هفتمین دوره فستیوال فیلم دیاسپورا از ۲۹ نوامبر تا دوم دسامبر ۲۰۰۷در شهر تورنتو برگزار خواهد شد. با مدیر فستیوال گفتگوی کوتاه و مفیدی داشتم 

شهروند ۱۱۵۳ ـ ۲۲ نوامبر ۲۰۰۷


 

گفت  وگو با شهرام تابع محمدی مدیر فستیوال دیاسپورا، چارلی کایل مدیر بخش سینما و کسلت بنینگ  استاد دانشگاه  تورنتو


 

هفتمین دوره فستیوال فیلم دیاسپورا از ۲۹ نوامبر تا دوم دسامبر ۲۰۰۷در شهر تورنتو برگزار خواهد شد. به همین دلیل تصمیم گرفتم با مدیر فستیوال که خود نامی آشنا برای خوانندگان شهروند به عنوان منتقد فیلم در این نشریه می باشد گفتگوی کوتاه و مفیدی داشته باشم و از آنجا که  امسال بخش فیلم دانشگاه تورنتو نیز جزو حامیان فستیوال بوده لازم دیدم که با دو تن از اعضای اصلی بخش فیلم دانشگاه تورنتو به منظور قدردانی از حمایتشان از این فستیوال و شنیدن دیدگاهشان در مورد دیاسپورا نیز دیداری داشته باشم.

عارف محمدی


 


 

گفت وگو با شهرام  تابع محمدی


 

ابتدا از نام فستیوال شروع کنیم. چرا دیاسپورا؟ چه معادلی در زبان فارسی می توان برای این کلمه یافت؟

ـ در واقع معادل دقیق فارسی ندارد. خود کلمه دیاسپورا، هم ریشه Distortion  به معنای پراکندگی است. ریشه آن تقریبا به ۳۰۰ سال پیش برمیگردد. یعنی موقعی که یهودیان اولین بار توسط رومیان از سرزمین فلسطین رانده شدند و به مصر رفتند و این کلمه اولین بار در متون کهنه یهودیت بود که مطرح شد و همان مهاجرت یا پراکندگی اسم گذاری شده است. الان شاید نزدیکترین معادل آن در فارسی همان مهاجرت باشد، اما فرق اساسی مهاجرت با دیاسپورا اینست که در مهاجرت یک حس انتخاب وجود دارد و خود شخص تصمیم می گیرد که مهاجرت کند، اما دیاسپورا لزوما خودخواسته نیست. هر گروه و قومی که به هر دلیل از سرزمین خودشان کنده شده و در سرزمین دیگری ساکن می شدند، دیاسپورا نامیده می شدند و این به تدریج در طول تاریخ رابطه اش با یهودیت قطع شد و حالا دیگر یک مفهوم عام دارد.


 

 با توجه به توضیحاتی که دادی چه انگیزه ای باعث شد این فستیوال را راه اندازی کنی؟

ـ در حال حاضر چند سالی ست که سینمای دیاسپورا خودش به عنوان یک سینمای مستقل به وجود آمده و رشد کرده و هویت مشخص خودش را پیدا کرده است. در سینمای دیاسپورا مشخصا فیلمهایی هستند که به نحوی به مسئله تقابل فرهنگها، گوناگونی فرهنگها، مهاجرت از کشوری به کشور دیگر و انطباق با فرهنگ های دیگر  می پردازند. با توجه به پدیده مهاجرت وسیعی که از جنوب به شمال انجام شد یا به شکل قدیمی تر از شرق به غرب، این فرهنگها با هم خیلی آمیزش پیدا کردند و فیلمسازانی هم که از این نسل بیرون آمدند معمولا، هم نسبت به کشور میزبان و هم نسبت به فیلمسازان هموطن خود دیدگاه متفاوت تری دارند. به علاوه شخصیت مستقلی دارند که با هردوی این دو گروه فرهنگی متفاوت است. به همین خاطر من و همکاران دیگری که این فستیوال را راه اندازی کردیم این احتیاج را حس کردیم که باید به این بخش از سینما توجه بیشتری کنیم و فستیوالی باشد که مشخصا به نمایش فیلمهای دیاسپورا معطوف باشد. در حال حاضر در دنیا چند فستیوال دیاسپورا وجود دارد، اما تفاوتش با فستیوال ما اینست که آنها روی یک فستیوال خاص تکیه می کنند مثلا فستیوال دیاسپورای سیاه پوستان در سانفرانسیسکو، دیاسپورای هند در نیویورک، اما فستیوال ما تنها فستیوال از این نوع است که مجموعه دیاسپورای دنیا را نگاه می کند.


 

یکی از نکاتی که در شش دوره برگزاری فستیوال شاهد بودم حضور فیلمسازان آماتور و حرفه ای در کنار هم  است. آیا مرزی بین این دو گروه قائل نشدی؟

ـ کاملا درست است. ما روی هر دو بخش سینما تاکید می کنیم. هم روی فیلمهای حرفه ای از فیلمسازان جا افتاده و به اصطلاح مشهور دنیا مثل امیر کوستاریتسا یا آموس گیتایی یا تونی گاتلیف که در زمینه دیاسپورا کار کرده اند و فیلمهایشان در فستیوال ما نمایش داده شده است و هم  بر این تاکید داریم که فستیوال جایی باشد برای رشد فیلمسازان جوان. فیلمسازانی که تازه دارند وارد میدان می شوند و رشد می کنند. بسیاری از این فیلمسازان که در حال حاضر خیلی در دنیا مطرح شدند و اسم و رسمی  پیدا کردند اولین فیلمهایشان در فستیوال ما نمایش داده شده و این برای ما جای افتخار است که توانستیم سکوی جهشی برای فیلمسازان جوان باشیم.


 

آیا فیلمساز لزوما باید فیلم را خارج از کشور ساخته باشد؟ برای مثال اگر شخصی که در حال حاضر مقیم کاناداست فیلمی در ایران و درباره ایران بسازد جزو دیاسپورا به حساب می آید؟

ـ ببینید فیلمهای دیاسپوریک دو گونه هستند. یکی فیلمهایی که توسط فیلمسازان و خارج کشور خودشان ساخته می شود و گونه دیگر فیلمهایی که موضوعشان به دیاسپورا مربوط می شود. مثلا آخرین فیلم کن لوچ که خودش اهل انگلستان و فیلم هم در انگلستان ساخته شده و طبیعتا جزو سینمای ملی انگلستان محسوب می شود، در مورد مهاجران اروپای شرقی است و اینکه چگونه در انگلستان از آنها به خاطر غیرقانونی بودنشان سوء استفاده می شود. مثال دیگر فیلم  قول کار برادران داردن است که بلژیکی هستند و فیلم هم در بلژیک ساخته شده و در نتیجه سینمای ملی بلژیک محسوب می شود، اما باز موضوع آن درباره مهاجرت است.                                                             


 

توضیحاتی که دادی ابعاد فستیوال را گسترده تر کرد. در واقع یک فستیوال موضوع محور درباره دیاسپورا است.

ـ تقریبا درست است. فقط به این نکته اشاره کنم که ما به فیلمسازانی که خارج از کشور خودشان فیلم می سازند نیز توجه داریم. حتی اگر فیلمشان در مورد دیاسپورا نباشد. در این زمینه ما فیلمهایی نشان داده و خواهیم داد، اما توجه بیشتر ما به موضوع دیاسپورا است نه خود فیلمساز.


 

در مورد تامین هزینه فستیوال با چه مشکلاتی روبرو هستید؟

ـ خوب مسئله مالی فستیوال مسئله اصلی است. ببینید اگر بخواهم یک حساب سر انگشتی کنم به نسبت اینکه فستیوال کوچک یا بزرگ باشد درآمد فستیوال از ۳۰% بالاتر نمی رود. یعنی اگر مجموع مخارج فستیوال را حساب کنید، شما اگر بخواهید فیلمی را از یک کشور اروپایی به کانادا وارد کنید باید حق رایت فیلم و هزینه حمل و نقل آن را بپردازید و بعد هزینه هایی مثل اجاره سالن نمایش، تبلیغات و خیلی مخارج دیگر. این مخارج را اگر با هم جمع بزنید برای اینکه فیلمی را به کانادا بیاورید و فقط یکبار نمایش دهید آن پولی که از فروش بلیت به دست می آید حتی اگر سالن سینما پر باشد یک سوم این مخارج را هم نمی تواند تامین کند. در نتیجه به کمکهای مالی از جاهای دیگر نیازمند است.  این منابع مالی در درجه اول دولت و یک سری ارگانهای دولتی و بعد کسانی  هستندکه از فستیوال هایی از این دست حمایت مالی می کنند. مثل صاحبان مشاغل و غیره.

در فستیوال ما بخش بزرگی از بودجه ها به واسطه کار داوطلبانه پایین می آید. چون در این فستیوال کسی حقوق نمی گیرد و این خودش به تنهایی بخش بزرگی از مخارج ما را از بین میبرد. چون کارها عموما از راه دور انجام می گیرد در نتیجه نیازی به اجاره دفتر کار برای فستیوال نداریم و جدای از این ما از کمکهای مالی دولت و سازمانها و ارگانهای غیر دولتی استفاده می کنیم. برای مثال امسالOntario Art council   از فستیوال حمایت  کرده. همچنین برخی از سفارت خانه ها با پرداخت هزینه پست فیلمهایی که از کشورشان ارسال می شود ما را حمایت می کنند. یا بخش سینمای دانشگاه تورنتو امسال از ما حمایت کرده و بخشی از مخارج  سالن نمایش فیلم را به عهده گرفته است. یعنی از تخفیف ویژه مخصوص دانشگاه تورنتو توانستیم استفاده کنیم که کمک زیادی به فستیوال است، ولی ما در مجموع تا سال پیش هر سال مشکل کمبود مالی داشتیم و سال پیش اولین سالی بود که مخارج و درآمد ما با هم برابر بود.


 


با چارلی کایل و کسلت بنینگ  درباره دیاسپورا


 

چارلی کایل مدیر بخش سینمای دانشگاه تورنتو دارای دکترای سینما از دانشگاه ویسکانسین- مدیسن است. او متخصص سینمای آمریکا، سینماهای ملی و تحلیل فیلم است و در حال حاضر علاوه بر مدیریت به کار تدریس نیز اشتغال دارد. از او تاکنون مقالات و کتابهای متعددی به چاپ رسیده که دو کتاب او به نامهای "دوران گذر در سینمای آمریکا"(2004) و "سینمای کهن آمریکا در گذار" (2001) موجود است.

خانم کسلت بنیینگ دارای دکترا در رشته سینما و استاد دانشگاه تورنتو است. او نیز مقالات و کتابهای زیادی درباره موضوعات گوناگون بویژه سینمای کانادا و دیاسپورا به چاپ رسانده و در حال حاضر نیز سرگرم نگارش کتابی است درباره نماهای کلی نژاد و ملیت در فیلمهای اقلیتی کانادا.  ازاین دو درباره چگونگی آشنایی و حمایت بخش فیلم دانشگاه تورنتو از فستیوال دیاسپورا پرسیدم. پاسخ هایشان را در زیر میخوانید:


 

چارلی کایل:  فکر می کنم چند ماه پیش بود که مدیر فستیوال دیاسپورا با من تماس گرفت و درباره وضعیت فعلی فستیوال توضیحاتی داد و اینکه چطور فستیوال می تواند در برنامه های درسی گنجانده شود. ایده اینکه یک فستیوال به طور کامل به دیاسپورا اختصاص داده شده باشد باعث می شود که در بخش سینمای دانشگاه جایگاه خاصی پیدا کند. چون که ما به سینما به شکل جهانی خیلی اهمیت می دهیم. به این ترتیب با مذاکراتی که داشتیم به این نتیجه رسیدیم که در وهله اول بتوانیم اینیس هال را به خانه این فستیوال تبدیل کنیم. دوم اینکه دانشجوهای دوره تحصیلات عالی ما بتوانند بخشی از تحقیقات حرفه ای خود را در فستیوال انجام دهند. چرا که اهداف فستیوال با اهداف ما در دوره تحصیلات عالی همخوانی دارد. دانشجویان با شرکت در این فستیوال این فرصت را پیدا می کنند که بتوانند تحقیقات جالب توجهی در زمینه سینما انجام دهند و به طور کلی با مراحل تولید فیلم و شرکت فیلم در یک فستیوال در گیر شوند. ویژگی فستیوال دیاسپورا در این است که جامعه های اقلیت بتوانند  هویت فرهنگی خودشان را  بر اساس تصاویری  که از اجتماع و میراث فرهنگی خودشان می دهند، شکل دهند. افرادی که فرهنگ جدید را ارائه می دهند و افرادی که با آن فرهنگ آشنا می شوند. عامل دیگری که در چنین فستیوالی می تواند موثر باشد ارائه کردن یک سری کارگاه های هنری است. مثل فستیوال هات داکس که یک سری کارگاه در زمینه فیلمسازی مستند ارائه داده است.


 

کسلت بنینگ: دیاسپورا به طور طبیعی با دیاسپورای یهودی شروع شد. در سالهای دهه هشتاد من شروع به تحقیق روی دیاسپورای سیاه پوستان کردم که برای من به یک موضوع جالب روشنفکری تبدیل شد. بعد شروع به نوشتن در این زمینه کردم. پس از آن به بخش سینما در دانشگاه ملحق شدم و شروع به تدریس سینمای دیاسپورا کردم که در ضمن قبل از مطرح شدن گلوبالیزیشن بود. شروع کردم به صحبت درباره اینکه چه عواملی باعث جابه جایی ملتها می شود و به جابه جایی فرهنگها پرداختم و اینکه چگونه این موضوعات در سینما انعکاس پیدا می کند. اینست که حالا می توانیم در مورد دیاسپورای ایرانی یا چینی هم صحبت کنیم. به هرحال در حال حاضر درگیری فکری من پرداختن به این موضوع است و پاسخ دادن به سئوالهای مهمی مثل اینکه فرق بین سینمای دیاسپورا و سینمای در تبعید چیست و یا فرق بین سینمای دیاسپورا و جهانی شدن چیست؟