چرا پنج تن از فرماندهان ستاد ارتش ترکیه با توطئه ی “ارگنه کن” متهم می شوند؟
همه چیز در اوایل ۱۹۹۱ با حمله آمریکا به خلیج شروع شد. آمریکا وارد بغداد نشد ولی در شمال عراق عصیان کردها را تحریک کرد و متعاقب آن، با ممانعت از ورود ارتش عراق به شمال ۳۶ درجه عرض شمالی، تشکیل دولت کردی در شمال عراق را تحت حمایت خود قرار داد.
نقشه آمریکا چنین بود: ابتدا تشکیل یک دولت دست نشانده کرد در شمال عراق و تحکیم آن، سپس اشغال کل عراق. گسترش دولت نشانده خود با جدا کردن بخش جنوب شرق ترکیه ، شرق سوریه و غرب ایران و الحاق آن به این دولت و تشکیل کردستان بزرگ، یعنی اسرائیل دوم، یعنی پروژه خاورمیانه بزرگ (پروژه ای که طیب اردوغان و عبداله گول همصدر آن هستند و یا به قول جورج بوش “جنگ صلیبی”)
همه حکومت های ترکیه “مدت استقرار” “نیرویی چکش” Çekiç Güç (نیروی بازدارنده سریع) آمریکا را در پایگاه “اینجیرلیک” تمدید کرده و با این عمل به نقشه آمریکا در حمایت از تشکیل حکومت کردی در شمال عراق کمک کردند. یعنی همکاری کامل با ارتش آمریکا !
ارتش ترکیه در این روند از طریق حوادثی که در شمال عراق می گذشت خطر تجزیه ترکیه را دیده و متوجه می شود که در مقابل جبهه آمریکا جبهه بندی کرده است.
اولین حادثه: استعفای “نجیب تورومتای”
فرمانده ستاد ارتش ترکیه ژنرال “نجیب تورومتای Necıb Torumtay با سرپیچی از دستور “تورگوت اؤزال” نخست وزیر ترکیه دایر به ورود ارتش ترکیه از شمال به عراق استعفاء داد. بدین وسیله ارتش ترکیه برای اولین بار نشان داد که در طرح های آمریکا نقشی ایفاء نکرده و در مقابل آن خواهد ایستاد. از آن لحظه به بعد توطئه ارگنه کن علیه ارتش ترکیه طرح ریزی شد. فرماندهانی که مانع طرح های آمریکا می شدند می بایستی به عضویت در باند ارگنه کن متهم می شدند. (۱)
“دایره ویژه جنگ” زیر سئوال می رود
“دایره ویژه جنگ” که علیه تهدید شوروی تاسیس شده بود تحت کنترل آمریکا بود، ولی با فروپاشی شوروی این خطر از میان رفته بود، و اکنون تهدید از وجود آمریکا در شمال عراق متوجه ترکیه بود. بنابراین “دایره ویژه جنگ” که تحت کنترل آمریکا بود نمی توانست با تهدیدی که از سوی آمریکا متوجه ترکیه بود مورد استفاده قرار گیرد. در گذشته نیز انتقاداتی که از “سازمان ضد چریک” می شد موجبات نارضایتی ارتش را فراهم کرده بود.
فرمانده نیروی زمینی ژنرال “دوغان گوره ش” Doğan Güreş (۱۹۹۴- ۱۹۹۰) در همین سال ۱۹۹۱ راه حل سازماندهی دوباره دایره ویژه جنگ و تغییر نام آن به “فرماندهی نیروی ویژه” Özel Kuvvetler Komutanlığı (ÖKK)را به اجراء گذاشت.
موضع گیری ÖKK علیه ترور تجزیه طلبانهPKK و دولت دست نشانده کرد در شمال عراق به معنای سرآغاز رهائی از کنترل آمریکا بود. واحدهائی که در حد تیپ بودند به لشگر ارتقاء یافتند، و ÖKK در شمال عراق در مقابل آمریکا قرار گرفت و پیشاهنگ بیداری در مقابل تهدید آمریکا شد. در آنکارا محل جدیدی برای ÖKK تخصیص یافته و شروع به بنای تاسیساتی برای اداره و آموزش گردید. آمریکا از این موضوع بسیار ناخوشنود بود و به وسیله عوامل خود از طریق دادستانی ارتش علیه ÖKK کارشکنی کرد و تحت این بهانه که در بنای تاسیسات ÖKK اختلاس شده مدتی مدید سازمان یابی ÖKK را فلج کرد.
شهادت ژنرال اشرف بیتلیس
ژنرال اشرف بیتلیس Eşref Bıtlıs که برای مقابله با طرح تحکیم و توسعه حکومت دست نشانده کرد عراق به وسیله آمریکا طرحی را به مورد اجراء گذاشته بود این واقعیت را تثبیت کرده بود که هلی کوپترهای “نیروی چکش” آمریکا برای PKK تسلیحات و ملزومات می رسانند. او این موضوع را در گزارش های خود به ستاد ارتش منعکس می کند.
ژنرال اشرف بیتلیس در مقام فرمانده کل ژاندارمری تاکید می کند که آمریکا تمامیت ارضی و امنیت ملی ترکیه را به خطر انداخته است و برای برطرف کردن این خطر تدابیری اتخاذ و استراتژی خاصی را طرح ریزی می کند و به همین دلیل مورد سوء قصد قرار می گیرد.
ژنرال بیتلیس هنگامی که با هلی کوپتر عازم شمال عراق بود و با اینکه این سیاحت قبلا به مقامات ارتش آمریکا اطلاع داده شده بود، ولی دو هواپیمای جت آمریکائی با پرواز نزدیک به هلی کوپتر و شلیک گاز Egzot سعی کردند اکسیژن موتور هلی کوپتر را خنثی و سبب سرنگونی آن شوند، ولی مهارت و استادی فوق العاده خلبان هلی کوپتر و تقلیل ناگهانی ارتفاع هلی کوپتر سبب نجات از سوءقصد شد. بلافاصله بعد از این سوء قصد به آمریکائی ها اطلاع داده شد که هلی کوپتری که به آن حمله کرده اند حامل ژنرال اشرف بیتلیس بوده است، ولی آنها دوباره حمله را تکرار کردند ولی برای بار دوم نیز مهارت خلبان هلی کوپتر سبب نجات شد.
آنها در دومین دور سوء قصد موفق شدند، و بدین وسیله یکی از مهم ترین سوءقصدهای تاریخ “سیا” به وقوع پیوست. در ۱۷ فوریه ۱۹۹۳ در نتیجه خرابکاری که در هواپیمای حامل ژنرال بیتلس انجام دادند ژنرال بیتلیس شهید شد. (۲)
عملیات چلیک (فولاد) – ۱۹۹۴
در اگوست ۱۹۹۴ در زمان فرماندهی ستاد ارتش ژنرال “حقی کاردائی” Ismaıl Hakkı Karadayı طرح اشرف بیتلیس به مورد اجراء گذاشته شد . در چارچوب عملیات چلیک ۳۵ هزار سرباز ارتش ترک در سال ۱۹۹۵ وارد شمال عراق شد.ورود ارتش ترکیه به شمال عراق به معنای ورود آن به منطقه تحت حاکمیت آمریکا بود، زیرا آن منطقه تحت اشغال آمریکا بود.
ارگان های نیمه رسمی آمریکا مانند: Foreign Affairs ، Foreign Report ، Mediterranean Quarterly، Joint Forces Quarterly یک زبان نوشتند: “ارتش ترکیه از کنترل خارج شد”. “ارتش ترکیه روابط آمریکا و ترکیه را بهم می زند”.
حوادث محله قاضی – ۱۹۹۵
قبل از حوادث محله قاضی رئیس ایستگاه “سیا” در مسکو از طریق تلویزیون CNN اعلام کرد که “هرج و مرج ترکیه را فرا خواهد گرفت” او در واقع به دنیا اعلام کرد که آمریکا ترکیه را دچار هرج و مرج خواهد کرد:
“در دوران پیش رو ترکیه پرهرج و مرج ترین کشور جهان خواهد شد، در لحظه حاضر ترکیه در دستور کار سرویس های امنیتی در مقام اول قرار گرفته است”.
چند روز قبل از حوادث محله قاضی دستیار وزیر امور خارجه آمریکا “ریچارد هول بروک” R.Holbrooke اعلام کرد که برای متوقف کردن عملیات ترکیه در شمال عراق دست به هرکاری خواهند زد:
“شما در مرز شمال عراق نیرو مستقر می کنید، در روزهای آینده احتمال افزایش حملات تروریستی وجود دارد، توصیه می کنیم به عملیاتی که در آنجا قصد انجام آنرا دارید بسیار دقت کنید”.
همچنان که رئیس ایستگاه سیا در مسکو و دستیار وزیر خارجه آمریکا اعلام کردند، در ۱۲ مارس ۱۹۹۵ توطئه ی “محله قاضی” در استامبول به وقوع پیوست، ولی ارتش ترکیه به این تهدیدات وقعی نگذاشته و عملیات چلیک را اجراء کرد. (۳)
سازمان ضد چریک به درون تشکیلات پلیس انتقال می یابد.
سازمان ضد چریک تشکیلاتی بود که آمریکا در کشورهای عضو ناتو، برای حفاظت آنها از خطر کمونیسم ایجاد کرده بود {نام های دیگر آن “گلادیو” و “سوپر ناتو” است}. همچنان که دادستان ایتالیائی ثابت کرده: در اساس این سازمان از طرف “سیا” اداره می شد و هدف اصلی آن این بود که حکومت های کشورهای عضو را تحت نظر گرفته و مانع خروج آنها از کنترل سیا گردد. در ترکیه “دایره ویژه جنگ” در ارتباط با این سازمان بود، ولی از آنجائی که شوروی از هم پاشیده بود و خطر کمونیسم نیز برطرف شده بود، خطر، این بار از وجود آمریکا در شمال عراق متوجه ترکیه بود، لذا سازمانی که تحت کنترل آمریکا بود نمی توانست با خطری که از طرف آمریکا متوجه ترکیه بود مقابله کند و مورد استفاده قرار گیرد. برای برطرف کردن این تناقض تبدیل “دایره ویژه جنگ” به “فرماندهی نیروهای ویژه” در سال ۱۹۹۱ در واقع یک نوع ملی کردن این تشکیلات بود. آمریکا از این تشکیلات منفرد شده و هدف آن نیز از مبارزه با کمونیسم به مبارزه با تهدیدی که از شمال عراق متوجه ترکیه بود تغییر پیدا می کند.
آمریکا در عکس العمل به این حرکت به فکر انتقال این سازمان از درون ارتش به درون تشکیلات پلیس افتاده و این کار را عملی می کند. از سال ۱۹۷۳ که “جونتای اسلامی” در درون وزارت کشور متشکل شده بود به عنوان “گلادیوی فتح الله چی” جای سازمان ضد چریک را که از ارتش تسویه شده بود می گیرد. اولین توطئه مهم گلادیوی فتح الله چی “حوادث محله قاضی” در سال ۱۹۹۵ در استامبول بود. (۴)
عملیات سپتامبر ۱۹۹۶
ارتش آمریکا بویژه “نیروی بازدارنده سریع” در شمال عراق یک نیروی نظامی متشکل از ۷۵۰۰ “پیشمرگه سیا” را سازماندهی کرده بود. در سپتامبر ۱۹۹۶ طبق طرح ژنرال اشرف بیتلیس با توصیه ارتش ترکیه، بارزانی با حکومت صدام حسین همکاری کرده و توانستند مشترکا پیشمرگه های سیا را سرکوب کنند. ۲۰۰ نفر از پیشمرگه های سیا کشته شدند و بقیه از طرف آمریکا به جزیره “گوام” منتقل شدند. منابع آمریکا این عملیات را به عنوان “بزرگترین شکست آمریکا بعد از جنگ ویتنام” ارزیابی کردند.
۲۰ روز قبل از این عملیات یک ژنرال و دو سرهنگ ستاد ارتش ترکیه به دفتر روزنامه “آیدین لیک” (ارگان حزب کارگر) آمده و اطلاع دادند که هواپیمای اشرف بیتلیس را ماموران گلادیوی “سازمان ویژه چیللر” که به آمریکا وابسته است سرنگون کرده اند. هفته نامه آیدین لیک در شماره ۲۵ اگوست ۱۹۹۶ خود این خبر را با تیتر بزرگ منتشر کرد. (۵)
ارتش ترکیه “عملیات چلیک” را بدون اینکه به نخست وزیر “تانسو چیللر” خبر دهد انجام داده بود، زیرا تانسو چیللر شهروند آمریکا بوده و وابستگی سازمانی وی به آمریکا از طرف “حزب کارگر” افشاء شده بود و نیروهای ملی ترکیه نیز ازاین واقعیت اطلاع داشتند.
عملیات ۲۸ فوریه ۱۹۹۷
مهم ترین موفقیت عملیات ۲۸ فوریه ضربه ای بود که به “فتح الله گولن” وارد کرد که در نتیجه، فتح الله گولن فرار کرده و به آمریکا پناهنده شد. در مه ۱۹۹۶ اخراج ۶۰ افسر ارتش به علت ارتباطاتی که با ارتجاع (فتح الله گولن) داشتند به نخست وزیر وقت “نجم الدین اربکان” تحمیل شد. این عمل به معنای تسویه عناصر گلادیوی وابسته به آمریکا از ارتش بود، زیرا سازمان ضد چریک توسط آمریکا تبدیل به گلادیوی فتح الله چی شده بود.
در میان کادرهای عملیات ۲۸ فوریه “اسب تروا” ی آمریکا ژنرال “چئویک بیر” Çevik Bir نیز بعد از ۱۹۹۸ از ارتش تسویه شد. به دلیل اقدامات فوق “ارتجاع صلیبی” (حکومت طیب اردوغان) تا سال ۲۰۰۲ نتوانست به قدرت سیاسی دست یابد.
سازمان ضد چریک از مرکز ستاد ارتش اخراج شد
ژنرال “اسماعیل حقی کارا دائی” Ismail Hakki Karadayı که بین سال های ۱۹۹۸- ۱۹۹۴ رئیس ستاد ارتش بود “سازمان ضد چریک” را از ارتش اخراج کرد. “فرماندهی نیروهای ویژه ” را در جهت اهداف ملی توسعه داده و به استفاده از افسران دایره ویژه جنگ در منطقه “اویگور” چین و “چچن” در روسیه پایان داد. (۶)
ارتش آمریکا و تمرین اشغال ترکیه!
ژنرال “حسین کیوریک اوغلو” H.Kıvrıkoğlu که در سال ۱۹۹۸ به فرماندهی ستاد ارتش ترکیه رسید با زبانی صریح اعلام کرد که آمریکا تهدیدی برای کشورهای منطقه محسوب می شود. به دنبال آن بازدید خود از آمریکا را لغو کرد و در تمام دوران عضویت ترکیه در ناتو، تنها فرمانده ارتش ترکیه بود که از آمریکا بازدید نکرد و نامش در تاریخ ماند.
او اعلام کرد: ۲۸ فوریه را با عزم هزار سال مبارزه ادامه خواهیم داد. یعنی علیه تهدید آمریکا اگر هزار سال هم لازم باشد مقاومت خواهد کرد. آمریکا به گفتار ژنرال کیوریک اوغلو با همان کلمات پاسخ داد: مبارزه طلبی هزار ساله Milleenium Challenge 2002 . ارتش آمریکا تحت این نام در ۲۴ جولای ۲۰۰۲ در “صحرای نوادا” تمرین اشغال ترکیه را کرد، و این بزرگترین تمرین نظامی تاریخ آمریکا بود. مهم ترین آژانس خبری نیمه رسمی آمریکا “اسوشیتد پرس” گزارش داد که این تمرین روی سناریوی اشغال ترکیه طرح ریزی شده است.
سناریوی “وقوع زلزله” در ترکیه
زلزله ای در ترکیه اتفاق می افتد (ایجاد هرج و مرج به وسیله آمریکا) به دنبال آن ارتش کنترل را به دست می گیرد. نیروی دریائی آمریکا در جنوب کشور جزیره ای را (قبرس) اشغال می کند و در عرض ۹۶ ساعت کشور مورد نظر را اشغال می کند. “۹۶ ساعت” مدتی است که ارتش ترکیه در مقابل یک حمله نظامی ناگهانی می تواند خود را آماده نبرد کند، انتخاب می شود. در این سناریو کشور مورد هدف با هزاران ایماء و اشاره بدون به زبان آوردن نام ترکیه القاء می شد.
عبدالله گول یک قرارداد خدمت با آمریکا امضاء می کند.
عبدالله گول وزیر خارجه وقت ترکیه در تاریخ ۲ آوریل ۲۰۰۳ با وزیر خارجه وقت آمریکا “کالین پاول” در آنکارا قراردادی مشتمل بر ۹ ماده امضاء می کند. خبر در “روزنامه وطن” انتشار می یابد و عبدالله گول به علت محرمانه بودن قرارداد در مورد مضمون آن سکوت می کند.
در ۱۳ اگوست ۲۰۰۳ “دوغو پرینچک” رهبر حزب کارگر ماده های این قرار داد محرمانه را افشاء می کند. ماده اول قرارداد: “ارتش ترکیه و نیروهای ویژه آن ظرف ۴ ماه به تدریج شمال عراق را ترک خواهند کرد”.(۶)
حادثه گونی کردن به سر سربازان ترکیه
۳ ماه بعد از این قرارداد ارتش آمریکا در شمال عراق سر چند سرباز ترک را گونی کرد. گونی کردن سر سرباز ترکیه هشداری برای عملی کردن مواد قرارداد محرمانه بود. اشاره طیب اردوغان به “نوت موسیقی”، ضرورت اجرای قرارداد را با ایماء و اشاره گوشزد می کرد. یعنی ما قرارداد را امضاء کردیم، لذا شما (ارتش ترکیه) باید تبعیت کرده و از شمال عراق خارج شوید.
وزیر دفاع آمریکا رامسفیلد بعد از “حادثه گونی” در نامه ای که به اردوغان نوشته بود متذکر شده بود که: ” ÖKK بدون اطلاع شما در شمال عراق عملیات انجام می دهد”. رامسفیلد تلویحا می گوید که آنها گونی را نه بر سر حکومت ترکیه که بر سر ÖKK کرده اند.
فرمانده ستاد وقت ترکیه ژنرال “حیلمی اؤزکؤک”Özkök Hilmi بود که علیه “دولت ملی” و “کمالیسم” سخنانی به زبان می آورد: “حاکمیت ملی و مفاهیمی چون امنیت ملی دیگر از مد افتاده است”. بدین طریق نام او در تاریخ به عنوان فرماندهی که سرش گونی کردند ثبت شد و از این طریق توانست از متهم شدن به عضویت در سازمان “ارگنه کن”نجات پیدا کند!(۷)
توطئه ارگنه کن افشاء می شود
ارتش که سر سرباز او را در شمال عراق گونی کرده بودند و علی رغم اینکه شمال عراق را ترک کرده بود هنوز در خارج از مرزهای ترکیه در شمال عراق عملیات نظامی انجام می داد، لذا توطئه ای که از زمان فرماندهی ژنرال نجیب تورومتای آماده شده بود می بایستی رو شود. بنابراین پنج فرمانده ستاد ارتش ترکیه که با طرح های آمریکا مخالفت و در مقابل آن مقاومت کرده بودند، همراه نیروهای ملی می بایستی به جرم عضویت در “باند ارگنه کن” متهم می شدند!
اسناد اتهام مدت ها بود که آماده شده بودند، ولی از آنجائی که ژنرال “حیلمی اؤزکؤک” شامل اتهام نمی شد، لذا در مدت فرماندهی او اجرای این توطئه به تاخیر افتاد.
به خاطر بیاوریم
“فهمی کورو” Fehmi Koru (از دوستان و مشاورین نزدیک طیب اردوغان) با امضای “طاها کیوانچ” Taha Kıvanç در روزنامه “یئنی شفق” Yeni Şefek در تاریخ ۳۰ آوریل و اول مه ۲۰۰۱ نوشت: “ارگنه کن برای این که عملی گردد گزارشی درباره اش آماده شد، این گزارش خیلی جامع بود، فقط مربوط به حزب خاصی نیست، سازمانی است برای سازماندهی دوباره دولت. او نوشت این گزارش ۲۴ صفحه است و در پایان گزارش نام نویسنده گزارش نیز قید شده است”. (۷)
اولین اشاره عملی کردن توطئه ارگنه کن “حادثه شمدینلی” Şemdınlı علیه ژنرال “یاشار بؤیوک آنیت” Yaşar Böyük Anıt فرمانده ستاد ارتش بود. بؤیوک آنیت متهم به تشکیل باند شد، ولی این توطئه افشاء و درهم شکسته شد. اکنون می بایستی توطئه ی بزرگتر و جامع تری انجام می شد، این توطئه بزرگ و جامع توطئه ای است که امروز ادامه دارد و نام اش “ارگنه کن” و یا “ادعا نامه آگارتا” ست.(۸)
AKP که به وسیله کودتای مدنی آمریکا سرکار آمد در چارچوب “پروژه خاورمیانه بزرگ” آمریکا از یک طرف می بایستی بدون ایجاد مشکلی همصدری این پروژه را انجام دهد. (اجرای طرح های آمریکا در چارچوب استراتژی منطقه ای آمریکا) و از طرف دیگر می بایستی به تصفیه نیروهای ملی ترکیه (مخالف آمریکا) و بویژه ارتش ترکیه که در برابر آمریکا مقاومت می کنند، اقدام کند. طبق این طرح فرماندهان ارتش باید بازداشت شده (حیثیت آنها خدشه دار شده و بدنام شوند) تا ارتش ترکیه مانند ارتش قبل از سال ۱۹۹۱ در هماهنگی کامل با طرح های آمریکا در منطقه حرکت کند.
یعنی آمریکا “معیار” را تعیین کرده و طبق آن ارتش باید تابع “اتوریته مدنی” می شد، و وظیفه ای که آتاتورک به عهده ارتش گذاشته: “وظیفه حفظ وحدت ملی و جمهوری لائیک” را فراموش کند.
یادداشت:
خطاب به کسانی که فکر می کنند AKP نه به وسیله “کودتای مدنی” که با انتخابات روی کار آمده است:
۱- در ارگان های مطبوعاتی “راند کورپوراسیون” Rand Corporation که یکی از نهادهای موازی و وابسته به “سیا” است، و گزارش هائی که مراکز استراتژیک آمریکا آماده کرده اند نهایتا چنین آمده: آمریکا دیگر نمی تواند با احزابی مانند “حزب مام وطن” ANAP و “حزب راه راست” DYP ترکیه را تحت کنترل خود نگه دارد. اگر جناح متجدد “حزب فضیلت” FP {حزب اسلامی نجم الدین اربکان} رهبری حزب را به دست گیرد و “طیب اردوغان نخست وزیر و عبدالله گول وزیر امور خارجه شوند آمریکا می تواند به کنترل ترکیه تداوم بخشد.
۲- حزب کارگر و ارگان هفتگی آن “آیدین لیک” افکار عمومی ترکیه را درباره طرح های آمریکا آگاه می کند. مسلما احزاب دیگر نیز از این گزارشات اطلاع داشته اند، ولی در مورد آگاه کردن مردم مسئولیتی در خود احساس نمی کردند.
۳- هفته نامه آیدین لیک Aydınlık Dergisi در شماره ۲۰ اکتبر ۱۹۹۶ این خبر را در روی جلد مجله منتشر کرد، پیام محرمانه را افشاء می کنیم: “آبراموویتس” Abramovitz (سفیروقت آمریکا در آنکارا) طیب اردوغان را برای نخست وزیری آماده می کند”.
۴- “روزنامه جمهوریت” Cumhuriyet Gaztesi ۱۶ فوریه ۱۹۹۷
مصاحبه خبرنگار روزنامه جمهوریت “لیلا تاوشان اوغلو” با “دوغو پرینچک” رهبر حزب کارگر
دوغو پرینچک: “آمریکا طیب اردوغان را نخست وزیر و عبدالله گول را وزیر امورخارجه خواهد کرد. این انتخاب را راند کورپوراسیون که از نهاد های موازی “سیا” است نوشته است”.
یعنی پرینچک ۵ سال و ۸ ماه قبل از انتخابات ۳ نوامبر ۲۰۰۲ از طریق روزنامه جمهوریت این واقعیت را به اطلاع مردم رسانده است.
۵- همچنان که دیده می شود آمریکا انتخاب کرده و در مقابل ما قرار داده است، و به وسیله ما او را از صندوق درآورده است. حالا چه کسی می تواند ادعا کند که او را من انتخاب کرده ام.
باید به آمریکا احسنت گفت. چنان که “عدنان مندرس” {نخست وزیر ترکیه بین سالهای ۱۹۶۰-۱۹۵۰} گفته بود: “اگر هیزم را کاندید کنم، او را نماینده مجلس می کنم”.
آمریکا این را می دانسته که کاندیدای خود را انتخاب می گرداند.
توضیحات مترجم:
۱- “یاووز دونات” Yavuz Donat خبرنگار “روزنامه صاباح” در سال ۲۰۰۳ در باره “ارگنه کن” چنین نوشته بود:
“طیب اردوغان یک “مرکز سری” تاسیس کرده است. این مرکز مستقیما به نخست وزیری وابسته است. از عملیات آن، هم وزارت کشور و هم وزارت عدالت (دادگستری) مطلع اند. کلیه واحدهای امنیت داخلی در درون این سازمان سری اند. کارهای شان مخفی است. محل آن در مرکز آنکارا و به فاصله کمی از مجلس است”.
یاووز دونات اشاره می کند: “گلادیوی طرفدار فتح الله گولن با امکاناتی که در حکومت به دست آورده، عملیات خود را از طریق نیروهای امنیتی پیش می برد. مرکز گلادیو (مرکز سری) در آنکارا به وسیله بودجه نخست وزیری تامین می شود و با آخرین تکنولوژی پیشرفته در جهان مجهز است و حوزه های وسیعی از جامعه را شنود می کند. گلادیوی فتح الله چی با این بودجه تامین و به خاطر آن تمام قوانین و اصول بودجه زیر و رو شده اند”.
۲- برای تحقیق در مورد چگونگی سقوط هواپیمای ژنرال اشرف بیتلیس، مجلس ترکیه دو گروه از متخصصان “دانشگاه تکنیک استامبول” و “دانشگاه تکنیک خاورمیانه آنکارا” را مامور رسیدگی می کند. نتیجه گزارش رسمی هر دو گروه، علت سقوط هواپیما را خرابکاری گزارش می کنند.
۳- محله قاضی یکی از محلات بسیار حساس شهر استامبول است که شهروندان سنی ـ علوی به شکل متمرکزی در آنجا زندگی می کنند. در سال ۲۰۰۵ سه قهوه خانه علوی همزمان در این محله به مسلسل بسته می شود که در نتیجه ۵ نفر علوی کشته و عده ی زیادی زخمی می شوند. به دنبال این حادثه علوی ها در عکس العمل به این کشتار تظاهرات وسیعی برپا می کنند. در حین تظاهرات چند پروواکاتور از میان تظاهرات به پلیس شلیک می کنند و در مقابل، پلیس به سوی تظاهرکنندگان آتش گشوده و ۱۷ نفر دیگر از علوی ها کشته می شوند. این حادثه به محلات دیگر سرایت می کند و در محله “عمرانیه” نیز ۴ نفر علوی کشته می شوند.
۴- “فتح الله گولن” رهبر یک فرقه مذهبی است و ارتباطات تنگاتنگی با نئوکان های آمریکا دارد. او با استفاده از تسهیلاتی که از طریق این ارتباطات به دست آورده است و از طریق قاچاق مواد مخدر سرمایه عظیمی بهم زده و این سرمایه را در کشورهای اسلامی بویژه جمهوری های قفقاز و آسیای میانه به کار انداخته است. او به جرم توطئه برای سرنگونی رژیم لائیک ترکیه و تاسیس دولتی براساس شریعت غیابا محکوم شده است. او بعد از اینکه تصمیمات ارتش ترکیه ( قرار های ۲۸ فوریه ۱۹۹۷) مبنی بر مبارز همه جانبه با ارتجاع مذهبی به حکومت وقت اربکان تحمیل شد، از ترکیه فرار کرده و به آمریکا پناهنده شد.
آموزشگاه ها، مدارس عالی، شرکت ها ، کانال های تلویزیونی و مطبوعات … متعلق به فتح الله گولن (جماعت گولن) اخیرا در کشورهای جمهوری آذربایجان، ازبکستان و روسیه تعطیل و اعضای آن اخراج و یا در روسیه و ازبکستان به جرم جاسوسی برای سیا دستگیر شده اند.
۵- “سازمان ویژه چیللر” تشکیلاتی مخفی در درون نیروهای امنیتی ترکیه است که مستقیما به سیا وابسته است. رهبر این تشکیلات “اؤزر چیللر” شوهر نخست وزیر سابق ترکیه “تانسو چیللر” است. یکی از کارهای این سازمان اقدام به کودتا علیه جمهوری آذربایجان بود. توطئه کودتا را رئیس جمهور وقت ترکیه “سلیمان دمیرل” به مقامات آذربایجان خبر داد و باعث خنثی شدن کودتا گردید.
۶- اشاره به اردوگاه های آموزش نظامی – ایدئولوژیک برای گروه های اسلامی مخالف چین و روسیه (مناطق مسلمان اویگور چین و چچن روسیه) تحت نظر سازمان اطلاعات آمریکا “سیا” با همکاری “سازمان ضد چریک” ترکیه در خاک ترکیه است.
۷- رئیس جمهور فعلی ترکیه عبدالله گول در ۳ مارس ۲۰۰۳ زمانی که وزیر امور خارجه ترکیه بود یک قرار داد محرمانه با “کالین پاول” وزیر خارجه وقت آمریکا امضاء کرد. این قرارداد به دنبال اسارت یازده سرباز ارتش ترکیه در سلیمانیه عراق به دست نیروهای آمریکائی و در نتیجه دیدارهای محرمانه حکومت ترکیه با آمریکا صورت گرفت. این قرارداد در واقع خواست های آمریکا هستند که مدت های طولانی در پی تحقق و در واقع تحمیل آن به ترکیه بودند که با روی کار آمدن حکومت فعلی ترکیه موفق به انجام آن شدند. امروز بعد از گذشت نزدیک به ده سال از امضای آن قرارداد، اکثر مواد آن قرارداد تحقق یافته اند.
در زیر به فشرده ای از مضمون قرار داد نه ماده ای که در مطبوعات ترکیه وسیعا منعکس شده است اشاره می شود:
ـ ارتش ترکیه ظرف چهار ماه شمال عراق را تخلیه خواهد کرد و به عملیات خارج از مرزهای ترکیه خاتمه خواهد داد. ارتش ترکیه در عملیات نظامی خارج از ترکیه برعلیه PKK از آمریکا کسب اجازه خواهد کرد.
ـ ارتش ترکیه بدون اطلاع نیروهای مسلح آمریکا و کسب اجازه از آن در داخل مرزهای حاکمیت ترکیه علیه PKK نمی تواند عملیات نظامی انجام دهد، در غیر این صورت مواجه با تحریم نظامی- اقتصادی خواهد شد و عکس العمل نظامی حقی محفوظ برای نیروهای مسلح آمریکا خواهد بود.
ـ ترکیه تعهد می کند که از عملیات نظامی آمریکا در خاورمیانه و ایران به شکل فعال پشتیبانی کند.
ـ ترکیه تعهد می کند که نفرات و تسلیحات ارتش خود را مطابق نظر آمریکا کاهش دهد.
ـ حکومت ترکیه تعهد می کند که حکومت کرد شمال عراق را به رسمیت بشناسد.
ـ به اعضای PKK/ KADEK عفو عمومی داده خواهد شد.
ـ به شهرداری های جنوب شرق ترکیه خودمختاری داده خواهد شد و ترکیه قدم به قدم به سوی فدرالیسم خواهد رفت.
ـ در قبرس رئوف دنکتاش کنار گذاشته خواهد شد و برنامه کوفی عنان با جزئی تغییراتی عملی خواهد شد. در دریای اژه نسبت به مطالبات یونان با انعطاف برخورد خواهد شد.
ـ پیش شرط های روابط با ارمنستان برطرف و محدودیت ها علیه ارمنستان برچیده خواهد شد.
۸- ژنرال “حیلمی اؤزکؤک” Hilmi Özkök در زمان فرماندهی ستاد ارتش ترکیه به علت همراهی با استراتژی آمریکا در منطقه (مانند ژنرال چئویک بیر) قرب و منزلت زیادی نزد حکومت کنونی ترکیه داشت، تا آنجائی که هواپیمای خصوصی نخست وزیری در اختیار وی قرار داده شده بود و بعد از بازنشسته شدن، در جریان مبارزه انتخاباتی با نخست وزیر در میتینگ های انتخاباتی ظاهر می شد.
۹- “شمدینلی” Şemdinli شهری کوچک در مرز ایران، عراق و ترکیه است. مرکز یکی از شاخه های طریقت مذهبی نقشبندی است که PKK اولین بار مبارزه مسلحانه را از آنجا آغاز کرد. توطئه انفجار بمبی در یک کتابفروشی این شهر که طرفدار PKK بود عامدا سبب کشیده شدن پای ارتش ترکیه در این ماجرا شد. این توطئه افشاء و در هم شکسته شد.
* علی قره جه لو، نویسنده و مترجم مستقل ساکن تورنتو، دارای دکترای علوم سیاسی، در حوزه ی مسائل سیاسی ملیت های ایران بویژه ترک ها و مسائل سیاسی ترکیه و آذربایجان و ارمنستان می نویسد.