد داریم که هیچ چیزی غیر ممکن نیست، آن ایده ها را به  واقعیت تبدیل می کنیم. یک مثال بارز  دریافت "جایزه اصغر" است http://www.youtube.com/watch?v=bRzJ5a51R4Q  که ایده اش آخر شب در عالم خواب و بیداری، (آن زمانی که آدمها معمولا با هم حرف می زنند تا خوابشان ببرد) در یک گفتگوی طنزآمیز بین سامان و صفورا به وجود آمد و فردای آن شب ما گروه را جمع کردیم و در عرض سه چهار ساعت تمام ویدئو را فیلمبرداری کردیم.  


 

آیا شما خود را در به وجود آوردن نقش تازه ای برای خواننده ها، ترانه سرایان و آهنگسازان زن ایرانی سهیم می دانید؟ تا به حال جامعه ایرانی افرادی مثل شما نداشته است.

ـ بی تردید هم جوانها و هم زن و مردهای با استعدادتر از ما در جامعه ایرانی وجود دارند که اگر زمینه رشد و ترقی و امکان بیان برایشان فراهم باشد، کارهای بسیار فوق العاده و تکان دهنده ای ارائه خواهند داد. زمانی که ما تصمیم تشکیل این گروه را گرفتیم، هدفمان این بود که جرقه کوچکی، بویژه در دل نسل جوان ایجاد کنیم و به آنها نشان بدهیم که هیچ چیزی غیر ممکن نیست. در آن دورانی که ما در محافل کوچک دوستانه و خانوادگی کارهایمان را اجرا می کردیم، همه با چشمهای "گرد" و متعجب به ما زل می زدند و نمی دانستند باید چه واکنشی از خودشان نشان دهند. انگار نمی دانستند که باید بخندند یا به جای ما از ما خجالت بکشند، …و یا بگویند این چرندیات چیست که شما می خوانید؟!… همیشه انجام هرکار غیر نُرمی در وهله اول کمی سخت است، اما وقتی که آدم به خودش و کارش اعتقاد داشته باشد، بی تردید آن حس را به مخاطبش هم منتقل می کند. ما می خواستیم با کارمان به مردم بگوییم که، خیلی سخت نگیرید و آن جوری باشید که خودتان دوست دارید باشید و از آن لذت می برید، نه آن جور که خیال می کنید دیگران میخواهند شما باشید! و امروز هم احساس می کنیم در این زمینه تا اندازه ای (البته درحد خودمان) موفق بودیم.


 

کمی درباره افراد دیگر گروه بگویید.

ـ این گروه بیشتر حالت یک خانواده را دارد تا یک گروه موسیقی نوعی. صوفی، برادر بزرگمان صدابرداری این گروه را به عهده دارد و به قول معروف در نقش "داداش بزرگه" بسیاری از کارهای سخت پشت صحنه را انجام می دهد. ارلاند هوفگارد (باسیست)، معلم دبیرستان در رشته موسیقی ست و همه شاگردانش عاشقش هستند. بسیار انسان نازنین و دوست داشتنی ست. در ضمن ما به او "مگ گایور" گروه هم می گوییم چون که از آن آدمهایی ست که مثلا با یک سوزن، قوطی خالی بیسکویت و سشوار، ماشین ظرفشویی از کار افتاده همسایه را راه می اندازد و همزمان برای هفت نفر هم غذا حاضر می کند و اگر یکی هم این وسط هوس هندوانه کرده باشد، با لبخند یک هندوانه بزرگ شیرین هم برایش میخرد، می برد و میدهد دستش!

پائولو مورگا (پرکاشنیست)، استاد دانشگاه در رشته آهنگسازی، تنظیم و سازهای پوستی ست. واقعا در کارش کم نظیره و بسیار فرد دوست داشتنی، شوخ و بذله گویی ست که همیشه با حرکات "گرافیک" همه را می خنداند. روبین (درامر) در موسیقی یک نابغه و درکار بسیار آدم جدی و سختگیری ست. اصلا شوخی ندارد و وقتی می گوید پنج دقیقه استراحت، همه می دانند که پنج دقیقه یعنی پنج دقیقه و نه پنج دقیقه و سیزده ثانیه! روبین زندگی اش یا بهتره بگوییم تاروپود بدنش از موسیقی ساخته شده و همیشه صد تا پروژه مختلف توی دست داره، اما وقتی صحبت آبجیز پیش میاد، می گوید:"این پروژه یعنی عشق"!

یوهان (گیتاریست) فلامنکو کار چیره دست، و ظاهرا (بلانسبت خودش و خواننده های شما) مثل همان "گاو فردینانت" کارتون والت دیسنی ست، که زیر سایه درخت لم می دهد و می خواهد همش گلها را بو بکشد و از حضور دخترهای زیبا مثل همان گلهای خوشبو قدردانی کند، اما در واقع نه تنبل، بلکه بسیار فعال و کاری و نجیب است.


 

آیا پیامی برای ایرانیهای تورنتو دارید؟

– بله، اگر هنوز بلیت هایتان را نخریدید، لطفا همین الان سفارش دهید که دیر میشود! چون که خدا می داند که حالا باز کی پیش بیاید که ما باشیم و شما باشید و این شبها باشند!


 

برای اطلاعات بیشتر درباره این کنسرت به

http://www.artbeatgroup.com/event.html    سر بزنید.