طبق یک رسم دیرینه، ما ایرانی ها از یک ماه مانده به عید، شروع می کنیم به گردگیری و خانه تکانی و همه چیز زندگی را از در و پنجره گرفته تا فرش و قالی وکاسه و بشقاب، می شوئیم و می گذاریم کنار تا سال نو را با وسائلی تروتمیز آغاز کنیم.
این کار را ایرانی ها اغلب با استخدام حداقل یک کارگر نظافتچی انجام می دهند، اما آقای احمدی نژاد، مجلس به آن بزرگی را یک تنه شست وگذاشت کنار.
شست وشو را هم با آب و صابون و اسکاچ براید هم انجام نداد، با کلماتی انجام داد که اختصاصی خود اوست.
در جنگ قدرتی که در کشورمان جریان دارد، مجلسی ها رئیس جمهور را احضار کرده بودند تا خدمتش برسند و نارسائی ها و تخلفاتی را که معتقدند رئیس دولت انجام داده به رخش بکشند، او را مورد استنطاق قرار دهند و سرانجام استیضاحش کنند، اما احمدی نژاد که زیرک تر از مجلسی هاست، نه تنها مجلس را دست انداخت و با لودگی به سئوال های آنها پاسخ های صد تا یک غاز داد، بلکه یک چیزی هم طلبکار شد و در مواردی با تکیه بر ملی گرائی، سعی کرد برای خودش کسب وجهه هم بکند.
اول از همه سواد و مدرک تحصیلی خیلی ها را برد زیر سئوال و گفت بعضی ها با زدن چند تا شاسی، فوق لیسانس گرفتند.
بعد خدمت موجودی حساب ارزی که اینهمه بهش می نازیدند و در پرده ابهام نگاهش می داشتند رسید و گفت موجودی حساب ارزی صفر است. از کجا پول بیاورم به مترو بدهم؟
سپس با لحنی تمسخرآمیز به مجلس گفت: آخه اینها هم سئوال شد که شماها می کنید؟ به خودم می گفتید که اقلا چند تا سئوال حسابی یادتان می دادم!
آنگاه معلوم نیست از چه سازمان یا مقامی انتقاد کرد و گفت نمی شود که هر وقت ۲۲ بهمن یا انتخابات است دوربین را روی مردم برد و بعد از انتخابات به مردم گیر داد.
و پس از ذکر انتقادهائی از مجلس گفت شوخی می کنم ولی باید از دست خودتان به خودتان شکایت کنم.
در پایان هم خودش به خودش نمره بیست داد و گفت: انصافن از بیست کمتر بدین، بی انصافی و نامردیه!
جمشید جم و نوروزش
تاریخ نویسان معتقدند بشریت هرچه دارد و ندارد از پادشاهانی مثل جمشید، کورش و داریوش دارد.
واقعاً هم اگر تاریخ خوانده باشیم می دانیم جمشید بود که لباس را اختراع کرد و عید نوروز را ترتیب داد.
شاید چهارشنبه سوری و سیزده بدر را هم خود او ترتیب داده باشد؟
احتمالا خود او به مردم یاد داده که چهارشنبه سوری بهترین فرصت است برای بیرون ریختن عقده های سرکوب شده و سیزده بدر بهترین روز است برای مخفی کردن شیشه مشروب زیرگلها و بوته ها…
قبل از جمشید مردم شیشه ودکایشان را می گذاشتند روی تخته سنگ جلوی غارشان وگیلاس هایشان رابه سلامتی هم، یکی پس از دیگری خالی می کردند
قبل از جمشید کی به کارمندان دولت عیدی می دادند که بعدها این عیدی عقب بیفتد یا کم شود؟
قبل از جمشید، مردم لخت و پتی درکوچه و خیابان می پلکیدند و تنها سرگرمی شان این بودکه آدرس غارشان را روی تخته سنگی بنویسند و یواشکی بگذارند زیر بغل دخترها!
داریوش هم که از جمشید بدتر. سکه زد و باعث شد امروز قیمت سکه سر به فلک بزند و مردم برای خرید سکه شب تا صبح پشت در بانک ها بخوابند.
پست را به وجود آورد و پستخانه را تاسیس کرد و با این خیانت، باعث شد هزاران سال بعد نامه های مردم گم وگور و سر به نیست شود، و گهگاه نیز سر از اداره سانسور درآورد و نویسنده و آورنده و گیرنده نامه هر سه دستگیر و زندانی شوند؟
شاید بمب های پاکتی را هم که از طریق پست ارسال می شود و پدر صاحاب بچه را در می آورد خود داریوش اختراع کرده باشد، کسی چه می داند؟
تنها خدمتی که جمشیدکرده به نظر من اختراع لباس است.
البته مخترع اصلی لباس آدم و حوا بوده اند، اما لباسی که از برگ درخت ساخته شود کجا و لباس های امروزی کجا؟
اگر جمشید لباس واقعی را اختراع نکرده بود اینهمه بوتیک در دنیا ازکجا نان می خوردند؟ و کارخانه های پارچه بافی و خیاطی چه خاکی به سرشان می ریختند؟
و اگر لباس نبود و مردم کج و کوله گی ها و پستی و بلندی های بدن را با پارچه های زیبا و گرانقیمت نمی پوشاندند، و واقعیت ها در معرض دید عموم بود، چه کسی رغبت وجرأت می کرد ازدواج کند؟!
به خاطر همین یک مورد هم که شده در این ایام نوروزی باید یک فاتحه ای برای جمشید بخوانیم و بگوئیم خدا رحمتش کند!
* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.