سالشمار تاریخ جمهوری اسلامی ایران
نوزدهمین شماره ی پیاپی شهروند به رویدادهای سال ۱۳۷۶ می پردازد.
از شماره ۱۳۵۸ مرور سال ۵۸ را آغاز کردیم و بنا داریم رویدادهای مهم این ۳۳ سال حکومت جمهوری اسلامی را در ۳۳ شماره ی شهروند بیاوریم. برای سه سال اول با استفاده از آرشیو روزنامه های اطلاعات و کیهان توانستیم تقریبا به همه آنچه که در آن زمان ها در روزنامه ها منعکس می شد، اشاره کنیم. از سال ۶۱ از اینترنت کمک گرفتیم و از خوانندگانمان نیز تقاضا کردیم در این مسیر ما را یاری کنند و اگر رویداد یا نکته ای باید گفته شود را یادآوری نمایند، یا خاطرات خودشان را از آن سالها برایمان بفرستند.
این مرور نه چندان کامل با نیت مبارزه با معضل فراموشی جمعی انجام می گیرد با این امید که تأثیری ولو اندک بر جای گذارد.
***
شاید یکی از مهمترین رویدادهای این سال انتخابات ریاست جمهوری باشد که به “حماسه دو خرداد” مشهور شد و طی آن سیدمحمد خاتمی پنجمین رئیس جمهور ایران معرفی شد.
در چند شماره ی اخیر به ترورهای خارج کشور جمهوری اسلامی و قتل های زنجیره ای داخل کشور اشاره داشتیم. قتل های زنجیره ای در سال ۷۶ همچنان ادامه دارد. اولین آن پیدا شدن جسد ابراهیم زال زاده در فروردین ۷۶ است. ابراهیم زالزاده روزنامه نگار و ناشر فعالی بود که در سن ۴۹ سالگی به قتل رسید. او مدیر موسسه نشر ابتکار، یکی دیگر از قربانیان قتلهای زنجیرهای است که در ۵ اسفند سال ۱۳۷۵ ناپدید شد و در اوایل فروردین ۱۳۷۶ جسد او در بیابانهای یافت آباد در حالی پیدا شد که با وضعیتی مشابه آن چه بعدها بر پروانه داریوش فروهر رفت، دشنه آجین شده بود. سینه و پشت او را با ۱۵ ضربه کارد پاره پاره کرده بودند.
در مشهد ۲۳ فروردین ۷۶ سید محمود میلانی هنگام عزیمت از محل کار خود به منزل، به وسیله سرنشینان اتومبیلی ربوده شد. نام او نیز در فهرست قتل های زنجیره ای آمده است.
عباس نوایی از زندانیان سیاسی سابق که اواسط سال ۶۶ از زندان آزاد شده بود، در یکی از روزهای ماه رمضان سال ۷۶ ناپدید شد. او از زمان آزادی از زندان دیگر فعالیتی نداشت، اما تحت نظر بود و می بایست هرماه خود را معرفی کند.
فاطمه قائم مقامی از دیگر قربانیان قتل های زنجیره ای ست. ماجرایش را در این سالشمار خواهید خواند.
در این سال دو نویسنده خودکشی کردند و تعدادی از نویسندگان و هنرمندان سینما و موسیقی درگذشتند.
۱۶ فروردین ۷۶ ـ پیام نوروزی آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی: به انتخابات امسال باید به صورت یک مسئله ملی و تاریخی نگاه کرد.
۱۷ فروردین ۷۶ ـ در روزنامه ی اطلاعات این روز نوشته شده: توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۲۰ هزار عروسک “سارا” و “دارا” تابستان وارد بازار می شود.
۲۱ فروردین ۷۶ ـ صدور حکم دادگاه میکونوس و متهم شدن مقامات عالی رژیم جمهوری اسلامی
یک سال بعد از حادثه رستوران میکونوس یک ایرانی به نام کاظم دارابی کازرونی که مشکوک به عضویت در سپاه پاسداران و سازمان امنیت ایران بود و ۴ لبنانی به نامهای یوسف امین، محمد اتریس، عطاالله عیاد و عباس رحیل توسط پلیس آلمان دستگیر شدند و محاکمه متهمان در ششم آبانماه سال ۱۳۷۲ در آلمان آغاز شد. دادگاه این عده حدود ۵ سال و ۲۴۷ جلسه طول کشید و حدود ۹ میلیون فرانک هزینه در برداشت. در جلسات این دادگاه بیش از ۱۷۰ نفر در دادگاه حاضر شده و در مورد حادثه ترور شهادت دادند. شهادت برخی از این افراد بر ضد جمهوری اسلامی و برخی نیز به نفع جمهوری اسلامی ایران بود. دادستان دادگاه برونو یوست و قاضی آن فریچوف کوبش بودند. حکم دادگاه میکونوس در بیست و یکم فروردین ماه سال ۱۳۷۶ صادر شد و طی آن کاظم دارابی از اتباع ایرانی و عباس رحیل تبعه لبنانی به حبس ابد و یوسف امین و محمداتریس هر دو از اتباع لبنان به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم شدند. در این حکم متهم دیگر نیز به نام عطاالله ایاد تبرئه شد. همچنین از آنجا که در جلسات دادگاه مفهومی به نام وظایف ویژه مطرح شده بود که سران رژیم ایران تصمیم گیرندگان اصلی آن کمیته بودند، مسئولان وقت جمهوری اسلامی ایران یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران، علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت، علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت و سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران متهم به زمینه سازی ماجرای میکونوس شدند.
دادگاه میکونوس از پراهمیتترین دادگاه هایی بود که در آلمان تشکیل شد و نهایتاً مقامات عالی نظام جمهوری اسلامی را به دست داشتن به قتل مخالفان خود در خارج از ایران متهم کرد و برای اولین بار به خاطر تروریسم دولتی توسط دادگاه میکونوس محکوم شد. همچنین چند ماه بعد، «رونالد جورج» دادستان کل آلمان رهبر ایران سید علی خامنهای، رئیس جمهور علی اکبر هاشمی رفسنجانی، وزیر امور خارجه (علی اکبر ولایتی)، و وزیر اطلاعات وقت ایران(علی فلاحیان) را نیز به دخالت در این ماجرا متهم کرد.
۲۸ فروردین ۷۶ ـ فیلم “گبه” ساخته ی محسن مخملباف نخستین جایزه بین المللی سینمای ایران در سال ۷۶ را به دست آورد. این فیلم در دهمین جشنواره فیلم سنگاپور موفق به دریافت جایزه پرده نقره ای به عنوان بهترین فیلم فستیوال شد.
۲ اردیبهشت ۷۶ ـ تقی مدرسی نویسنده و رماننویس و روانپزشک در سن ۶۵ سالگی بر اثر بیماری سرطان در بالتیمور آمریکا درگذشت.
مدرسی در ایران مجله صدف را منتشر میکرد.
۲ اردیبهشت ۷۶ ـ علی سلیمی آلود نوازنده تار و آهنگساز آذربایجانی در سن ۷۵ سالگی درگذشت.
او در سال ۱۳۳۲ رهبر ارکستر آذربایجانی رادیو ایران شد. سلیمی در سالِ ۱۳۵۸ به عنوانِ رهبرِ ارکسترِ رادیو و تلویزیونِ مرکزِ تبریز انتخاب و تا زمانِ مرگ در این سمت فعالیت کرد. از آثارِ مکتوبِ علیِ سلیمی میتوان به «متدِ تارِ آذربایجانی» اشاره کرد.
دو اثر ماندگارِ او به نامهایِ «آیریلیق» و «سیزه سالام گتیرمیشم» در بسیاری از ممالک ترکزبان به طورِ گستردهای شناخته شده و اجراهایِ گوناگونی از آنها ارائه شده است. او سالهای پایانی عمر خود را در تبریز گذراند و تاثیر بهسزایی بر رشد و گسترش موسیقی آذربایجانی گذاشت. تندیس او به عنوان «آهنگساز برجستهٔ شرق» در یونسکو نصب شدهاست.
۱۰ اردیبهشت ۷۶ ـ صدیقه سامینژاد معروف به روحانگیز نخستین هنرپیشه زن اولین فیلم ناطق ایرانی به نام دختر لر در سن ۸۱ سالگی در تهران درگذشت.
تحصیلات وی سیکل اول دبیرستان و پیشه اصلی او پرستاری بود. او ۳۰ سال آخر زندگی اش را به تنهایی در انزوا گذراند.
اردیبهشت ۷۶ ـ خودکشی اسلام کاظمیه
اسلام کاظمیه نویسنده، داستان نویس، روزنامه نگار و فعال سیاسی. گرایشهای سیاسی پیش از انقلاب او در کنار خلیل ملکی و جلال آل احمد شکل گرفت. بعدها به دکتر امینی نزدیک شد و به عنوان رابط بین کانون نویسندگان و دکتر علی امینی مشهور بود.
پس از انقلاب اسلامی، همراه دکتر علی اصغر حاج سیدجوادی نشریه جنبش را مطرح کرد و بعد به فرانسه پناهنده شد و با همکاری علی امینی جبهه نجات ایران را همراهی کرد. کاظمیه پس از مرگ علی امینی منزوی شد و پس از مدتی در پاریس خودکشی کرد.
شاهرخ مسکوب که با اسلام کاظمیه رفاقت داشت داستان خودکشی او را در کتاب روزها در راه به این صورت شرح داده است:
ششم ماه مه ۱۹۹۷
صبح امروز منوچهر تلفن کرد: این اسلام دیشب کار خودش را تمام کرد. احمق
– نه… دیگر نه او توانست حرف بزند و نه من. یک لحظه سکوت بود. پس از آن، شکسته بسته اضافه کرد: صبح که در مغازه را باز کردم دیدم یادداشتی گذاشته برای خداحافظی؛ عذرخواهی از زحمتهایی که داده؛… گوشی را گذاشتم. از فرط درماندگی و بیچارگی نسلی که ماییم گریهام گرفت. نادان، ناتوان و دست بسته؛ رها شده در این جنگل مولا. انقلابی؛ ضد شاه؛ طرفدار خمینی؛ مخصوصا از شبهای شعر انجمن فرهنگی ایران و آلمان (که یکی از کارگردانهای آن شبها بود)، شرکت در انقلاب؛ همکاری با…
در گروه یا جمعیتی که تشکیل داده بود؛ سردبیری کاوش و بعد؛ فرار و پناهندگی؛ سرنوشت محتوم انقلابیهای غیر مذهبی: یا زندان و مرگ یا فرار!
در پاریس با گروه نجات ایران دکتر امینی همکاری میکرد و با «ایران و جهان» که ارگان آنها بود. نجات ایران پاشید. امینی مرد و اسلام کاظمیه شاگرد یک مغازه فتوکپی شد. چند سالی هم به شاگردی گذشت و به پیسی و نداری و آبرو داری. تا اینکه به کمک یکی از دوستانش در کوچه «مایه» مغازه فتوکپی مفلوک بدبخت فقیر و بیچارهای باز کرد. اینکاره نبود و در همه کار و همه چیزش درمانده بود. دو سکته قلبی و بیماری سخت؛ تنهایی؛ نداری و عزت نفس؛ گرفتاری مالی و اجراییه؛ و بدتر از همه اینها برای آدمی دردمند سیاست؛ نومیدی از هر چه در ایران میگذرد و بیگانگی تمام با هر چه در اینجاست؛ و آخر سر؟ خودکشی و خلاص! مرگ یکبار شیون یکبار…
اول خرداد ۷۶ ـ فیلم “طعم گیلاس” ساخته عباس کیارستمی همراه با فیلم ژاپنی «مارماهی» ساختهٔ «شوهی ایمامورا» جایزهٔ نخل طلای جشنوارهٔ کن را در سال ۱۹۹۷ برد. این مهمترین جایزهای است که سینمای ایران تا این روز به دست آورده است.
۲ خرداد ۷۶ ـ انتخابات هفتمین دوره ریاستجمهوری
در این دوره ۳۶میلیون۴۶۶هزارو۴۸۷ نفر واجد شرایط شرکت در انتخابات بودند که از این تعداد ۲۹ میلیون ۱۴۵هزار و ۷۴۵ نفر(۷۹.۹۲درصد) در انتخابات شرکت کردند. ۲۳۸ نفر داوطلب بودند که از این تعداد ۴ نفر توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت شدند.
سیدمحمد خاتمی با ۲۰میلیون۱۳۸هزارو۷۸۴ رأی (۶۹ درصد)، حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری با ۷میلیون و ۲۴۸هزار و۳۱۷ رأی، محمد محمدی ری شهری با ۷۴۴ هزار و ۲۰۵رأی، سیدرضا زوارهای با ۷۷۲هزار و۷۰۷ رأی.
به این ترتیب حجت الاسلام سید محمد خاتمی در روز ۱۲/۵/۱۳۷۶ به عنوان پنجمین رئیس جمهور ایران معرفی شد.
دوم خرداد، روز پیروزی خاتمی، نامی شد برای جنبش اصلاح طلبی در ایران. او توسط بسیاری به عنوان رهبر اصلاحات شناخته می شود.
اول تیر ۷۶ ـ خودکشی ابراهیم منصفی
ابراهیم منصفی شاعر، نویسنده و هنرمند پرآوازه ی هرمزگانی در سال ۱۳۲۴ در بندرعباس متولد شد.
در هرمزگان او را با عنوان نیمای هرمزگان می شناسند. او با تاثیرپذیری از اقلیم و جغرافیای بومی منطقه گاهی به شعر خود تمایزی قابل تشخیص داده است. منصفی زندگی سراسر پرفراز و نشیبی داشته و بی گمان همین مساله در شعر او نیز تاثیر عمیقی به جای گذاشته است. او که در دوره ای از عمر خود به شغل معلمی مشغول بوده است به واسطهی فراز و فرودهایی که در مسیر زندگیاش قرار گرفت این شغل را از دست داد و دههی پایانی عمر خود را با مصائب و دشواریهای فراوانی گذراند. درخشانترین دوره برای خلق آثار قابل تامل منصفی مربوط به دههی چهل می شود که وی پس از آن دیگر نتوانست آن شعرهای درخشان را تکرار کند.
او سه بار ازدواج کرد که حاصل دو ازدواج او جدایی زودهنگام بود و در ازدواج سوم صاحب سه دختر و یک پسر به نام بنیامین شد که مرگ بنیامین کوچک در پنج سالگی او را دچار اندوه و مصیبت بی پایانی کرد.
منصفی در شب اول تیرماه ۱۳۷۶در سن پنجاه و دو سالگی با مرگی خودخواسته به زندگی اش پایان داد.
۲۳مرداد ۷۶ ـ ناصر فرهنگفر، مدرس و نوازندهٔ تنبک در سن ۵۰ سالگی درگذشت. ناصر فرهنگفر در چندین اثر با محمدرضا شجریان همکاری کرده بود.
۳ شهریور ۷۶ ـ بیژن نجدی شاعر و نویسنده، کارشناس ارشد رشته ریاضیات و دبیر دبیرستان های لاهیجان بود. از جمله آثار او “یوزپلنگانی که با من دویدهاند”. او برنده جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی نیز شده بود.
بیژن نجدی در سن ۵۶ سالگی درگذشت.
شهریور ۷۶ ـ محمدکریم پیرنیا معمار، محقق، نویسنده، نظریهپرداز معماری و استاد دانشگاه،کتب و مقالات بسیار در مورد سبکشناسی و معماری اصیل و سنتی ایرانی تالیف کرده است و بدین دلیل او را پدر معماری سنتی ایران می دانند. او در سن ۷۷ سالگی درگذشت.
۱۴ آبان ۷۶ ـ علی تابش گوینده رادیو، کمدین و بازیگر در سن ۷۲ سالگی درگذشت.
۱۵ آبان ۷۶ ـ جهانگیر فروهر بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران در سن ۸۱ سالگی درگذشت. از کارهای مهم او بازی در فیلم سوتهدلان و سریال هزاردستان بود.
۱۷ آبان ۷۶ ـ سید محمدعلی جمالزاده نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقعگرایی در ادبیات فارسی میدانند.
او نخستین مجموعهٔ داستانهای کوتاه ایرانی را با عنوان “یکی بود، یکی نبود” در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در برلین منتشر ساخت. داستانهای وی انتقادی، ساده، طنزآمیز، و آکنده از ضربالمثلها و اصطلاحات عامیانه است.
وی در سال ۱۳۷۶ در ۱۰۲ سالگی در یک خانه سالمندان در ژنو، سوئیس درگذشت.
آبان ۷۶ ـ دکتر شین پرتو با نام اصلی علی شیرازپور پرتو شاعر، نویسنده و زبان شناس معاصر ایرانی در سن ۹۰ سالگی درگذشت. وی پدر مازیار پرتو (کارگردان و مدیر فیلمبرداری)، و پدر بزرگ ویشکا آسایش (بازیگر و طراح صحنه) است.
۲۳ آذر ۷۶ ـ محمٌد مُرادی معروف به شاهمیرزا مُرادی نوازنده سرنا و از چهرههای سرشناس موسیقی لری در سن ۶۹ سالگی درگذشت.
۱۰ دی ۷۶ ـ فاطمه قائممقامی، متولد ۱۳۳۳، متأهل و مادر سه فرزند، سرمهماندار شرکت هواپیمایی آسمان، یکی از قربانیان قتلهای موسوم به قتلهای زنجیرهای ایران بود.
جسد وی ۱۰ دی ۱۳۷۶ در مقابل مجتمع تجاری گلستان در خیابان پاسداران تهران در حالیکه روی صندلی اتومبیل پراید خود به ضرب گلوله کشته شده بود، یافت شد.
روزنامههای اصلاحطلب پس از قتل داریوش و پروانه فروهر در آذر ۱۳۷۷ و اعتراف وزارت اطلاعات به دست داشتن برخی از مدیران و کارکنانش در قتل آنان، به پیگیری قتلهای گذشته پرداختند. در میان قربانیان نام دو چهره غیرسیاسی مطرح شد: سیامک سنجری و فاطمه قائم مقامی.
او که پنج ماه بعد از آغاز به کار دولت خاتمی در سال ۱۳۷۶ به قتل رسید، در حالی جنازهاش در اتومبیلش در خیابان پاسداران در مکانی نهچندان دور از یکی از مراکز وزارت اطلاعات و کوی مدیران آن وزارتخانه پیدا شد که گلولهای به سرش خورده بود.
فاطمه قائم مقامی به هنگام کشته شدنش در روزنامههای وقت یکی از افراد مرتبط با باندهای قاچاق معرفی گردید، ولی هرگز به روابطش با آمران قتلهای زنجیرهای اشارهای نشد.
در جریان پیگیریهای مطبوعاتی پرونده قتلهای زنجیرهای، برخی روزنامهنگاران به قتل رساندن فاطمه قائممقامی را ناشی از اطلاعاتی دانستند که این مهماندار هواپیما از برخی اعمال غیرقانونی مقامات اطلاعاتی داشت. در همان زمان اکبر گنجی در مقالهای نوشت: «پرونده قتل سیامک سنجری و فاطمه قائم مقامی را دنبال کنید تا به شاه کلید برسید. قتل آنان مشکل شخصی شاه کلید بودند و شاه کلید مجبور شد آنها را از میان بردارد.»
اولین بار اکبر گنجی در روزنامه “صبح امروز” ماجرای قتل فاطمه قائم مقامی را باز گفت و به پروندهای اشاره کرد که از سوی مقامات مختلف کوشش میشد تا موضوعی عادی و احتمالا اختلاف خانوادگی جلوه داده شود. وی در یادداشتی که ۱۴ فروردین ۱۳۷۸ در روزنامه “صبح امروز” به چاپ رسید نوشت: «قتل خانم فاطمه قائم مقامی توسط محفل نشینان به راستی یک فاجعه ملی است. چه خوب بود اقتدارگرایان دلایل و علل و انگیزههای قتل آن خانم میهماندار را به مراجع معظم تقلید توضیح میدادند تا قم بتواند عادلانه قضاوت کند که اسلام خواهی و شریعت طلبی اقتدارگرایان پوششی است بر قدرت طلبی، حجابی است بر دنیاگرایی عریان.»
اکبر گنجی روزنامهنگاری که قتلهای زنجیرهای را پیگیری میکرد معتقد است که وی طعمه اقدامات غیرقانونی وزارت اطلاعات (در دوران وزارت علی فلاحیان و معاونت سعید امامی) از جمله قاچاق اسلحه و مواد مخدر به اروپا قرار گرفته و نهایتاً پس از دوم خرداد و خارج شدن وزارت اطلاعات از کنترل ایشان برای جلوگیری از افشای موضوع وی را به قتل رساندهاند. به نوشته روزنامههای اصلاحطلب برخی مدیران دستگیر شده وزارت اطلاعات در جریان قتلهای زنجیرهای اعترافاتی پیرامون چگونگی قتل وی داشتهاند. همچنین به نوشته روزنامه زن (به مدیریت فائزه هاشمی رفسنجانی) همسر وی پس از مقالاتی که توسط روزنامهها انتشار یافت، احضار و وادار به سکوت شده است.
گنجی در جایی دیگر با صراحت بیشتری به موضوع پرداخت: «آقای فلاحیان قبل از پاسخگویی درباره قتلهای زنجیرهای باید به پرسشهای شهروندان در خصوص قتل خانم فاطمه قائم مقامی و سیامک سنجری پاسخ گوید.»
۲۴ دی ۷۶ ـ محمد قاضی (۱۲۹۲-۱۳۷۶) مترجم برجسته کرُد ایرانی در سن ۸۴ سالگی درگذشت. محمد قاضی با ترجمه دوره کامل دن کیشوت اثر سروانتس در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷ جایزه بهترین ترجمه سال را از دانشگاه تهران دریافت کرد.
محمد قاضی در ۱۳۵۴ به بیماری سرطان حنجره دچار شد و پس از جراحی، بهعلت از دست دادن تارهای صوتی، دیگر نمیتوانست سخن بگوید. با این حال کار ترجمه را ادامه داد. وی ۵۰ سال ترجمه کرد و نوشت و نتیجه تلاش او ۶۸ اثر اعم از ترجمه ادبی و آثار خود او به زبان فارسی است. از آثار مهم ترجمه ی او میتوان به “دن کیشوت” اثر سروانتس، “نان و شراب” اثر اینیاتسیو سیلونه و زوربای یونانی از نیکوس کازانتزاکیس اشاره کرد.
شمسالملوک مصاحب شاعر و نویسنده، و از نخستین سناتورهای زن مجلس سنای ایران و جزو نخستین گروه زنان ایرانی که به دانشگاه رفتند، در سال ۷۶ در سن ۸۴ سالگی درگذشت. او در خانوادهای فرهنگی، در کنار برادرش غلامحسین مصاحب (ریاضیدان و دانشنامهنویس) و خواهرش اشرفالملوک مصاحب (پزشک) رشد کرده بود، در مدرسه ناموس تحصیل کرد و برای ادامه تحصیل به دانشسرای عالی و پس از آن، دانشگاه تهران رفت و در سال ۱۳۲۲ در رشته ادبیات فارسی دکترا گرفت. سپس برای ادامه تحصیل در رشته تعلیم و تربیت به دانشگاههای کانادا و آمریکا رفت. شمسالملوک مصاحب پنج هزار بیت شعر سروده ولی دیوانش چاپ نشده است. برخی از مشاغلی که شمسالملوک مصاحب در طول زندگی خود برعهده داشت عبارتند از: سرپرستی ماهنامه «زندگی روستایی»، ریاست چند دبیرستان دخترانه مهم تهران مانند دبیرستان های «پروین»، «شاهدخت» و «نوربخش»، مشاور وزیر آموزش و پرورش در امر مبارزه با بیسوادی، معاونت وزارت آموزش و پرورش، ریاست قسمت فرهنگی بنیاد پهلوی، ۱۷ سال سناتوری در مجلس سنای ایران.