فرآیند تحولات دموکراتیک در جهان عرب و خاورمیانه بی وقفه ادامه دارد و سر ایستادن هم ندارد. اما این دگرگونی های دموکراتیک در این سوی عالم برخلاف آن چه که در اروپای جنوبی در دهه هفتاد و آمریکای لاتین در دهه نود رخ داد، صرفا درونی نیست. هم در شمال آفریقا و هم در خاورمیانه، در هم تنیدگی ابعاد داخلی، منطقه ای و بین المللی کاملا محسوس است. این امر ناشی از آهنگ رو به فزونی جهانی شدن و نیز اهمیت ژئوپولتیک منطقه ماست. اما به رغم این تداخل نزدیک، آن چه که سرنوشت تحولات را در کشوری رقم می زند، ساز و کارهای درونی است.
مثلا در یمن، این توافق نامه صلح اتحادیه کشورهای خلیج بود که باعث شد تا خونریزی کاهش یابد و علی عبدالله صالح را وادار به ترک قدرت کند. او روز دوشنبه ۲۳/۱/۲۰۱۲ پس از تصویب مصونیت قضایی و سیاسی اش توسط پارلمان یمن از ریاست جمهوری کناره گرفت و برای درمان به آمریکا رفت. این امر با موافقت احزاب اپوزیسیون صورت گرفت، اما با مخالفت جوانان و نیروهای انقلابی حاضر در خیابان رو به رو شد. حضور این جوانان و تظاهرکنندگان و خیمه نشینان، هم اکنون پشتوانه سرکشی سربازان و افسران نیروی هوایی و دیگر کارکنان ادارات و وزارت خانه های یمن است. اینان در واقع علیه مسئولان و فرماندهان عالیرتبه وابسته به رییس جمهور ـ که اغلب از خویشاوندانش هستند ـ شوریده اند. و این به معنای آن است که با وجود توده ها در خیابان، فرآیند انقلاب یمن متوقف نشده است و چه بسا موضوع مصونیت قضایی علی عبدالله صالح را هم از حیز انتفاع بیندازد.
در سوریه
پس از تغییر قانون اساسی سوریه در سال ۱۹۷۳ اختیارات فراوانی به رییس جمهور اعطا شد. بشار اسد اکنون دبیرکل کشوری و ملی حزب بعث، دبیر کل جبهه پیشرو (شامل حزب بعث، حزب کمونیست “خانواده بکتاش” و چند گروه دیگر) و فرمانده کل نیروهای مسلح است که افزون بر قوه مجریه، مهار قوه مقننه را هم در دست خود دارد و به نوعی دارای حاکمیت مطلق است.
رژیم سوریه از پانزدهم مارس تاکنون می کوشد به بهانه وجود گروه های افراطی مسلح بر تظاهرات و اعتراضات مردمی چیره شود، اما موفق نشده و نتیجه، چیزی جز کشتار و سرکوب هر چه بیشتر نبوده است. میانگین روزانه مقتولان اعتراضات سوریه ۴۰ ـ۳۰ نفر است. طبق نخستین توافق نامه صلح میان اتحادیه عرب و دولت سوریه مقرر شد تا ناظران عرب بر چهار امر نظارت کنند: عقب نشینی تانک ها و نیروی زرهی ارتش از شهرها و شهرک ها و روستاها، توقف کشتار تظاهرکنندگان، آزادی تظاهرات، و اعطای اجازه به رسانه های خارجی جهت پوشش خبری رویدادهای سوریه. این ناظران به مدت یک ماه یعنی از بیست دسامبر تا بیست ژانویه در سوریه بودند. در واقع رژیم سوریه به طور ناقص توافق نامه را به اجرا در آورد و مساله اساسی یعنی کشتار مردم ادامه یافت، لذا مملکت عربی سعودی و سایر کشورهای خلیج در اعتراض به این امر، اعلام کردند که دیگر ناظرانی به سوریه اعزام نخواهند کرد.
اتحادیه عرب در نشست خود در روز دوشنبه ۱۱/۱/۱۲ طرح جدیدی را برای حل بحران سوریه تصویب کرد که شبیه طرح یمن است. به موجب این طرح، رییس جمهور باید همه اختیاراتش را به معاون اولش یعنی فاروق الشرع واگذار کند تا با یک دولت وحدت ملی همکاری کند. این دولت طی دو ماه بعد از توافق طرفین – حکومت سوریه و اپوزیسیون – با طرح جدید اتحادیه عرب، تشکیل خواهد شد. نیز قرار است “یک شخصیت مورد توافق” ریاست این دولت را به عهده گیرد. وظیفه این دولت “اجرای مواد توافق نامه اتحادیه عرب و تدارک انتخابات آزاد و متکثر پارلمانی و ریاست جمهوری” خواهد بود “که طبق قانونی خاص زیر نظر اتحادیه عرب وسازمان ملل انجام خواهد شد”.
اتحادیه عرب از حکومت و همه گروه های اپوزیسیون سوریه خواسته است تا زیر نظر اتحادیه عرب و حداکثر خلال دو هفته، گفت و گوهای جدی خود را برای تشکیل دولت جدید آغاز کنند.
همان گونه که توافق نامه آشتی در یمن به میزان فراوانی از شدت درگیری ها و تلفات انسانی جلوگیری کرد، طرح جدید اتحادیه عرب برای آشتی در سوریه می تواند به نتایجی مشابه منجر شود. با این تفاوت که در این طرح، احاله پرونده بحران سوریه به شورای امنیت سازمان ملل متحد هم پیش بینی شده است. و این کار قرار است به قصد اطلاع شورای امنیت از اقدامات اتحادیه عرب انجام گیرد.
روز دوشنبه ۱۱/۱/۱۲ نخست وزیر قطر که ریاست دوره ای اتحادیه عرب را به عهده دارد طی کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد، هدف طرح اتحادیه عرب تغییر “مسالمت آمیز” رژیم سوریه است. وی افزود “اگر ]مسئولان سوریه [ این طرح را اجرا نکنند، پرونده را به شورای امنیت خواهیم فرستاد و شورای امنیت در این زمینه تصمیم خواهد گرفت، که البته دخالت نظامی جزو آن تصمیم ها نخواهد بود”.
اتحادیه عرب در این طرح کوشیده است تا حل وسطی برای بحران سوریه بیابد. اما رژیم سوریه قاطعانه با این طرح مخالفت کرده است. از لحن سخنان رهبران عمده ترین گروه اپوزیسیون یعنی شورای ملی سوریه (المجلس الوطنی السوری) بر می آید که این گروه مخالفتی با طرح اتحادیه عرب ندارد.
رژیم سوریه با این مخالفت، برای چندمین بار نشان داد که یک نظام استبدادی است و قادر به انجام تحولات دموکراتیک درونی نیست. و البته انتقال پرونده بحران سوریه به شورای امنیت به خودی خود به معنای صدور قطعنامه محکومیت رژیم سوریه نیست، مگر آن که در روزهای آینده کشورهای عربی بر روسیه فشار بیاورند تا مانند چین موضع خود را تعدیل کند. اوضاع وخیم سوریه و پافشاری رژیم اسد بر مواضع انعطاف ناپذیرش در برابر طرح جدید اتحادیه عرب می تواند جامعه سوریه را به سوی یک جنگ داخلی با صبغه مذهبی بکشاند که البته شراره هایش به لبنان و عراق نیز کشیده خواهد شد. بی گمان این آتش اگر گرُ بگیرد، دامن ایران – پدر خوانده رادیکالیسم شیعی – را هم خواهد گرفت.
ایران و سیاست “لبه پرتگاه”
رژیم ایران اکنون درگیر کشمکشی در درون خود از یک سو و همسایگان عرب و قدرت های غربی از سوی دیگر است. روسیه از هر دو رژیم ایران و سوریه حمایت می کند زیرا که آمریکا تا این لحظه در برابر عدم حمایت از سوریه چیز دندانگیری به مسکو ارایه نداده است. کشورهای اتحادیه اروپا برای تحریم نفت تا ژوئن آینده به ایران مهلت داده اند و گفت و گوهای ایران و کشورهای ۱+ ۵ قرار است تا یک ماه دیگر در استانبول از سر گرفته شود. در آن جا گفت و گوهای مهمی صورت خواهد گرفت. در این جا، اروپا چماق تحریم را بالا برده است تا در مذاکرات استانبول دست بالا را داشته باشد. نیز جار وجنجال های ایران درباره بستن تنگه هرمز به قصد گرفتن امتیازهای بیشتر از غرب صورت می گیرد. این همان “سیاست لبه پرتگاه” است که رژیم ایران در پیش گرفته است؛ و البته این نخستین بار نیست که توسط ایران به کار گرفته می شود. اساسا شاخ و شانه کشیدن هر دو طرف ایران از یک سو و غرب و اسراییل از سوی دیگر، به قصد دستیابی به کارت های بهتر در میز مذاکره استانبول انجام می گیرد.
به نظر می رسد، با غنی سازی اورانیوم ۲۰ در صدی توسط ایران، گفت و گو درباره پرونده اتمی ایران، دیگر کهنه شده باشد و گفت وگوهای کشورهای ۱ + ۵ با ایران بر عدم استفاده از تکنولوژی هسته ای در صنایع نظامی متمرکز خواهد شد. نیز بخشی از گفت و گوهای استانبول احتمالا درباره نقش ایران در منطقه و بحران سوریه خواهد بود که در این مرحله زمانی برای همه مذاکره کنندگان و نیز برای میزبان ترک، امر مهمی به شمار می رود.
این را هم بگویم، تو هر چند اهل بخیه باشی، حرکت بر “لبه پرتگاه” همیشه و همه جا بی خطر نیست، و کوهنوردان بیش از دیگران می دانند که لغزیدن پای انسان همان و ته دره رفتن همان.
* یوسف عزیزی بنی طُرُف دانش آموخته رشته مدیریت دانشگاه تهران است. او عضو هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران است. عزیزی به شغل روزنامه نگاری اشتغال دارد و به دو زبان عربی و فارسی قلم می زند و تاکنون ۲۴ کتاب و صدها مقاله در مطبوعات عربی و فارسی منتشر کرده است. او عضو افتخاری انجمن قلم بریتانیا است و چند جایزه بین المللی از جمله جایزه هلمن همت را دریافت کرده است.