حافظ می گوید: «مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش». آیا حکومت آخوندی- سپاهی مصداق این شعر حافظ هست؟ یعنی:
مرغ است؟ زیرک است؟ به دام افتاده؟ تحمل دارد؟
در مورد پرسش اول یعنی مرغ بودن حکومت با دو تعبیر متضاد روبرو هستیم. تعبیر نخست ادعای خود حکومت است که بنابر آن پر پروازش به گستردگی برقراری خلافت اسلامی در سراسر کشورهای مسلمان و بالاتر از آن تسخیر سرزمین های کفار و پی ریزی حکومت جهانی اسلام است. در کوتاه مدت نیز سودای سلطه بر منطقه و مشارکت در مدیریت جهان را دارد. شاخ و برگ های ادعا و لاف و گزاف های بی پایه را که بزنیم، از این درخت جز چوب خشکی بی ریشه باقی نمی ماند. تعبیر دیگر که پا بر زمین واقعیت دارد، این است که حکومت آخوندی مرغ هست اما پر پرواز ندارد، زیرا مرغ خانگی و پرورشی است که تنها خاصیتش تخم گذاری است و تخم مرغ هایش را نیز همان هایی که آنرا پرورش داده اند می برند و می خورند!
پرسش دوم یعنی آیا حکومت آخوندی ـ سپاهی زیرک است نیز پاسخی دوگانه دارد. تا همین چندسال پیش باور عام براین بود که مکر و حیله گری و دغلبازی آخوندها نشانه زیرکی آنان است، اما با آنچه که در سال های اخیر روی داده و بی تدبیری ها و نابخردی های آنان که تا حد نشستن بر سر شاخ و بن بریدن فرارفته، حکایت زیرکی آخوندها اعتبار خود را از دست داده و امروز کمترکسی است که آنرا باورکند. پاسخ دیگر نیز این است که این جماعت از ابتدا نیز زیرکی به مفهوم متعارف کلمه نداشتند و تنها هنرشان این بوده که با رواج خرافات بذر ناآگاهی و نادانی بیفشانند، با کود وقاحت آنرا بارور کنند و محصولش را که غارت و چپاول است درو کنند. برای محک زدن به عیار زیرکی یا کودنی حکومت آخوندی، نگاهی به دو عرصه سیاست داخلی و خارجی آن کفایت می کند.
در عرصه سیاست داخلی به واگویی سه نمونه از کارنامه حکومت بسنده می کنم:
۱- آلودگی هوای تهران و دیگر شهرهای بزرگ به حدی رسیده که حکومت گاه و بیگاه ناچار می شود مدرسه ها را تعطیل کند و به بیماران قلبی و سالمندان هشدار دهد که از خانه خارج نشوند. میزان ماده آلاینده بنزن موجود در هوای تهران ۲۰ برابر حداکثر میزان مجاز است.
۲ – به گزارش تارنمای حکومتی “تابناک”: «رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر ازکشف ۳۳۰ تن مواد مخدر در ۹ ماهه نخست امسال خبر داده است». اگر فرض را بر این بگیریم که در سه ماهه پایانی سال نیز ۱۱۰ تن دیگر مواد مخدر کشف شود، مجموع کشف یک سال به ۴۴۰ تن می رسد. گفته می شود که میانگین میزان کشف مواد مخدر حدود ۵ درصد است، یعنی از هر ۱۰۰ تن مواد مخدری که قاچاق می شود ۵ تن آن کشف و ضبط می شود. با این حساب می توان مجموع میزان مواد مخدری که درکشور قاچاق می شود را ۸۸۰۰ تن درسال دانست که با جمعیت ۷۵ میلیون نفری مقدار سرانه برای هرنفر ۱۲۰ گرم می شود. این چنین است که گزارش سازمان ملل متحد مقام نخست در قاچاق و مصرف مواد مخدر دردنیا را به حکومت آخوندی- سپاهی داده است.
۳ – آشفتگی و از هم پاشیدگی شیرازه امور اقتصادی درحکومت آخوندی- سپاهی به قول سعدی: “داستانی ست که بر هر سر بازاری هست”. به گزارش “تابناک”، حبیب الله عسگراولادی که از پایوران ارشد اقتصادی نظام و عمود خیمه بازار است می گوید: «به نظر می رسد باتوجه به واردات کالا با دلار ۱۶۰۰ تومانی [که در زمان نوشتن این مطلب به ۱۷۲۰ تومان رسیده] و مشکلات تولید در ۶ ماه آینده با کمبود بسیاری از کالاها درکشور مواجه خواهیم شد که برای تهیه آنها باید متوسل به قاچاق شویم و یا این که هزینه بسیاری بابت قاچاق بپردازیم».
در عرصه سیاست خارجی وضع به مراتب بدتر است، زیرا کشور را در وضعیتی خطرناک و بحرانی قرار داده که در نهایت، با هر سناریویی که فرض کنیم، چاره ای جز این نخواهد ماند که آنکه زیان و خطر کمتری دارد ـ یا می پنداریم که دارد ـ را انتخاب کنیم. از آنجا که به تجربه ثابت شده که “مصلحت نظام” و “منافع ملی” با یکدیگر در تضادند و حکومت آخوندی در هر بزنگاهی با پیروی از «حفظ نظام اوجب واجبات است» بی لحظه ای تردید اولویت را به “مصلحت نظام” می دهد، نتیجه این گزینش برای حکومت “گزینه بد” و برای مردم ایران تحمل عوارض”گزینه بدتر” خواهد بود.
نمونه ای از این رفتار ناهنجار و خلاف منافع ملی حکومت در عرصه سیاست خارجی، راهبرد خیره سرانه آن در زمینه پرونده فعالیت های هسته ای است. مقامات ریز و درشت حکومت آشکارا می گویند که دلیل این لجاجت و خیره سری، که می تواند سرانجامی بسیار خطرناک برای ایران و ایرانی داشته باشد، این است که می دانند اگر در این زمینه کوتاه بیایند و تسلیم شوند، کشورهای غربی پرونده حقوق بشر را روی میز خواهند گذاشت. چنین استدلالی عذر بدتر از گناه است و تضادی که از آن سخن گفتم چهره می کند و خود را نشان می دهد. آیا در میان ۷۵ میلیون نفر جمعیت ایران، بجز پایوران و کارگزاران وابسته به حکومت کسی هست که منافعش در عدم رعایت حقوق بشر باشد؟! پس چرا حکومت نمی تواند به خاطر “منافع ملی” حقوق بشر را هم رعایت نماید و غائله ای که دارد به بحران سرنوشت ساز بدل می شود را ختم به خیر کند؟! پاسخ ساده است: رعایت ـ حتی ظاهری ـ حقوق بشر به “مصلحت نظام” نیست و بقای آن را به خطر می اندازد. بنابر این، حکومت در جهت رعایت “مصلحت نظام”، “منافع ملی” که در تضاد با آن است را زیر پا می گذارد.
این الزام به رعایت “مصلحت نظام” خواه و ناخواه حکومت را به رفتارهایی می کشاند که با زیرکی سازگار نیست و بنابراین پاسخ پرسش دوم این است که حکومت آخوندی- سپاهی زیرک هم نیست.
پاسخ پرسش سوم: “در دام افتاده است؟” مثبت است. تحریم بانک مرکزی و تحریم خرید نفت ایران و آشفتگی هایی که در همین مراحل ابتدایی و پیش از اجرایی شدن این تحریم ها پدید آمده اند، تأییدی براین در دام افتادن هستند.
و اما پاسخ پرسش چهارم یعنی آیا اکنون که در دام افتاده “تحمل دارد؟” نیز آشکار و روشن است. حکومت آخوندی- سپاهی که اکنون در دام خودکرده هایش افتاده، فاقد تحمل شرایط “دام” است تا بتواند راهی معقول برای رهایی از آن بیابد. مدام خود را به در و دیوار می کوبد، عربده می کشد و رجز می خواند، رزمایش نظامی دریایی و زمینی برگزار می کند، برای همه دنیا خط و نشان می کشد و به بستن تنگه هرمز تهدید می کند و روزبه روز هم عرصه را بر مردم خود تنگتر می کند غافل از این که با این کارها ترس و ضعف و ناتوانی خود را به نمایش می گذارد.
نتیجه این که امروز، بیش از هر زمان دیگر درتاریخ چند هزار ساله ـ حتی در مقایسه با بزنگاه های حساس مانند حمله های اسکندر، اعراب و مغول ها ـ کشور در معرض انواع خطرها اعم از نابودی و ویرانی زیرساخت ها و سرمایه های ملی و تجزیه و متلاشی شدن است. آیا مام میهن می تواند به ما فرزندانش درگذر دادن کشور از این گردنه خطرناک اعتماد کند؟!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی و ساکن مونتریال کانادا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8 (at)gmail(dot)com