شماره ۱۲۲۳ ـ پنجشنبه ۲ اپریل ۲۰۰۹
از ارکستر ملی تا گروه شیراز برای حفظ میراثی باارزش

پنجشنبه ۹ اپریل از سری برنامه های نغمه های ایرانی، کنسرت دیگری ارائه می شود که در آن گروه شیراز با همراهی صدای علیرضا قربانی در هاربرفرانت سنتر هنرنمایی خواهند کرد.

قربانی اولین بار است که در تورنتو آوازخوانی دارد، ولی علاقمندان موسیقی ایرانی بویژه موسیقی سنتی، با صدای گرم او آشناهستند.

به مناسبت کنسرت پیش رو، گفت وگویی با ایشان انجام دادیم که در زیر می خوانید.


آقای قربانی، ضمن خوشامد به شما، اگر ممکن است برای آشنایی خوانندگان ما، کمی از شیوه آوازی خودتان بگویید.


ـ من معلمان متفاوتی داشتم و تقریبا همه ی آنها شیوه و حال و هوای خاص خودشان را داشتند، اما همگی آنها به طور مستقیم یا غیرمستقیم از شاگردان مرحوم عبدالله خان دوامی بوده اند.

بنابر این من خودم تحت تاثیر مرحوم عبدالله خان دوامی بوده ام. پس از آن با معلمانی کار کردم که بعضی از آنها شاگردان آقای شجریان بوده اند مثل مهدی فاتح که قسمت های مکتب ردیف اصفهان را با من کار کردند. من با دو معلم دیگر هم ردیف مکتب اصفهان را کار کرده ام. ردیف مکتب اصفهان هم منظور ردیفی است که از آوازهای مرحوم طاهرزاده برگرفته شده و طاهرزاده هم آن آوازها را از مرحوم سید رحیم که از پیشکسوتان بود برگزیده بوده، بنابر این به خاطر معلمان مختلفی که داشتم تحت تاثیر مکتب های گوناگونی قرار گرفتم و سعی کردم تا آنجایی که می توانم با آنها ارتباط برقرار و استفاده کنم. اما بیشترین علاقه من به مکتب اصفهان است.


شما برای اولین بار در تورنتو کنسرت دارید، چگونه با گروه شیراز آشنا شدید؟


ـ اولین دلیل همکاری با گروه شیراز آشنایی و دوستی من با سعید کامجو است که نیمی از قطعات این کنسرت را ایشان ساخته اند. من خبر داشتم که سعید مرتب در کانادا کنسرت دارد و در جشنواره های مختلف در کانادا برنامه اجرا می کند، ولی فرصتی برای همکاری پیش نیامده بود تا اینکه مناسبتی شد و ما در تهران یک کار مشترک با سعید اجرا کردیم و پس از آن حرف تکرار این همکاری پیش آمد تا اینکه سعید از کانادا تماس گرفت و نتیجه ی این تماس ها کنسرت در پیش روست که با گروه شیراز و با حمایت شما و Small World Music امکان پذیر شد.


میدانم که از شعرهای مولوی در آوازتان بسیار استفاده می کنید. می خواستم بدانم نقش شعر در آواز شما چگونه است؟


ـ درست می گویید. در این کنسرت یک بخش کار تمامی اشعار حضرت مولانا است.

اصولا یکی از مسائلی که من روی آن حساسم و دقت می کنم و تاکید دارم، کلام یا شعر است. من به انتخاب شعر و میزان تاثیرگذاری آن با وسواس نگاه می کنم. اشعاری که در واقع انتخاب شده جزو اشعار حضرت مولاناست که سالهای سال من با آنها زندگی کرده ام و ارتباط نزدیکی با آنها داشته و دارم. اشعاری عاشقانه که در آن همان حس و حال همیشگی مولانا دیده می شود، شوریدگی و شیدایی مثل این شعر معروف ایشان:

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

یا

مرا پرسی که چونی؟ بین که چونم

خرابم، بی خودم، مست جنونم


لحن آوازی که برای ارائه شعر استفاده می کنید، آیا به مکتب اصفهان برمی گردد یا اینکه خودتان آن را اضافه کرده اید؟


ـ بخشی از آن برمیگردد به زنده یاد دکتر حسین عمومی که به جرات می توانم بگویم من به صورت مستقیم از اولین شاگردان ایشان بودم. یکی از تاثیراتی که ایشان روی من گذاشتند، تاکیدی بود که در واقع روی مکتب اصفهان داشتند. مثل تاج اصفهانی، ادیب نیشابوری و طاهرزاده که واقعا استادان مسلم آواز بودند و امروز متاسفانه دیگر زنده نیستند. اساسا مکتب اصفهان تاکید دارد روی شعر، روی درست خواندن شعر و مفهوم خواندن شعر و تلفیق درست شعر و موسیقی و مناسب خوانی. بخش عمده ی دیگر آن ذاتی است یعنی اینکه یک هنرمند چقدر با شعر ارتباط دارد و چقدر از شعر لذت می برد و چگونه خودش را به وسیله شعر می تواند بیان کند.

به صورت خلاصه در مورد لحن آوازی، بخشی از آن برمی گردد به معلمان و استادان من و بخش دیگر واقعا ذاتی و درونی است.


با توجه به اینکه شما سبکهای مختلفی کار کرده اید، از جمله کارتان با داریوش طلایی که شنونده را یاد کار شجریان و لطفی می اندازد، تا کارهای دیگرتان که با “چراغی” و یا “پژمان طاهری” بوده، فکر می کنید موسیقی سنتی ایرانی برای جامعه ی امروزی ایران مناسب است؟


ـ پاسخ به این پرسش کمی مشکل است. به خاطر اینکه اولا هر کس اعتقاد و سلیقه و درک معرفتی متفاوتی دارد که با توجه به سطح درک و سلیقه و شناخت اش نسبت به موسیقی و جامعه، در واقع اثر هنری اش را خلق و مطرح می کند.

من، همیشه هدف ام این بوده که از توانایی هایم، همراه با شناخت محیط پیرامونم یعنی این دنیای تکنولوژی و پیشرفت و سرعت (چه داخل و چه خارج کشور) و نوع مخاطب، برای حفظ این میراث با ارزش بهره بگیرم. میگویم میراث چون از گذشته به ما رسیده، و درعین حال میراثی ست که پتانسیل بالایی دارد و اگر در بسیاری از موارد مهجور مانده، بخصوص در بین جوانان، به خاطر خوب ارائه نشدن آن بوده است. البته میدانم که جوانان دنبال شوق و هیجانی هستند که در موسیقی ایرانی شاید آن را نیابند و موسیقی سنتی هم در صورت رفتن به آن مسیر قطعا از ماهیت خودش خارج خواهد شد.

اما هدف ما مخصوصا برای جوانان این است که نمونه هایی از موسیقی را با آواز و شعر و ملودی به صورت مجموعه ای هماهنگ ارائه بدهیم تا بدون اینکه لطمه ای به موسیقی ایرانی بزنیم ضمنا نشان بدهیم که این موسیقی بسیار بسیار تواناست، به جهت ریتمیک بودن آن و تنوع آن. در این مسیر توجه دارم که برای درک بهتر جوانان از شعر و سبکی استفاده کنم که ضمن ارزشمند بودن، درک آن آسانتر باشد، و این به معنی این نیست که ارزش هنری یا مفهومی کار پایین خواهد بود، منظور این است کاری کنیم که شنونده بیشتری جذب کنیم به طوری که با این موسیقی ارتباط برقرار کنند و لذت هم ببرند.



اولین اثری که از شما منتشر شد چه بود؟


ـ اولین اثر آهنگ اشتیاق بود که در واقع اولین اثر ارکستر موسیقی ملی ایران به رهبری آقای فرهاد فخرالدینی هم بود که بعد از این متاسفانه هیچ اثری از ارکستر ملی منتشر نشد.

برای من هم افتخاری بود چون که استاد شجریان هم به مدت دو ماه با این ارکستر بودند و بعد از آن من از طریق استاد علی تجویدی که از معلمان من بودند به ارکستر ملی دعوت شدم. پس از آن کار “فصل باران” را با مجید درخشانی ضبط کردم با گروه خورشید.

کاری با صادق چراغی دارم که بسیار خاص است و شاید جدی ترین کاری است که در ایران بر روی اشعار فردوسی انجام شده. ضمن اینکه کل آلبوم روی اشعار حضرت فردوسی است، ارکستراسیون و سازبندی هم خیلی خاص بود به جهت اینکه سورنا، دونای، تنبور، دو تار خراسان، و سازهایی که معمولا در موسیقی ایرانی استفاده نمی شود، در این ارکستراسیون استفاده شده بود.

به هر حال اگر کاری را انجام دادم کاملا آگاهانه پذیرفتم و امیدوارم در کارهای آینده که به زودی به بازار خواهد آمد، کمبودهای من جبران شده باشد.


گویا شما کارهایی هم برای تلویزیون انجام داده اید.


ـ زمانی بود که کسی از اینکه روی تیتراژ سریالی و یا موسیقی متن سریالی بخواند، استقبال نمی کرد. اما یکی از مشوقین اصلی من مردم بودند که وقتی روی چهار، پنج سریال خوب ایرانی خواندم بسیار مورد استقبال و حمایت آنها قرار گرفتم و همین باعث شد که جوان های دیگر هم به این کار روی آورند. البته من نهایت دقت را در انتخاب این سریالها انجام داده بودم مثل سریال “شب دهم”، “ملاصدرا”، “روشنتر از خاموش” و سریال “کیف انگلیسی” که موسیقی آن را آقای فخرالدینی ساخته بودند و “مدار صفر درجه” که من در این سریال تیتراژ اول و آخر و قطعات کوچکی در متن سریال خواندم.


با تشکر از علیرضا قربانی. گفتنی است گروه شیراز با حضور شاهین فیاض (رباب)، سعید کامجو(کمانچه ـ قیچک)،پدرام خاورزمینی (تمبک)، نیما رحمانی(سنتور) و آراز سالک (تار) پنجشنبه ۹ اپریل ساعت ۸ شب در سالن Enwave هاربرفرانت سنتر، صدای علیرضا قربانی را همراهی خواهند کرد و منتظر دیدار تورنتویی های دوستدار موسیقی خواهند بود.